شبکه گردی اولین روز هفته عصرایران را با یک خاطره دانشگاهی آغاز و با نیم نگاهی به مترو به پایان می رسانیم.
1- استاد ما در مقطع فوق لیسانس
این خاطره را یکی از دانشجویان در کانال "دوستی ها" نوشته است:
در مقطع فوق ليسانس استادي داشتيم كه بسيار با سواد و بد اخلاق بود.
يكي از دانشجويان، بسيار كم سواد و دير فهم و در عين حال جوان و جاه طلب (به همه ميگفت دكتر ! تا خودش را دكتر صدا كنند) با يك نمره مي توانست به معدل ١٤ برسد و برود براي پايان نامه استاد سالخورده ما به هيچ عنوان زير بار نمي رفت.
من عليرغم ميل باطني ام سراغ اين استاد محترم رفتم و گفتم: ايشان پسر خوبي است و فقير است و اينجا اجاره منزل ندارد با همه احترامي كه ايشان براي من قائل بود حرفي زد كه بعدها عمق آن را فهميدم.
ايشان فرمود: تركيب بي سوادي و جاه طلبي و فقر مي تواند فاجعه به پا كند. تو از كجا ميداني كه اين آدم در اينده به پست و مقام مهمي نرسد؟
بگذار تو و من عامل اين فاجعه نباشيم.
2- پشتوانه مالیسامان هم در توییترش نوشت:
« الان اوضاع جوریه که تنها پشتوانه مالیم اون 130 هزار تومنیه که هر ایرانی از "ب.ز" طلب داره. »
3- اخلاق کتلتی! در گروه الماس میکس هم این مطلب طنزگونه نوشته شده است:
کتلت یه اخلاقی داره؛ اگه صدتا هم درست کنی به همه سه تا میرسه.
4-درد فقر، بدتر از درد زایماناین عکس هم از گروه تلگرامی مستر برایت انتخاب شده است.
5- کتاب ها سبک می شوندتوحید هم در توییترش نوشته است:
"نشر چشمه داره کتابهاشو با کاغذ سبکتری چاپ میکنه که این خیلی خوبه. به امید هر چه سبکتر شدن کتابهای چاپ داخل".
6- دختری از جنس شلاق خوردگانکامبیز ورثی از شهورندان افغانستان، در صفحه فیسبوک مریم منصف زن افغانی الاصلی که اخیرا به عنوان وزیر در کابینه کانادا انتخاب شد نوشته است:
دختری از جنس شلاق خوردگان و از تبار ریسمان بدوشان وقتی برای نجات حیات خویش از کشور خود به کشور بیگانه یی پناه می بری و مستحق می شوی تا بهای انسانی برایت قایل شود و آنچه که جز طبیعی ات شمرده میشود به آن برسی در ذات خود بسی خوشحال کننده است اما به حال جامعه مان باید افسوس خورد که به اندازه سر سوزن که هم هست به همنسلان از جنس تو بهایی قایل نیست ، از هرگونه حق و حقوقی که باید به آن برسند محروم و حتی در بسیاری حالات با اندک اجراء عمل خلاف آنچه حاکمان و تیغ بدستان ظاهراً دینگرا به آن باور دارند؛ در انظار عامه با فجیح ترین روش، زندگی شان گرفته می شوند!
مریم منصف وقتی مستحق پست وزارت نهادهای دموکراتیک در کشور کانادا شدی، این موقف برایت میمون و مبارک باشد! به امید روزیکه دیگر همنسلانی از جنس تو در کشور خودت به دلایل غیر موجه محکوم نگردند و به آنچه که حقوق حقه شان اند دست یابند.
7- آرام ﮐﺮﺩﻥ ﺗﻨﺪﺧﻮﺗﺮﯾﻦ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺎ ۱۰ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺯﻧﺎﻧﻪ این متن هم از گروه تلگرامی کشکول انتخاب شده است:
ﻓﺮﻣﺎﻥ 1 : ﺑﺎﻭﺭﺵ ﮐﻦﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺩﻝ ﺷﺎﻥ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮﺷﺎﻥ ﺑﺎﻭﺭﺷﺎﻥ ﮐﻨﺪ .ﺍﺻﻼ ﺧﻮﺷﺸﺎﻥ ﻧﻤﯽ ﺁﯾﺪ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮﺷﺎﻥ ﺩﺭ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﻫﺎ ﻭﺍﺳﺘﻌﺪﺍﺩﻫﺎﯾﺸﺎﻥ(ﻣﺜﻼ ﺩﺭ ﺗﺎﻣﯿﻦ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﻭﺭﻓﺎﻩ ﻭ...) ﺷﮏ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ.ﺑﺎ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﻫﺎﯾﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺑﻔﻬﻤﺎﻧﯿﺪ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﻭﻣﻬﺎﺭﺕ ﻭﺍﺳﺘﻌﺪﺍﺩ ﻭ ﭘﺸﺘﮑﺎﺭﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﺩﺍﺭﯾﺪ؛ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺩﺭﻭﻍ ﻧﮕﻮﯾﯿﺪ ﭼﻮﻥ ﺍﺳﺎﺳﺎً ﺧﻮﺏ ﻧﯿﺴﺖ.
ﻓﺮﻣﺎﻥ 2 : ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻥﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺗﺎﻥ ﺑﻔﻬﻤﺪ ﺷﻤﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭﮎ می کنید ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﻮﻇﻒ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ ﮐﻮﺗﺎﻫﯽ ﺩﺭﻫﻤﯿﻦ ﺧﺼﻮﺹ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﯿﺪ.
ﺑﯿﺴﺖ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺯﯾﺎﺩ ﻧﯿﺴﺖ . ﻫﺴﺖ؟
ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺟﻮﺍﺑﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺍﻝ ﻣﺜﺒﺖ ﺑﺎﺷﺪ.ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﺒﺖ ﺑﯿﺴﺖ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﻤﺴﺮﺗﺎﻥ ﺩﺭﯾﻎ ﻧﮑﻨﯿﺪ ﭼﻮﻥ ﺗﺎﺛﯿﺮﺵ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺑﯿﺴﺖ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺫﻫﻦ ﺷﻤﺎﺳﺖ.
ﺁﯾﺎ ﻫﻤﺴﺮﺗﺎﻥ ﺍﺭﺯﺵ ۲۰ﺩﻗﯿﻘﻪ ﻧﺪﺍﺭﺩ؟
ﻓﺮﻣﺎﻥ 3 : ﺗﺎﯾﯿﺪﺵ ﮐﻦﺍﮐﺜﺮ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻣﻮﺭﺩ ﺗﺎﯾﯿﺪﺑﺎﺷﻨﺪ. ﻫﻤﺴﺮ ﺷﻤﺎﻫﻢ ﻣﺜﻞ ﺑﻘﯿﻪ ﭼﻪ ﻓﺮﻗﯽ ﻣﯿﮑﻨﺪ؟ ﺗﺎ می توانید ﺩﺭ ﻣﻨﺎﺳﺒﺖ ﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻫﻤﺴﺮﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺎﯾﯿﺪ ﮐﻨﯿﺪ.ﻧﻪ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯﺟﻤﻼﺕ ﮐﻠﯿﺸﻪ ﺍﯼ ﻭﻣﺴﺨﺮﻩ ﻣﺜﻞ«ﻭﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﯼ ﺗﻮ ﻓﻮﻕ ﺍﻟﻌﺎﺩﻩ ﺍﯼ...ﺑﯽ ﻧﻈﯿﺮﯼ....ﺗﻮ ﺣﺮﻑ ﻧﺪﺍﺭﯼ.» ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﯿﭻ ﻣﺮﺩﯼ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ.ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍﺧﺴﺘﻪ ﻧﮑﻨﯿﺪ. ﺩﻟﺘﺎﻥ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻧﺘﺎﻥ ﯾﮑﯽ ﺑﺎﺷﺪ. ﺍﮔﺮ ﺑﺘﻮﺍﻧﯿﺪ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﮑﻨﯿﺪ ﻗﺪﻡ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺩﺭ ﺗﺤﮑﯿﻢ ﭘﯿﻮﻧﺪﺗﺎﻥ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﯾﺪ.
ﻓﺮﻣﺎﻥ 4 : ﺭﻭﯼ ﺍﻋﺼﺎﺑﺶ ﺭﺍﻩ ﻧﺮﻭﺁﯾﺎ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺷﺘﺎﻥ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﮑﻦ ﻭﺁﻥ ﮐﺎﺭ ﺭﺍﻧﮑﻦ؟ ﻣﺮﺩﻫﺎ ﻫﻢ ﻣﺜﻞ ﺷﻤﺎ ﺩﻟﺸﺎﻥ نمی خواهد. ﻫﻤﺴﺮﺷﺎﻥ ﻣﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﺍﻧﻬﺎ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﮐﻪ ﺯﯾﺮ ﻭﺭﻭ ﺷﻮﻧﺪ ﺗﺎ ﺁﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯿﺪ ﻣﺮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺁﻧﭽﻨﺎﻥ ﮐﻪ ﻫﺴﺖ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﻨﯿﺪ.
ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻫﺎ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺷﺎﻥ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﺪﺍﻡ ﺗﻐﯿﯿﺮﺑﺪﻫﺪ، ﺁﺯﺭﺩﻩ ﺧﺎﻃﺮ ﻭﮔﺎﻩ ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ.
آﺩﻡ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺪ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﻋﻮﺽ ﮐﻨﺪ ﻭﻟﯽ ﻋﻮﺽ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ.
ﻓﺮﻣﺎﻥ 5 : ﻣﻐﺰﺵ ﺭﺍ ﮔﺎﺯ ﻧﺰﻥﺍﮔﺮ ﺷﻮﻫﺮﺗﺎﻥ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯿﺪ ﺑﻪ ﻣﻄﻠﺐ ﻣﻬﻤﯽ ﺭﻭ ﺑﮕﻮﯾﯿﺪ ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﺑﻪ ﺍﺻﻞ ﻣﻄﻠﺐ ﺑﺮﯾﺪ ﻭﺣﺎﺷﻪ ﭘﺮﺩﺍﺯﯼ ﻧﮑﻨﯿﺪﺍﮔﺮ ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺴﺘﻦ ﺟﺰﯾﯿﺎﺕ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﭘﺮﺱ ﻭ ﺟﻮ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ.
ﻓﺮﻣﺎﻥ 6 : ﭼﺮﺗﮑﻪ ﻧﯿﺎﻧﺪﺍﺯﺑﻪ ﻫﺮ ﻃﺮﯾﻖ ﻣﻤﮑﻦ محبت تان ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺗﺎﻥ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻫﯿﺪ ﻭﭼﺮﺗﮑﻪ ﻧیندازید. ﺩﻧﺒﺎﻝ ﯾﮏ ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ ﺧﺎﺹ ﻧﺒﺎﺷﯿﺪ، ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﺭﻣﺎﻧﺘﯿﮏ ﺗﺮﻧﺪ.
ﻓﺮﻣﺎﻥ 7 : ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭﻭﻗﺘﯽ ﻫﻤﺴﺮﺗﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﻭ ﻋﻘﺎﯾﺪﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﺗﻮ ﺫﻭﻗﺶ ﻧﺰﻧﯿﺪ. ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻫﯿﺪ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻗﺎﯾﻞ ﺍﯾﺪ. ﻭﻗﺘﯽ ﻫﻤﺴﺮﺗﺎﻥ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ﺑﺮﻣﯿﮕﺮﺩﺩ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﯽ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﻭ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﻧﺸﺎﻥ ﻧﺪﻫﯿﺪ ﻭ در ﺁﺷﭙﺰ ﺧﺎﻧﻪ ﺩﻭﺭ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﻧﮕﺮﺩﯾﺪ.
ﻓﺮﻣﺎﻥ 8 : اﻣﺎﻥ ﺑﺪﻩﺗﻘﺮﯾﺒﺎ ﺗﻤﺎﻡ آﺩﻡ ﻫﺎﯼ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﺣﺘﯿﺎﺝ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ ﻭ ﺟﺴﻢ ﻭﺭﻭﺣﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﺯﺳﺎﺯﯼ ﮐﻨﻨﺪ؛ ﻣﺮﺩﻫﺎ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻣﺮﯾﺦ ﻧﯿﺎﻣﺪﻩ ﺍﻧﺪ. آنها ﺧﻮﺷﺸﺎﻥ ﻧﻤﯽ ﺁﯾﺪ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ﺧﺴﺘﻪ ﻭ ﮐﻮﻓﺘﻪ ﺑﺮﻣﯽ ﮔﺮﺩﻧﺪ ﺷﻤﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺗﻔﺎﻗﺎﺕ ﺭﻭﺯ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﺑﺎﺯﮔﻮﮐﻨﯿﺪ. ﺍﻣﺎﻥ ﺑﺪﻫﯿﺪ! ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﮐﻤﯽ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺁﺭﺍﻡ ﺁﺭﺍﻡ ﺑﻪ ﺷﺮﺡ ﻣﺎ ﻭﻗﻊ ﺷﺮﻭﻉ کنید.
ﻓﺮﻣﺎﻥ 9 : اﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦﺍﻋﺘﻤﺎﺩ،ﺣﯿﺎﺗﯽ ترین ﻋﺎﻣﻞ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﮑﻞ ﮔﯿﺮﯼ ﯾﮏ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣﻮﻓﻖ ﺍﺳﺖ.ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺩﻟﯿﻠﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺗﺎﻥ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﺎﻣﻞ ﻧﺪﺍﺭﯾﺪﺑ ﻪ ﺟﺎﺳﻮﺳﯽ ﻣﺘﻮﺳﻞ ﻧﺸﻮﯾﯿﺪ ﭼﻮﻥ ﺍﻭﺿﺎﻉ ﺧﺮﺍﺏ ﺗﺮ ﻣﯿﺸﻮﺩ. ﻣﻨﻄﻘﯽ ﺗﺮﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺁﺩﻡ ﺍﻣﯿﻦ ﻭ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺻﻼﺣﯿﺖ ﻣﺸﺎﻭﺭﻩ ﺑﺨﻮﺍﻫﯿﺪ.
ﻓﺮﻣﺎﻥ 10 : ﺭﻓیقش ﺑﺎﺵﺭﺍﺑﻄﻪ ﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﻃﻮﺭﯼ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮﺗﺎﻥ ﺗﻨﻈﯿﻢ ﮐﻨﯿﺪﮐﻪ ﻫﻢ ﻋﺎﺷﻘﺶ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﻭ ﻫﻢ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺩﻭﺳﺖ ﻭﺭﻓﯿﻘﺶ...ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺘﻮﺍﻧﯿﺪﺳﺎﻝ ﻫﺎﯼ ﺳﺎﻝ ﺩﻭﺳﺖ ﻭﻫﻤﺮﺍﻩ ﻫﻤﺴﺮﺗﺎﻥ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﺍﻩ ﻫﺎﯾﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯿﺪ ﺗﺎ ﻭﻗﺖ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺑﮕﺬﺭﺍﻧﯿﺪ ﻭ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺭﺍ ﺑﺎ ﮐﻤﮏ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﻫﯿﺪ.
8- همدان زیبااین عکس هم در کانال عصرایران منتشر شده است:
9- اهدای لباس گرم به نیازمنداناین مطلب از گروه لرستانی ها در اینستاگرام انتخاب شده که قصد دارند لباس هایی گرم برای نیازمندان این استان جمع آوری کنند.
لباسهای گرم اضافه اما سالم و یا نو خود را در فصل سرما به نیازمندان هدیه میدهیم.
منتظر حضور سبز شما عزیزان هستیم.
مکان تحویل خرم آباد : کوی جهادگران(غرب دریاچه کیو)، ساختمان جنبی مرکز علمی-کاربردی، طبقه همکف، معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی، سازمان دانشجویان
تلفن : ۳۳۲۱۷۴۷۷
زمان: از شنبه16آبان تا چهارشنبه
از ساعت8 صبح تا 17 بعد از ظهر
محل تحویل تهران- شهر زیبا- اول تعاون - مجتمع اداری میلاد- طبقه ۶
جهت هماهنگی بیشتر با ۰۹۱۲۲۱۳۱۴۸۸ تماس بگیرند.
با همکاری انجمن های بلوطبان و کانون همیاران طبیعت
10- فرق متروی ما با متروی آن هانوید کلاهرودی در اینستاگرامش آورده است:
ساعت پنج و نیم صبح است، پسرک اولین قطار را سوار می شود.سعی میکند همیشه و بدون عجله برود یک گوشه اما سیل کارگرانی که همدیگر را هول می دهند تا زودتر جایی برای نشستن پیدا کنند او را هم با خودش می برد.
پسرک غرغر کنان یک گوشه می ایستد،قفل کیفش را باز می کند و از میان انبوه کاغذها و وسایل کتابی را بیرون می کشد و مشغول خواندن می شود.
از طرف دیگر مترو یک نفر هوار میزند و مشغول صحبت با تلفن همراهش است. پسرک سعی می کند حواسش را روی کتاب متمرکز کند.چند ایستگاه جلوتر سیل مسافران و سربازان با چمدان هایی بزرگ وارد مترو می شوند.
پسرک سعی میکند کتاب را بالاتر بیاورد تا به خواندن ادامه دهد اما مگر چمدان هایی که هر کدام جای یک نفر را گرفته اند و هوارهای آقای تلفن به دست اجازه می دهند تا پسرک حواسش را روی نوشته بگذارد؟
خانم صدا قشنگ اعلام می کند که مترو به ایستگاه امام خمینی رسیده است. پسرک انگار که از درون سینما رکس آبادان بیرون می آید نه پیاده بلکه توسط جمعیت به بیرون پرت می شود.
به تلگرامش نگاه میکند و این عکس و نوشته را می بیند که: هیچ جایی در پاریس را پیدا نمی کنید که مردم کتاب به دست نباشند،حتی مترو.
بگذار تو و من عامل اين فاجعه نباشیم.
عالی است. کاش همه اساتید همین کار را میکردند که الان شاهد این وضعیت در کشور نباشیم