امید کردستانی، علی روغنی و کاوه مدنی سه ایرانی بودند که ماه گذشته نامشان در صدر اخبار حوزه علم و تکنولوژی در ایران مورد توجه قرار گرفت. دو مدیر و یک محقق ایرانی که در ماه گذشته موفق به کسب مقامهای قابل توجهی در حوزه علم و تکنولوژی شدند و البته در مرکز توجه مردم و فعالان شبکههای اجتماعی در ایران قرار گرفتند. علیرغم این محبوبیت و تاثیرگذار بودن حوزه فعالیتهای این افراد اما هیچ فرصتی برای حضور بسیاری از آنها در ایران وجود ندارد و نمیتوان از پتانسیل، دانش، محبوبیت و ارتباطات آنها هم برای توسعه این حوزهها در کشور استفاده کرد.
«فرار مغزها» پدیدهای بود که سه دهه بسیاری از ایرانیها با آن بزرگ شدند. اگرچه در ابتدا واکنشها به این پدیده منفی بود اما مدتها طول کشید تا بسیاری بدانند که به دلیل عدم وجود بستر مناسب علمی، تکنولوژیکی و زیرساختی در ایران بسیاری از این افراد چارهای جز رفتن از کشور و تحصیل در دانشگاههای کشورهای پیشرفته و توسعهیافته ندارند. چنانکه زمانی یکی از اساتید مهندسی برق دانشگاه تهران این سوال اساسی را مطرح کرده بود که ««فرار مغزها» یا «فرسایش مغزها»! کدام خطرناکتر است؟» اما عجیب اینجاست که حتی برای استفاده از این نوابغ و دانشمندان از کشور هجرت کرده هم در کشورمان هیچ برنامهای وجود ندارد. چنانکه وقتی کسی از کشور مهاجرت میکند گویی همه پیوندهای موجود بین او و کشورش از هم گسیخته میشود و هیچ روش و برنامهای برای دعوت از او به کشور و حضورش در ایران برای توسعه حوزههای مرتبط با خودش در کشور وجود ندارد. اگر نگاه مسئولان به پدیده فرار مغزها چندان منفی نبود از این تهدید به چشم یک فرصت نگاه میکردند و بهجای تقبیح کسانی که برای کسب علم و دانش از کشورشان مهاجرت کرده بودند، به دنبال این بودند که از تجربیات و دانشاندوزی آنها در کشورهای دیگر استفاده کنند بیشک اکنون در جایگاه بهتری از اینکه الان ایستادهایم قرار داشتیم.
امید کردستانی، علی روغنی و کاوه مدنی سه نمونه کوچک از جامعه بزرگ، مهم و تاثیرگذار این افراد هستند. اولی ماه گذشته به ریاست توئیتر رسید. امید کردستانی که فعالیتهایی، مانند مدیر اجرائی گوگل و مشاور آلفابت (هلدینگ گوگل) را برعهده داشته در شرکتهای بزرگی، مانند «نتاسکیپ»، «وودافون»، «اچپی»، «اسپاتیفای» و... هم سابقه حضور داشته و حالا به گفته جک دروسی برای نجات توئیتر یکی از شبکههای اجتماعی بزرگ و مهم به این شرکت پیوسته است.علی روغنی هم که سابقه حضور در توئیتر را داشته و سال گذشته از سمت مدیر اجرائی توییتر استعفا داده بود، به سمت سرپرستی استارتآپ Y Combinator منصوب شد تا بتواند به رشد و توسعه استارتآپها کمک کند. «سام آلتمن»، مدیرعامل این سازمان، از پیوستن روغنی به این شرکت، با عنوان «شریکی تحسینبرانگیز» یاد کرده است. کاوه مدنی هم استاد مدیریت آب و محیط زیست امپریال کالج لندن است و امسال از سوی اتحادیه علوم زمین اروپا یکی از چهار جایزه دانشمند جوان و برجسته جهان را از آن خود کرده است.
تنها نگاه به سه حوزهای که کردستانی، روغنی و مدنی در آن فعالیت میکنند به خوبی به ما نشان میدهد که تا چه میزان به دانش و تخصص آنها نیازمندیم. نیازمند نه از آن جهت که انتظار داشته باشیم مثلا امید کردستانی توئیتر را رها کند و در ایران کار کند بلکه از این جهت که تنها اقداماتی در حوزه مدیریت دانش و تجربه هم میتواند بسیار تاثیرگذار باشد. تنها یک سفر کوتاه علمی یکی از این مدیران و محققان و چند سخنرانی در دانشگاههای مهم کشور تا چه میزان میتواند در رشد و توسعه این حوزهها در کشور موثر باشد.
نگاهی به پستهای محبوب عامه مردم در شبکههای اجتماعی نشان میدهد که شنیدن اخباری از موفقیتهای علمی ایرانیان در خارج از کشور تا چه میزان برایشان مهم و افتخار امیز است. روزی نیست که مطلبی از این دست که در ستایش افرادی چون دکتر فیروز نادری در ناسا، پرفسور سمیعی، امید کردستانی و البته خیل کثیر زنان موفق ایرانی در خارج از کشور با دیالوگ یا خلاصه سرنوشت آنها به دست هر کدام از ما نرسد. پستهایی که نشان میدهد خیلی از ماها از داشتههای علمی و دانشی افتخارآمیزمان در آن سوی مرزها هیچ خبری نداریم. خلا بزرگی که با یک حسن تدبیر در حوزه مدیریت دانش و فناوری میتواند منشا اتفاقات مهم و تاثیرگذاری در داخل کشور باشد.
منبع: تابناک