شبکه گردی روز چهارشنبه عکسی جالب از زیست بوم دارد و روایتی از تفاوت های فرهنگ ایرانی و غربی که می توانید در ادامه دنبال کنید:
1- ژست جالب یک ماهی یک ماهی متفاوت که عکسش را صفحه نشنال ژئوگرافیک منتشر کرده است.
2- این هم ایرانی بازی است!محمود فرجامی در فیسبوکش نوشت:
جمعه
رفتیم کنسولگری ایران در استانبول برای تعویض پاسپورت و یک کار اداری
دیگر. کمی دیر رسیدیم. در واقع ساعت 11؛ و کارهای کنسولی هم تا ساعت 11 و
نیم انجام میشد. آقایی که مدارک مربوط به تعویض گذرنامه را میگرفت کمی
بداخلاق بود و به ازای هر تاریخی که نزده بودم و هر اسمی که پای امضا
نگذاشته بودم یک "دکتر این رو هم که انجام ندادی"، "وقتی میگم کامل نیست
میگی کامله دکتر" و امثال آن نثارم میکرد. من هم با شرمندگی کل مدارک را
میگرفتم و برمیگرداندم و عذرخواهی میکردم. با این همه چند دقیقه بعد از
11 و نیم مدارک را تحویل گرفت و کار را راه انداخت. پسرم پرسید چرا این آقا
اینقدر دکتر دکتر میکرد؟ گفتم چون در فرمها، مدرک تحصیلی پرسیده شده بود
و چون میخواست به من متلک بگوید لابد.
بعد رفتم دم باجه بغلی و
-با ناامیدی- گفتم یک کار دیگر هم دارم. آقایی که آنجا بود داشت جمع
میکرد. گفت پول ریختهای؟ گفتم نه. گفت باید بروی بانک و هزینه بریزی و
تازه همین الان هم از وقت کاری گذشته. گفتم از ازمیر آمدهام و اگر کارم
انجام نشود باید تا دوشنبه صبر کنم. گفت برو بریز و بیا. رفتم و آمدم.
هیچکس نبود. با حوصله کارم را انجام داد. تا ساعت 12 و ده دقیقه طول کشید.
دو تا کتاب از کتابهای خودم همراهم بود. بهش هدیه دادم. تشکر کرد. هر
دویمان حس خوبی داشتیم.
وقتی آمدیم بیرون برای پسرم تعریف کردم که
همین چند ماه پیش در اداره پست شهر خنت بلژیک کاری داشتم. نوبت گرفتم و
خانمی که مسئول بود کارم را انجام داد. بعد یادم آمد باید چیزی بپرسم.
برگشتم. گفت دوباره نوبت بگیر. وقتی نوبتم شد حدود 30 ثانیه از شروع وقت
ناهار گذشته بود. خانمه گفت بروم یک ساعت دیگر که دوباره وقت کاری شروع
میشود بیایم. گفتم فقط یک سوال دارم. گفت وظیفهای ندارد به سوال من در
وقت ناهار خودش پاسخ بدهد. گفتم کلا جوابش بله یا خیر است. گفت روزبخیر!
به
نظرم بد نیست در کنار جنبههای منفی رفتار اجتماعیمان گاهی حواسمان به
جنبههای مثبت هم باشد. در این آش درهمجوش "ایرانی بودن" گیاهان معطر کم
نیستند. هرچند من کماکان ترجیح میدهم سیستممان مثل همان خانم بلژیکی باشد
که راس 12 تعطیل میکند و راس یک شروع، اما فکر میکنم اگر قائل به چیزی به
نام ایرونیبازی هستیم بدانیم هم آن دکتر دکتر گفتن جزئی از این بازی است و
هم این چهل دقیقه معطلِ یک ارباب رجوع ناشناس ماندن.
3-اوج بی فرهنگی اکانت اعلاحضرت نمک در توییترش نوشت:
اوج بی فرهنگی، مزاحمت تلفنیه. حالا چه شیوه سنتیش چه نسخه تلگرامی.
4- مطالب کاربردی درباره گردشگریاین متن هم از گروه تلگرامی 118 سفر انتخاب شده است:
علائم اختصاری هر هتل ، چه معناهایی دارند؟پیشتر توضیح دادیم که علامت اختصاری (B.B) در هتل ها، به معنای "اتاق+یک وعده صبحانه" (Bed & Breakfast ) است
اکثر هتل ها ، یک وعده صبحانه به میهمانان خود ارائه می کنند.
هزینه صبحانه بر روی هزینه رزور اتاق محاسبه و دریافت شده و برای صرف صبحانه ،مبلغ جداگانه ای پرداخت نمی کنید.
البته
ممکن است در برخی رستوران های هتلی ، بوفه ای برای فروش برخی اقلام خاص
وجود داشته باشد (مثلاً آب میوه گیری طبیعی) که اگر کسی خواست ، می تواند
آن را جداگانه بخرد ولی استفاده از منوی رستوران ها رایگان است.
در
اکثر هتل ها ، صبحانه به صورت سلف سرویس است و شما می توانید از انواع
غذاهای و نوشیدنی های سرد و گرم به دلخواه خود و بدون محدودیت صرف کنید ولی
حق بیرون بردن غذا از رستوران را نخواهید داشت.
امروز می خواهیم
درباره اصطلاح (H.B) در هتل ها بیشتر بدانیم. این اصطلاح، مخفف Half Board
است به معنای: "اتاق+صبحانه+یکی از دو وعده ناهار یا شام"
در این هتل ها ، شما صبحانه را دارید و علاوه بر آن ، یا ناهار و یا شام نیز بدون هزینه جداگانه سرو می شود.
توجه داشته باشید که انتخاب ناهار یا شام ، با شما نیست بلکه خود هتل تعیین می کند که ناهار خواهد داد یا شام.
این
وضعیت در شهرهای مختلف بر اساس عرف و عادت هتل ها متفاوت است. مثلاً در
دوبی ، هتل های H.B ترجیح می دهند فرمول (صبحانه + ناهار) را اجرا کنند ولی
در هتل های سواحل مدیترانه در ترکیه ، بیشتر از فرمول (صبحانه + شام)
استفاده می کنند.
بنابراین ، قبل از رزرو هتل ، این را بپرسید که منظور از H.B وعده ناهار است یا شام؟
اگر
برنامه سفرتان طوری هست که از صبح تا شب بیرون باشید، بهتر است از H.B
هایی که شام می دهند استفاده کنید ولی اگر برای کار اداری سفر می کنید و
ظهر به هتل برمی گردید، طبیعتاً ناهار بهتر است.
در روزهای آتی درباره انواع هتل های دیگر ، مانند F.B ، ALL ، UALL توضیح خواهیم داد. با کانال 118 سفر در
@My118safar همراه باشید.
5- دوربین مخفی که همه را شوکه کردگروه تلگرامی "فراز یک حکایت" هم این متن را منتشر کرده است:
یک مرد کارتنخواب آمریکایی در آستانه سال نو میلادی با رفتارش بسیاری از مردم آمریکا را شگفتزده کرد.
دقایقی
از زندگی این فرد بیخانمان در آستانه سال نو میلادی بارها و بارها در
شبکههای مختلف اجتماعی به نمایش درآمده است، تا تصویر واقعی زندگی گوشزد
شود.
یک سازنده دوربین مخفی به نام «جاش پالرلین» تصمیم گرفت به یک
بیخانمان صد دلار اهدا کند، اما سوژه دوربین مخفی او، اهدای صد دلار
نبود، بلکه موضوع دوربین مخفی این بود که مرد بیخانمان با صد دلاری چه
خواهد کرد.
دوربین مخفی «جاش» مرد بیخانمان را تا یک سوپرمارکت
دنبال کرد. برخی فکر میکردند که او حتماً پولش را صرف خرید مشروبات الکلی
یا مواد مخدر خواهد کرد و برخی فکر کردند او لباس یا غذا برای خود میخرد،
ولی مرد بیخانمان همه را شگفتزده و شرمنده کرد. او با صد دلاری اهدایی
مقدار زیادی مواد غذایی و خوراکی خرید و سپس با عجله به طرف محلهای حرکت
کرد.
دوربین مخفی او را دنبال میکرد. مرد کارتنخواب خود را به
منطقهای رساند که کارتنخوابهای زیادی در آنجا بودند. او تمام مواد غذایی
را که خریده بود بین آنها تقسیم کرد. شور و شوق و شادی افراد بیخانمان
از این حرکت سخاوتمندانه مرد کارتنخواب اشک را به چشم سازنده دوربین مخفی و
همراهانش برد.
همه کسانی که شاهد این صحنه بودند، با تعجب به او
نگاه میکردند. «جاش پالرلین» دوباره به دیدن مرد بیخانمان رفت و صد دلار
دیگر به او داد.
این کارگردان واقعاً اعتقاد دارد که هیچگاه نباید
از روی جلد یک کتاب در مورد محتوای کتاب قضاوت کرد. او میگوید: زندگی
آدمها هم دقیقاً همین مصداق را دارد با ظاهر افراد نباید در مورد افکار،
احساسات و میزان عشقشان به زندگی و همنوعانشان قضاوت کرده و رأی داد.
6- خبرسازی مغرضانهمعصومه ابتکار رئیس سازمان محیط زیست در اینستاگرامش نوشت:
تسنیم عکس گرفته و یکی از سایت های همراهش تیتر زده: تذکر محافظ ابتکار برای رد نشدن از روی پرچم امریکا!
واقعا آدم چی بگه به این همه خلاقیت در خبرسازی های مغرضانه؟
7 - سنی از تو گذشته!
این مطلب هم
کانال تلگرامی عصر ایران انتخاب شده است:
اگر در دوره میانسالی هستید یا آن را قبلاً تجربه کرده اید، احتمالاً این جمله را شنیده باشید: سنی از تو گذشته، این کارها برای تو خوب نیست.
این که هر سنی مقتضیات خاص خود را دارد، سخن درستی است اما افراط در این گزاره که "سنی از تو گذشته، این کارها زشته" ، می تواند دوران بعد از جوانی را برایتان به عمری پرملال و تکراری تبدیل کند.
واقعیت این است که تعیین سن و سال ، محصول یک قرارداد اجتماعی است و نمی تواند عامل نهایی برای تعیین رفتارهای ما باشد. آنچه رفتارهای ما را تعیین می کند، نوع نگاه ما به زندگی و لذت بردن از آن است.
با این اوصاف ، آنچه در جوانی پشت سرگذاشته ایم ، تنها یک دوران احتمالا خوب و به یاد ماندنی نیست، بلکه تجربه ای است که قرار است در ادامه زندگی از آن بهره مند شویم نه این که پرونده آن را ببندیم و تنها با حسرت بدان بنگریم.
با این نگاه ، اگر لباس های شیک و رنگی بپوشیم ، بگوییم و بخندیم ، تفریحات سالم داشته باشیم، ماشین اسپرت بخریم و ... کسی حق ندارد به ما بگوید که "زشته، سنی از تو گذشته!" زیرا نگاه ما به زندگی و مقوله سن و سال این است که دوران جوانی ، دوران تجربه است و دوران میانسالی و کهنسالی، دوران استفاده از آن تجربیات برای لذت بردن بیشتر از زندگی در چارچوب اخلاق.
ما تا زمانی که زنده هستیم، حق داریم آنگونه که دلمان می خواهد و حقوق دیگران را تضییع نمی کند، زندگی کنیم و مسأله ای به نام سن و سال، فقط برای موضوعات اداری مانند سربازی، استخدام، سوابق کاری ،بازنشستگی و نظایر آن کاربرد دارد.
از زندگی تان که تنها فرصت شما در طول تاریخ برای بودن در این دنیاست، لذت ببرید.
8- مبارزه با آمریکا یعنی...علی جعفرآبادی در اینتساگرامش این متن و عکس را منتشر کرده است:
اگر مردی باشد که شب، از شرم از نگاه های تقاضا مند اطفال، نتواند برود منزل...
اگر دختری باشد که از جبر زندگی و زمانه، شب، با آرایش غلیظ از خانه بزند بیرون....
اگر پسری باشد که از بیکاری به فساد کشیده شود....
و اگر مادری باشد که شب ها و روزها نتواند وعده گرم غذایی سر سفره اهل و عیالش بگذارد...
و اگر جامعه ای باشد که از فقر مادی و معنوی مجروح و آزرده باشد...
و اگر ظاهر جامعه ، اهل دین و دغدغه را نگران و مضطرب کند...
آن وقت، شعارهای آن جامعه کم کم برای خودش و دیگران کمرنگ می شود و ابهت خود را از دست می دهد. .
با این مقدمه، نگران روزی هستم که خود آمریکا نيز از شعار " مرگ بر آمریکا" استقبال کند.
چرا؟
چون
هر شعاری باطنی دارد و اگر از ظاهر به بطن و باطن آن نرسیم، یک آرمان و
شعار بزرگ را به "سرگرمی" تبدیل کرده ايم؛ و آیا هدف آمریکا چیزی جز "سرگرم
کردن ملتی بیدار" است ؟ هرچند با شعار مرگ بر آمریکا....
مرگ بر آمریکا، نماد استکبار ستیزی و دفاع از ظلم بوده و هست؛ اما اگر از بطن و باطن و محتوا خالی شود، برعکس عمل می کند.
دنیا،
دنیای مبارزه و رقابت مدل های اداره جامعه و تامین شؤون دینی و دنیایی
انسانهاست ؛ و اگر به لایه های ظاهری و رویی بسنده کنیم، بعد از مدتی،
انگشت نمای دیگران می شویم که: ببینید؛ این وضع کسانی است که مقابل آمریکا
ایستادند...
گردو، اگر مغز نداشته باشد که پوک و پوچ است و شکننده، و
اگر مغز باشد و پوسته نداشته باشد هم آسیب پذیر و فاسد شونده است. حکایت
شعار و محتوای شعار نیز همین است.
برای ملتی به پا خاسته و آرمانی، روز مبارزه با استکبار، نه یک روز ، که سیصد و شصت و پنج روز است، که فرمود، حفظه الله:
امروز مبارزه با آمریکا، یعنی کار، کار، کار...
و فرمود:
یعنی خدمت به مردم...
و فرمود:
همت مضاعف و کار مضاعف...
و فرمود:....
نمی
شود ، در کنار شعارها و برای حفظ و صیانت از آنها، روزی فقط یک ساعت بیشتر
و یا بهتر کار کنیم ؟ در سال می شود سیصد و شصت و پنج ساعت؛ یعنی بیش از
چهل و پنج روز کاری، به ازای هر نفر... .
عکس را چندی قبل و در یک پیاده روی از محل کار به منزل از دیوار سفارت سابق آمریکا گرفتم
9 - ادب...امیر جعفری،بازیگر هم این متن ادبی را از سعدی در اینستاگرامش منتشر کرده است:
10 - آیفون ده هم رسید!این هم یک شوخی با آیفون است که در گروه فیسبوکی دیدنی ها منتشر شده است: