شیوه تفکر، مشی و روش آیتا... هاشمی در شرایط کنونی با سال57 و حتی دهه 40 هیچ تفاوتی نکرده و ایشان همچنان دارای همان نظریات هستند و هیچ تغییر اساسی در تفکرات ایشان به وجود نیامده است. آیتا... هاشمی همان هاشمی سال 57 است.
روزنامه آرمان در گفت و گویی با محمد هاشمی رفسنجانی نوشت: این جریانهای سیاسی بودند که در طول زمان مواضع خود را تغییر دادند و در برخی از مقاطع به تفکرات ایشان نزدیک شدند و در برخی از مقاطع از نظریات ایشان فاصله گرفتند. در نتیجه در شرایط کنونی مواضع برخی جریانهای سیاسی مانند اصلاحطلبان به آقای هاشمی نزدیکتر است و نه اینکه مواضع آقای هاشمی به آنها نزدیک باشد.
اهم سخنان وی از این قرار است:
در دولت اصلاحات برخي از تندروهای اصلاحطلب چه مواضع تندي نسبت به آيتا... هاشمي اتخاذ كرده بودند و عليه ايشان موضعگيري ميكردند. چه مقالات و كتابهايي توسط برخي تندروهای اصلاحطلب عليه آيتا... هاشمي نوشته ميشد.
اين وضعيت براي جريان اصولگرا نيز وجود داشته است. اصولگرايان در مجلس سوم و چهارم مواضعي همسو نسبت با آيتا... هاشمي داشتند اما در دولت احمدينژاد از مواضع آيتا... هاشمي فاصله گرفتند. آيتا... هاشمي همان هاشمي گذشته است كه همچنان در مسير انقلاب و انديشههاي حضرت امام (ره) حركت ميكند.
در شرايط كنوني نيز اصلاحطلبان از گذشته عبرت گرفتند و نسبت به آيتا... هاشمي رفتار جديدي در پيش گرفتند. آيتا... هاشمي يك شخصيت كاملا فراجناحي است و نميتوان ايشان را در يك جريان خاص محدود كرد.
در شرايط كنوني صدا وسيما نبايد تنها نام رسانه ملي را يدك بكشد. صداوسيما نبايد به يك رسانه گروهي و جناحي تبديل شود. در شرايط كنوني برخي تندرويها كه در برخي از رسانهها صورت ميگيرد نباید در صداوسيما هم صورت بگيرد. به همين دليل صداوسيما نبايد از حالت رسانه ملي خارج شود.
رسانه ملي باید پاسخگو باشد و خود را از پاسخگويي به منتقدان مبرا نداند. در شرايط كنوني اگر يك نظرسنجي بيطرفانه درباره عملكرد صداوسيما صورت بگيرد متوجه خواهيم شد كه تقدهایی به صداوسيما وارد است. در حال حاضر بسياري از مردم اغلب اطلاعات خود را از شبكههاي ديگر اخذ ميكنند و ترجيح ميدهند براي پر كردن اوقات فراغت خود از شبكههاي خارجي استفاده كنند.
آقاي روحاني بارها عنوان كردهاند كه با دست دادن هيچ مشكلي حل نميشود. بنده هم با ايشان همعقيده هستم و معتقدم كه مساله رابطه ايران و آمريكا بسيار پيچيدهتر از آن است كه با يك دست دادن حل شود.
در عرف ديپلماتيك هنگامي كه دو نفر به هم ميرسند با يكديگر دست ميدهند. اين در حالي است كه در اسلام وضعيت به شكلي است كه وقتي دو نفر به هم ميرسند با يكديگر مصافحه ميكنند. در هر كشور و منطقه جغرافيايي شكل و شيوه احترام گذاشتن متفاوت است. از نظر بنده دست دادن آقاي ظريف با آقاي اوباما يك مساله طبيعي و ديپلماتيك بوده و نه مزيتي به همراه داشته و نه داراي مذمتي بوده است.
آقاي ظريف در اين باره عنوان كردهاند كه اين دست دادن براي من هزينه داشته و كاملا هم اتفاقي صورت گرفته است. از قرائن و شواهد مشخص است كه دو گروه به صورت اتفاقي به هم رسيدهاند و به دليل اينكه آقاي ظريف با جان كري در مساله پرونده هستهاي مراوده داشته، هنگامي كه با ايشان دست ميدهد براي اداي احترام و به جاي آوردن احترام اجتماعي با رئيسجمهور آمريكا كه همراه جان كري بوده نيز دست داده است.
اگر آقاي ظريف در چنين شرايطي تنها با جان كري دست ميداد و با آقاي اوباما دست نميداد رفتاري دور از نزاكت و ادب اجتماعي انجام ميداد كه در چنين صورتي داراي اشكال بود. اين نوعي رفتار مرسوم ديپلماتيك است كه ممكن است بين هر سياستمداري در دنيا به وجود بيايد. در دو سال گذشته بارها از سوي مسئولان كشور اين مساله عنوان شده كه ما تنها در زمينه پرونده هستهاي با آمريكا مذاكره ميكنيم و در هيچ زمينه ديگري با اين كشور گفتوگو نخواهيم كرد.