روزنامه شرق نوشت: در هفته گذشته دو خودکشی در خوابگاههای دانشگاه خواجهنصیر اتفاق میافتد. یک خودکشی ناموفق که دانشجویی که با خوردن قرص اقدام به خودکشی کرد، روز سهشنبه وضعیت بهتری پیدا میکند و به خانوادهاش تحویل داده میشود و خودکشی دوم مربوط به رضا بود؛ رضا که دوستانش جسد غرق در خونش را در دستشویی خوابگاه پیدا میکنند.
خودکشی یک دانشجوی ٢٤ساله در خوابگاه دانشگاه خواجهنصیر طوسی... این خبری بود که از روز چهارشنبه در گروههای تلگرامی دست به دست میشد و سرانجام روز پنجشنبه روی خروجی خبرگزاریها نیز قرار گرفت. یکی از دانشجویان پسر دانشگاه تبریز نیز که در رشته زمینشناسی مشغول به تحصیل بود، در محوطه دانشگاه دست به خودکشی زد و در دم جان باخت.
رضا ٢٤ساله، دانشجوی ترم یک کارشناسی ارشد رشته مکاترونیک در دانشگاه خواجهنصیر طوسی، روز دوشنبه در دستشویی خوابگاه خودگردان این دانشگاه که در خیابان حافظ قرار دارد، با زدن رگ خود اقدام به خودکشی کرده و جان میسپارد.
خبر خودکشی در دانشگاهها در سالهای گذشته را کم نشنیدهایم. خودکشی دانشجوی ممتاز رشته علوم سیاسی دانشگاه تهران در دفتر ریاست این دانشگاه کمتر از یک سال پیش اتفاق افتاد و خیلی زود هم از اذهان پاک شد. هفته پیش نیز خبر خودکشی یک دانشجو در دانشگاه تبریز نیز روی خط خبرگزاریها قرار گرفت و مطابق معمول افسردگی، مشکلات شدید عشقی و خانوادگی از دلایلی است که مسئولان دانشگاهها درباره خودکشی دانشجویانشان در حریم خوابگاه و دانشگاه عنوان میکنند.
در هفته گذشته 2 خودکشی در خوابگاههای دانشگاه خواجهنصیر اتفاق میافتد. یک خودکشی ناموفق که دانشجویی که با خوردن قرص اقدام به خودکشی کرد، روز سهشنبه وضعیت بهتری پیدا میکند و به خانوادهاش تحویل داده میشود و خودکشی دوم مربوط به رضا بود؛ رضا که دوستانش جسد غرق در خونش را در دستشویی خوابگاه پیدا میکنند.
همکلاسیهای رضا میگویند در حرکات و رفتار او هیچ نشانهای از خودکشی نبود. او خیلی خوشحال و خندان و امیدوار بهنظر میرسید. اینها را محسن، از دوستان و همکلاسیهای رضا، به «شرق» میگوید.
محسن ادامه میدهد: «من متأسفانه با رضا همخوابگاهی نبودم و متأسفانه یکی از مشکلاتی هم که ما داشتیم، همین بود. دانشگاه خواجهنصیر خوابگاههای متمرکز ندارد. من یک سال بالاتر از رضا بودم، اما در یک کلاس با هم همکلاس بودیم و اتفاقا با یک استاد هم کار میکردیم، یعنی استاد راهنمایمان یک نفر بود». محسن درباره روحیه رضا میگوید: «چیزی که باعث تعجب ما این بود کسی که میخواهد خودکشی کند حدقل چند روز منتهی به اقدامش گوشهگیر میشود و بیخیال زندگی میشود. اما رضا اینطور نبود.
رضا تا ساعت شش بعدازظهر روز دوشنبه، صحیح و سالم در آزمایشگاه همراه ما بود، بسیار میخندید و درس میخواند. خوشحال بود که یکی از سه امتحان میانترمش به هفته آینده موکول شده و این هفته باید فقط برای دو درس آماده باشد. حتی شب قبل از دوستش دسته بازی گرفته بود تا در خوابگاه بازی کند. درواقع رضا اصلا برنامهای برای خودکشی نداشت و همین باعث ایجاد شک برای ما شد. ولی اینکه حالا چرا یکمرتبه این تصمیم را گرفته، ما در عجبیم».
محسن تأکید میکند رضا هیچگونه علائم افسردگی حداقل در رفتارش نداشت، گوشهگیری نمیکرد، کاملا حواسش جمع بود و به همهچیز دقت داشت، اجتماعی بود و بسیار سرزنده بهنظر میآمد. رضا در زمینه رشتهاش بسیار قوی بود. رضا نه سابقه قبلی خودکشی داشت و نه افسرده بود. ورزش میکرد و اصلا به این چیزها فکر نمیکرد».
محسن میگوید: «سابقه خودکشی که به رضا نسبت میدهند، مربوط به همان دانشجویی است که در همان هفته و در همان خوابگاه اقدام به خودکشی کرده و نجات پیدا میکند و رسانهها این سابقه خودکشی را به رضا نسبت دادهاند».
محسن در پاسخ به این سؤال که در یک خوابگاه و یک دانشگاه چه اتفاقی میافتد که دو دانشجو دست به خودکشی میزنند، میگوید: «شما خودتان را به جای دانشجویی بگذارید که ترم اول با هزاران امید و آرزو برای درسخواندن و ماندن در خوابگاه به تهران و یک دانشکده معتبر میآید. این در حالی است که به شما نگفتهاند بهطور حتم خوابگاه به شما تعلق نمیگیرد، بلکه میگویند به بخشی از دانشجویان خوابگاه تعلق میگیرد. اول تا سه هفته به شما خوابگاه نمیدهند.
اکثر دانشجویانی که در خوابگاه حافظ-ولیعصر ساکن هستند، تا سه، چهار هفته خوابگاه نداشتند و محل سکونتشان اسفناک بود. آنها داخل مسجد دانشگاه ساکن بودند، دو تا دستشویی بهعنوان حمام به آنها تحویل داده بودند و آنها در آنجا لباس میشستند و استحمام میکردند. بعد هم شما را به خوابگاهی میفرستند با تعداد نفرات بالا و تجهیزنشده و بهجای اینکه شما هر ترم برای خوابگاه ١٢٠هزار تومان پرداخت کنید، ناچارید ماهانه نزدیک به ٢٠٠هزار تومان بابت حضور در خوابگاه اجاره دهید. مسلما اینها فشار است. بهعلاوه، متأسفانه در گروه مکاترونیک این دانشگاه، فشار بسیار زیادی روی دانشجویان وارد میشود».
محسن میگوید وضعیت دوستان و همکلاسیهای رضا بسیار بد است، اما دانشگاه حتی اجازه نصب یک بنر تسلیت در دانشگاه را به آنها نداده، ریاست دانشگاه، دکتر خاکیصدیق، هیچ توضیحی دراینباره نداده و استاد راهنمای رضا نیز بعد از حضور در کلاس بیتوجه به ابراز احساسات دوستان رضا، گفته ترجیح میدهد درباره دانشجویی که خودکشی کرده نه تسلیت بگوید و نه صحبت کند».
تلاش ما برای گفتوگو با دکتر خاکیصدیق، رئیس دانشگاه خواجهنصیر، به جایی نرسید. در نهایت دکتر مسعود ضیابشرحق، قائممقام دانشگاه خواجهنصیر، گفتوگوی کوتاهی با روزنامه «شرق» انجام دادند که عین این مکالمه ضبطشده را درادامه خواهید خواند:
آقای دکتر من از روزنامه «شرق» تماس میگیرم شرق؟
بله. من متأسفانه با «شرق» صحبت نمیکنم.
چرا؟ بهخاطر آن مطلبی که راجع به آقای اکسیریفرد زدید.
کدام؟ ما که با رئیس دانشگاه صحبت کردیم و جوابیه ایشان را هم منتشر کردیم. رئیس دانشگاه ما محجوب است، ملاحظه میکند چیزی نمیگوید. دکتر اکسیریفرد یک دروغگوی قهار است خانم.
آقای دکتر ما الان درباره دروغگویی آقای اکسیریفرد صحبت نمیکنیم. من به دلیل مسئله مهمتری با شما تماس گرفتم... هرچند همان روزی که دکتر اکسیریفرد به ما مراجعه کردند همکار ما با مسئولان دانشگاه خواجهنصیر تماس گرفتند اما آنها حاضر به صحبت نشدند. بار دومی که ایشان مراجعه کردند ما مجددا با آقای خاکیصدیق تماس گرفتیم، ایشان صحبت کردند و با رئیس کمیته جذب وزارت علوم نیز صحبت کردیم و بیطرفانه صحبت هر دو طرف را در روزنامه درج کردیم... ایشان دروغ گفتهاند که اخراج شدهاند. ما یک پیمانی داریم و این پیمان را تمدید نکردیم. این اخراج نیست.
خب، من الان بابت آقای اکسیریفرد تماس نگرفتم. اما اگر توضیحی دارید بفرمایید در روزنامه درج خواهد شد. خب، بزنید که ایشان را اخراج نکردیم. ما در وزارت علوم سیستمی داریم که ایشان میتوانند به وزارت علوم اعتراض کند. ایشان رفتند و با شبکههای خارجی مصاحبه کردند.
آقا بشرحق شما اینها را در قالب یادداشتی بنویسید و به ما بدهید. من الان بابت خودکشی در دانشگاه شما تماس گرفتم. بحث آقای اکسیریفرد نیست... خب، همینها را بزنید که این آقا دروغ گفته. ما نمیخواستیم ایشان نتواند در دانشگاه دیگری هم تدریس بکند.
آقای دکتر، در خوابگاه دانشگاه خواجهنصیر خودکشی اتفاق افتاده. من الان در جاده هستم.
خب، ما مینویسیم و شما دلخور میشوید دیگر. بحث خودکشیهای دانشگاه خواجهنصیر را عرض میکردم... خودکشیها نبوده خانم. یک خودکشی بوده.
یک مورد دیگر هم بوده که دانشجو قرص خورده و تازه از کما خارج شده. نه خودکشی در کار نبوده، اصلا محرز نشده. ایشان بیمار بوده، قرص خورده و مسموم شده. همین. اصلا این لفظ را به کار نبرید.
درباره رضا چطور؟ من با همکلاسیهایش صحبت کردم، آنها گفتند روحیه رضا کاملا خوب بوده. بحث دیگری که مطرح کردهاند این بوده که مشکلات خوابگاه روی آنها فشار زیادی آورده... خوابگاه هیچ مشکلی نداره. خوابگاه ساختمان جدید و تازه افتتاح شدهای است...
شما چرا به این دانشجویان اجازه ندادهاید برای رضا بنر تسلیت نصب کنند؟ چنین چیزی وجود ندارد. نه این مسئله دروغ است
شما پیگیری کردید دلیل خودکشی را؟ در حال بررسی است. ما کارشناس فرستادیم تا آسیبشناسی کند.
الان وقتی در خوابگاه خودکشی انجام شده، شما برای روحیه بچهها کاری کردهاید؟ یک نفر خانم خودکشی کرده...
یک نفر هم کم نیست آقای دکتر... در دانشگاه تبریز هم خودکشی شده، در دانشگاه تهران هم شده، در دانشگاه شریف هم شده...
یعنی چون در دانشگاه تبریز و دانشگاه شریف خودکشی شده، دلیل میشود که در دانشگاه خواجهنصیر هم یک دانشجو خودکشی کند؟
تلفن قطع میشود و دکتر بشرحق دیگر به ما پاسخ نمیدهند. * نام دوستان رضا، مستعار انتخاب شده است.