بازنشر گسترده اخبار کذب، غیر علمی و مضحکی مثل «وجود کوه درمانگر ایدز در ایران» که پس از انتشار در یک رسانه به سرعت از دروازه بخشهایی همچون «نگاهی به دیگر رسانهها» ، «وبگردی» و «فضای مجازی» و «...» در انبوهی از رسانهها تکثیر میشود تا علاوه بر ترویج مطالب غیرعلمی در اذهان جامعه و سلب اعتماد مخاطبان آگاه، مستمسکی برای تمسخر کشور در دنیا باشد چه توجیهی دارد؟ جلب چند کلیک بیشتر و صعود در رتبهبندی نه چندان با ارزش تعداد بازدیدکنندگان سایت به قیمت زیر پا گذاشتن اصول حرفهیی، چوب حراج زدن به اعتبار رسانه، ترویج مطالب بی پایه و اساس و سلب اعتماد مخاطبان با کدام منطق صورت میگیرد؟
به گزارش ایسنا، مطالبی از قبیل «شادی مهناز افشار از سفر نیلوفر اردلان + عکس»، «صداپیشه جناب خان در حال طبلزنی + عکس»، «سلفی مسی، نیمار و سوارز پس از بازی»، « پدر شعر نو در ژستی متفاوت + عکس»، «فوتبالیست سرشناس به دنبال وام 25 میلیونی خرید خودرو!»، « پایتختیها، پشت کامیون + عکس»، «ژست متفاوت اوباما کف اتاق کارش + عکس»، «اسطوره تنیس با بازیکن ایرانی عکس انداخت»، «عکس قدیمی و دیده نشده از عمو پورنگ، 15 سال قبل»، «اشتباه تازه خیابانی در گزارش فوتبال»، «تبلیغات پسر " دیوید بکهام" برای برند معروف+عکس»، «امیر تتلو به صداوسیما رفت»، «عکس زیبای دختر ورزشکار در ساحل»، «درخواست عجیب امیر تتلو»، «(خبر کذب) قتل فجیع قهرمان پرورشاندام ایران+تصویر»، «قلیانکشی وسط سیل + تصاویر»، «اعلام برائت زنجانیها از «بابک زنجانی»! «سقوط شهابسنگ در قزوین/ وسعت از بیجار تا اشتهارد»، «سقوط شهابسنگ در حوالی میدان آزادی»، «عکس: بازیگر زن معروف در کنار دیگ نذری»، «ثبت تصویر جنجالی از بشقاب پرنده +عکس»، «پرواز بشقابپرنده بر فراز هواپیمای مسافربری»، «کلهپاچهخوری محسن افشانی و دو بازیگر زن (عکس)» و ... و این آخری، «کوهی در ایران با خاصیت درمان ایدز» چرا و چگونه با سرعتی سرسام آور در فضای رسانهیی رسمی کشور بازنشر می شوند؟
ما را چه شده است؟ این همه زردی بر چهره رسانهیی کشور چه میکند؟
مطالب این چنینی که زمانی نه چندان دور تنها در گروه های تبلیغاتی ایمیل یا سایتها و بلاگهای زرد و سرگرمی پیدا میشدند چندی است چون ویروسی مهلک در فضای رسانهیی رسمی کشور در حال گسترش است و خبرگزاری ها و سایتهای خبری معتبر کشور که از انتشار این قبیل مطالب زرد پرهیز داشتند هم یا مستقیما در لابه لای اخبار خود یا با راه اندازی بخشهایی مثل اخبار فضای مجازی، دیگر رسانه ها و ... با عبور از اصول حرفهای و اخلاقی روزنامه نگاری به بازنشر و تکثیر گسترده این قبیل مطالب فاقد ارزش خبری که ملغمه ای از اخبار کذب و بی اساس مثل سقوط شهاب سنگ در چند استان کشور، شایعه زلزله های بزرگ قریب الوقوع در تهران و شهرهای دیگر کشور، قتل قهرمانان ورزشی یا فوت هنرپیشه ها و ورزشکاران مشهور، عکسها و جزئیات پیش پا افتاده زندگی هنرپیشه ها و ورزشکاران و ثروتمندان، نوشته ها و یادداشتهای شخصی آنها در شبکه های اجتماعی و ... دست میزنند.
مطالبی که نتیجه ای جز ترویج لمپنیسم و تنزل سلیقه و آگاهی مخاطبان، الگوسازی غلط و ویرانگر برای نسل جدید، هتک حرمت و ورود بی محابا به حریم خصوصی افراد، دامن زدن به شکافهای اجتماعی و ضدارزشها ندارد.
تکلیف رسانه های زرد و سایتهای سرگرمی روشن است اما باید از سایتها و روزنامههایی که داعیه پایبندی به اخلاق و اصول حرفهیی، صحت و صداقت و توجه به ارزش ها و مصالح عمومی را دارند پرسید براساس کدام یک از این اصول با جریان زرد و مبتذل رسانهیی که چون آفتی مهلک پیکر نحیف روزنامه نگاری حرفهیی و متعدد کشور را تهدید می کند همراه میشوند و اعتماد و سابقه ای را که بالاترین سرمایه یک رسانه است در خدمت آن قرار میدهند؟ آیا صرف انتشار یک عکس یا مطلب در یک رسانه می تواند توجیهی برای بازنشر آن در دیگر رسانه ها بدون هیچ گونه بررسی و ارزیابی مسوولانه صحت و سقم و تبعات و پیامدهای آن باشد؟
کوهی در ایران با خاصیت درمان ایدز!!!
آیا سایتهای خبری و خبرگزاری هایی که روز گذشته این خبر را منتشر کرده اند به راستی متوجه محمل بودن این به ظاهر خبر را که «پزشکان متخصص بریتانیایی در شهر لندن اخیراً در مقالهای در روزنامه تایمز، ضمن برشمردن خاصیت ضدمغناطیسی یک کوه در ایران از سازمان ملل درخواست کردهاند نام این کوه را به «کوه ضد ایدز» تغییر دهد» و این که « به خاطر نزدیکی این کوه به خورشید، امکان رشد و نمو ویروسهای بیماریزا از جمله ویروس HIV صفر است» نشده اند؟
آیا فرصت و توان یک سرچ ساده برای بررسی این که دکتر تیم هاپکینز (Tim Hopkins) که در این خبر به عنوان دارنده مدرک فوق تخصص در رشته ایمونولوژی و ویروسشناسی و پیشنهاددهنده ایجاد شهرکهای درمانی برای مبتلایان به ایدز در این منطقه از او یاد شده را نداشتهاند؟
آیا باور کردن این که «با اسکان مبتلایان به ایدز در این منطقه، پس از حداکثر مدت 18 ماه هیچ نشانهای از بیماری در این مبتلایان دیده نشود!» ان قدر آسان است؟
مخاطبان ما این همه ناآگاهی و غفلت از بدیهیات علمی و اصول ابتدایی خبرنویسی را باید باور کنند یا این که با همه ادعاها، همه چیز را فدای چند کلیک بیشتر میکنیم؟ کدام یک؟