کسب و کارهای زیادی در شبکههای اجتماعی شکل گرفته است؛ موجی که از فیسبوک شروع شده و این روزها در اینستاگرام ادامه دارد.
از فروش مانتو و زیورآلات گرفته تا لوازم شکاری و هر از گاهی هم محصولات عجیب و غریبی که در دنیای غیرمجازی پیدا نمیشود. این کسب و کارها فقط در شبکههای اجتماعی است و در فضای آنلاین وجود ندارد.
به جز آمار فروش خوبی که از گوشه و کنار در ارتباط با این کسب و کارها میشنویم، پرسش اساسی اینجاست: این کسب و کارها چقدر از جنس کسب و کارهای آنلاین است؟
آیا حضور در اینترنت و استفاده از قابلیت آن فقط به معنی بازاری بزرگتر برای فروش گستردهتر است؟ قبل از پاسخ به این پرسشها بد نیست از دید دیگری به موضوع نگاه کنیم.
تفاوت کسبوکار آنلاین و غیرآنلاین
تفاوتهایی که فضای اینترنت میتواند برای یک کسب و کار آنلاین ایجاد کند، چه تفاوتهایی با فضای غیرآنلاین دارد؟
در فضای اینترنت مشتری میتواند اطلاعات کاملتری درباره محصول بهدست آورد. وقتی درباره تفاوت یک مدل چراغ قوه با مدل دیگری پرسش میکنید فقط نمیگوید این مدل چینی است و آن مدل تایوانی، تازه متوجه میشوید قدرت چراغ آنها، اندازه، جنس بدنه و... تفاوتهای زیادی با هم دارد که اهمیت آن بیشتر از چینی و تایوانی بودن است.
اطلاعاتی که احتمالا کمتر فروشندهای بتواند در اختیار مشتری قرار دهد، بخصوص اگر چند مشتری بهصورت همزمان در مغازه حضور داشته باشند. علاوه بر این ویژگی مشتری میتواند نظرات دیگر مشتریان را بخواند.
ببیند افراد دیگر در استفاده از این محصول چه تجربهای داشتهاند، مزایا و معایب آن را چه میدانند و هر چه را دل تنگشان از محصول میخواهد مینویسند و مخاطبان هم با جان و دل میخوانند.
اهمیت فروش در فرداها
امروز رقابت بر سر فروش بیشتر در امروز نیست، بر سر فروش در فرداهاست. فروشگاه آنلاین همیشه باز است و وقت و بیوقت میشود با ماوس آهسته یا سریع قدمی زد و کالایی را انتخاب و در زمان هم صرفهجویی کرد
اما واقعیت اینجاست اینها ویژگیهای ابتدایی فروشگاههای آنلاین است، ویژگیهایی که هر فروشگاه آنلاینی آن را به خودی خود دارد.
امروز با دید دیگری به کسب و کار آنلاین نگاه میشود، دیدی که ارزش اطلاعات را مشخص میکند.
امروزه رقابت بر سر فروش بیشتر نیست، رقابت بر سر جمعآوری اطلاعات بیشتر است؛ اطلاعاتی که قرار است سرمایه اصلی کسب و کارها شود؛ اطلاعاتی که کمک میکند کسب و کارها تغییرات جدی داشته باشد.
امروز هر حرکتی در وبسایتها نشانهای از شخصیت مخاطب است و با هر عکسالعملی مخاطب خود را بیشتر معرفی میکند. شبکههای اجتماعی این موضوع را درک کردهاند و به همین دلیل سرویسهایی به ظاهر مجانی به مخاطبان خود ارائه میکنند.
در حالیکه ما از فضای آنها استفاده میکنیم و هزینه آن را با اطلاعاتی که با رفتارمان نشان میدهیم پرداخت میکنیم. شاید گاهی بتوان گفت شبکههای اجتماعی هزینه استفاده از آنها را گران هم حساب میکنند.
سرویسهایی به ظاهر مجانی
تمام رفتارهای ما در شبکههای اجتماعی ثبت و در میان انبوهی از حضور دیگران و اطلاعاتی که از آنها استخراج میشود مورد ارزیابی قرار میگیرد.
اینکه چه زمانی روی یک پست توقف میکنید؟ اینکه چه نوع پستهایی را لایک میکنید؟ این لایک کردن چند ثانیه بعد از دیدن یک پست است؟ آیا پست را کاملا میخوانید و بعد لایک میکنید یا با خواندن خط اول این کار را میکنید؟
چه نوع پستهایی را و چگونه به اشتراک میگذارید؟ صفحه پروفایل کسانی که پست را لایک کردهاند، میبینید؟
هر چند وقت یکبار به شبکه اجتماعی خود سر میزنید؟ هر چند وقت یکبار صفحات اجتماعی دوستانتان را میبینید؟ صفحات اجتماعی دوستانتان را مو به مو بررسی یا فقط مرور میکنید؟
بیشتر در چه ساعاتی از شبانه روز به شبکههای اجتماعی سر میزنید؟ اگر صبحها سر میزنید رفتارتان با بعدازظهرها یا شبها چه تفاوتی دارد؟ وقتی پستی انتقادی را میخوانید بلافاصله جواب میدهید یا بعد از گذشت زمانی دوباره برمیگردید و پاسخ میدهید؟
چقدر کامنت دیگران برای شما مهم است و به آنها پاسخ میدهید؟ اینها بخشی از پرسشهایی است که پاسخ آنها را شبکههای اجتماعی دارد.
همین اطلاعات است که باعث شده فیسبوک مدعی شود شما را از همسرتان بیشتر میشناسد. نتایج یک تحقیق که میتوانید آن را در وبسایت pans.org مطالعه کنید، نشان میدهد اگر فقط ده پست را لایک کنید، فیسبوک شما را به اندازه یک همکار میشناسد.
اگر این لایکها به 70 عدد برسد به اندازه یک همخانه شما را میشناسد و اگر 150 لایک برای فیسبوک به یادگار بگذارید، این شناخت به اندازه اعضای خانواده شماست و بیش از 300 لایک شناختی در حد همسر شما خواهد داشت.
به تعداد لایکهایی که تا امروز کردهاید فکر و جایگاه فیسبوک را مشخص کنید، دوست صمیمی؟ همسر؟ همکار؟ یا...، وقتی شما کسی را بهخوبی میشناسید میتوانید سلیقه او را حدس بزنید، میتوانید هدیهای برای او بگیرید که به احتمال زیاد از آن خوشش میآید.
میتوانید حرفی بزنید که به شخصیتش نزدیک باشد و میتوانید رفتار او را پیشبینی کنید. حال فروش این اطلاعات به شرکتهای بزرگی که محصولات زیادی به ما ارائه میکنند ارزش عجیبی دارد؛ ارزشی که با آن شرکتها میتوانند متناسب با سلیقهها و پیشبینیهایی که از ذائقهها دارند، محصولاتی ارائه کنند.
اجارهنشینها
به نظر شما شبکههای اجتماعی برای ارائه سرویسهای به ظاهر رایگان، گرانفروشی نمیکنند؟ البته شبکههای اجتماعی قطعا مفید است و فضای تعاملی خوبی برای کسب و کارها ایجاد میکند؛
فضایی که کسب و کارها میتوانند صمیمیتر و به حالت متفاوتی با مخاطبان خود ایجاد کنند. شبکههای اجتماعی زمانی شبکههای اشتباهی میشود که قرار است فقط رسانه یک کسب و کار شود.
هر کسب و کاری میتواند «رسانهای مالکیتی» داشته باشد و از طریق رسانه خود اطلاعات زیادی درباره مخاطبان جمع کرده و از آن اطلاعات بهعنوان ارزش افزودهای استفاده کند که همیشه در تصمیمگیریها و توسعه کسب و کار برایش مفید باشد.
اگر برای کسب و کارتان وبسایتی اختصاصی بهعنوان یک رسانه داشته باشید که مالکیت آن با شماست، میتوانید اطلاعات زیادی از رفتار مخاطب را در این رسانه بهدست آورید، راه ارتباطی خوبی با این شبکهای که ساختهاید تشکیل دهید و هر روز اطلاعاتتان را افزایش دهید.
کسب و کارهایی که اجارهنشین شبکههای اجتماعی هستند، این اجارهنشینی را پذیرفتهاند و هرچند اسم و رسمی برای خود ساخته باشند باید بپذیرند درنهایت اجارهنشین بوده و تابع تصمیمات صاحبخانه هستند.
منبع: جام جم کلیک