عصر ایران - با ایجاد گشایش نسبی در روابط بین المللی ایران، شرکت ها و برندهای متعددی در حال مطالعه سرمایه گذاری در ایران هستند ؛ از مسکن سازان و هتل داران و خودروسازان بزرگ گرفته تا تولید کنندگان لوازم پزشکی و پوشاک و خوراک.
ایران بازار بکری است که هر گونه سرمایه گذاری در آن می تواند بسیار سود آور باشد، هم برای کشور که برای اشتغالزایی و رشد اقتصادی نیازمند سرمایه های خارجی است و هم برای سرمایه گذاران خارجی که بتوانند سود مشروع سرمایه خود را ببرند.
بنابراین ، همان گونه که رهبر انقلاب در سیاست های ابلاغی "اقتصاد مقاومتی" تصریح کرده اند، اقتصاد ایران در عین "درونزایی" باید"برونگرا" نیز باشد و بتواند سرمایه های خارجی را نیز برای شکوفایی اش، جذب کند.
هر چند جذب سرمایه گذاری خارجی در ایران موانع متعددی از بروکراسی دست و پاگیر گرفته تا مشکلات بانکی و غیره را پیش رو خود دارد ولی مشکل و شاید بهتر است بگوییم "فاجعه شرم آور" اینجاست که سرمایه گذارانی که همه این مراحل را طی می کنند، تازه به پست "باج گیرها" می خورند.
باج گیرها ، افراد و گاه جریان هایی هستند که سراغ سرمایه گذاران (اعم از داخلی و خارجی) می روند و با ایجاد موانع و فشارهای فراقانونی، در کسب و کار ایشان ایجاد مزاحمت می نمایند و تهدید می کنند که اگر رقم کلانی پول دریافت نکنند یا سهمی در کسب و کار ایجاد شده نگیرند، کل پروژه را هوا می کنند!
از آنجا که هیچ فرد عاقلی به هر که از گرد راه رسید، باج نمی دهد، آنها می کوشند از چهره موجه نهادهای عمومی سوء استفاده کنند و خود را منسوب به قدرت معرفی نمایند. گاه نیز به دروغ از ارزش ها مایه می گذارند و بعضاً دیده شده رسانه هایی را نیز پای کار می آورند تا با فضاسازی های عجیب و غریب، سرمایه گذاران و صاحبان کسب و کار را تحت فشارهای رسانه ای و سیاسی نیز قرار دهند.
اینجاست که صاحبان کسب و کارهای بزرگ، باید انتخاب کنند: یا باید مبالغ کلانی که گاه به میلیاردها تومان می رسد، باج بدهند تا بتوانند خود را حفظ کنند و یا این که تمام سرمایه گذاری های انجام شده شان را به باد فنا دهند و نهایتاً عطای سرمایه گذاری و اشتغالزایی در ایران را به لقایش ببخشند و سرمایه های کلان خود را به کشورهای دیگر ببرند.
در واقع ، باج گیرها همانند لاشخورهایی هستند که بدون آن که کوچکترین زحمتی بکشند، به دنبال آنند که سهامدار مفت و نامشروع دسترنج دیگران شوند.
همین ها ، هر چند تا کنون توانسته اند از رهگذر باج گیری های خود به آلاف و الوفی برسند ولی بسیار بیشتر از آن، سرمایه گذاران زیادی را فراری داده اند وباعث شده اند سرمایه گذاران بیشتری نیز با عبرت از تجربه های دیگران، اساساً در ایران سرمایه گذاری نکنند. حتی بسیار از سرمایه گذاران داخلی نیز برای در نیافتادن با این طائفه، ترجیح داده اند شرکت های خود را در امارات، ترکیه ، ارمنستان، گرجستان، عمان و ... ثبت و سرمایه های خود را به این کشورها منتقل کنند و برای مردمان دیگر، اشتغالزایی نمایند.
مشکل برخورد با باج گیرها این است که آنها سند و ردپایی از خود برجای نمی گذارند تا به استناد آن ، دستگاه قضایی با ایشان برخورد کند. آنها هیچ وقت به سرمایه گذاران تقاضای کتبی برای اخذ باج نمی دهند! اینجاست که به طور بنیادین و جدی ، نیاز به دستگاه های اطلاعاتی پیش می آید که بتوانند با روش های تخصصی خود، این افراد و جریان ها را شناسایی و اقدامات شان را مستند سازی کنند تا بر اساس آن، بتوان با این پدیده بی صدا و خانمان سوز برخورد قانونی کرد.
اگر همه مشکلات سرمایه گذاری در کشور حل شود ولی همین یک مورد آخر باقی بماند، در واقع ابر و باد و مه و خورشید و فلک کار کرده اند تا شکارهای بیشتری به دام لاشخورهای اقتصادی بیفتد. لاشخورهایی که گاه لباس دوست نیز پوشیده اند ولی منافع ملی و مختصات اقتصادی آن مانند اقتصاد مقاومتی، سرمایه گذاری ، اشتغالزایی و رونق اقتصادی را نابود می کنند.
اگر چند نفر یا باند از این باج گیرها، به دام بیفتند و به عنوان مفسدان اقتصادی مجازات علنی شوند، آنگاه می توان به رشد کشور امید بیشتری داشت چرا که منافع باج گیرها با منافع ملی در تضاد کامل است.
فراموش نکنیم که جغرافیای ایران، تنها یک درصد از کل کره زمین را به خود اختصاص داده است و سرمایه گذاران، اگر ایران را «کاملاً امن» نبینند، حتماً در آن 99 درصد باقی مانده جایی برای بردن پول ها و تخصص هایشان خواهند یافت، جایی که لاشخورهای اقتصادی نداشته باشد.