اولین عکس ثبت شده در سال 1826 و با استفاده از نوری که از یک نوع ویژه آسفالت به نام Bitumen of Judea بازتابش شده بود گرفته شد. پس از استفاده اولیه از منابع طبیعی نور، عکاسان به فکر ایجاد فلشهای مصنوعی بهمنظور ایجاد نور مناسب برای عکسها افتادند.
در این مطلب قصد داریم تاریخچهای هر چند کوتاه از فلش را در انواع مختلف آن از پودرهای انفجاری و فلزهای در حال ذوب تا جدیدترین چراغهای LED بررسی کنیم.
اگر به حضور عکاسان در فیلمهای مرتبط با قرن 19 میلادی دقت کرده باشید حتما متوجه ایستادن عکاس به همراه یک تجهیز اضافی در دستان وی شدهاید. این تجهیز میتواند یک نور خیرهکننده البته همراه با صدای انفجار را تولید کند. در فیلمهای کمدی هم بارها و بارها شاهد بودهایم که پس از گرفتن عکس، دودی از سر و صورت عکاس بلند میشود. در واقع این همان پودر فلش مورد نظر ما است.
پودر فلش در واقع ترکیبی از سوخت فلزی و یک اکسیدکننده مانند کلرات است. با احتراق این ترکیب، شاهد سوختن سریع و شدید و نهایتا تولید فلشی با نور خیرهکننده هستیم که میتواند بر روی عکس تاثیر مثبت بگذارد. پیش از استفاده در عکاسی، از این ترکیب در آتشبازی و البته تولیدات سینمایی استفاده میشد.
نیاز به احتراق پودر فلش با دست، روندی کاملا خطرناک بوده که میتوانست به عکاس و البته افرادی که در نزدیکی وی قراردارند آسیب جدی وارد کند. نتیجتا تلاش برای یافتن روشی ایمنتر که شانس وارد آمدن آسیب به عکاس را کاهش میداد در دستور کار قرارگرفت. لامپهای فلش در واقع تدبیری بودند که در سال 1899 برای برطرف کردن این مشکل، طراحی شدند.
Joshua Lionel Cowen مخترعی است که بیش از هر چیز برای مدل معروف خود از خطوط ریلی و البته قطارهای اسباببازی شهرت دارد اما وی به همراهی یکی از عکاسان زمان خود به نام Paul Boyer دست به معرفی لامپهای فلشی زد که پیش از آغاز قرن بیستم روانه بازار شدند. طراحی انجام شده به نحوی بود که پودر فلش در محفظهای قراربگیرد و نهایتا با استفاده از جریان الکتریکی از یک باتری سلولی خشک شعلهور شود.
لامپ فلشی معمولا به شاتر جعبههای دوربین متصل میشد تا فلش با گرفتن عکس توسط عکاس فعال شود. مکانیزم فلش میتوانست بر روی یک سهپایه که در فاصله مناسبی از دوربین قرارگرفته نصب شده تا فعال شود. این امکان نیز وجود داشت تا چندین لامپ فلشی در ارتباط با هم قرارگیرند تا در یک زمان فعال شوند.
روش جایگزینی که توسط Bunsen و Roscoe توسعه داده شد احتراق نوار منیزمی است که در صورت اشتعال میتوانست نوری مشابه با نور موجود در طول روز را ایجاد کند. عکاسان میتوانستند نوار فلزی را بسته به مدت زمان مورد نیاز برای نوردهی برش دهند تا با اشتعال آن نور مورد نیاز برای روشن کردن سوژه را ایجاد کنند. اگرچه این روش پیش از استفاده از پودر فلش ابداع شده بود اما بهرهگیری از پودر، رواج بیشتری در میان عکاسان داشت.
بهرهگیری از لامپ فلش روند عکاسی با استفاده از این نوع فلش را امنتر میکرد اما همچنان در مقایسه با استانداردهای فعلی، خطرناک بهنظر می رسید. عکاسان زیادی در طول روند عکسبرداری آسیب میدیدند و در برخی موارد، حوادث منجر به مرگ در جریان آمادهسازی پودر برای استفاده هم مشاهده میشد. خوشبختانه راهکار جدیدی برای استفاده عکاسان در دسترس قرارگرفت.
در سال 1928 اولین حباب فلش توسط جنرال الکتریک تولید شد ( البته برخی معتقدند پیش از این شرکت Vacublitz چنین محصولی را تولید کرده بود). در عوض استفاده از پورد منیزیم در فضای آزاد، حبابهای فلش که در واقع لامپهای بسته و محدودی بودند و در آنها از نوارهای منیزمی در کنار گاز اکسیژن استفاده شده بود مورد بهرهبرداری قرارگرفتند.
حبابهای اولیه از شیشه تشکیل شده بودند اما پس از مدتی اینچنین نتیجهگیری شد که اشتعال منیزیم میتواند باعث شکستهشدن حباب شود و از همین رو از پلاستیک در تولید این حبابها بهره گرفته شد. با این اوصاف حبابهای فلش از یک راهحل کامل همچنان فاصله داشتند. این حبابها بسیار شکننده بودند و تنها برای یکبار قابل استفاده بودند. از سوی دیگر این حبابها بسیار گرم میشدند و عملا نگهداشتن آنها پس از اشتعال مواد داخلشان کاری سخت و طاقتفرسا بود. سازندگان پس از مدتی منیزیم موجود را با زیرکونیوم جایگزین کردند تا نور فلش بیش از پیش تقویت شود.
یکی از مشکلات موجود در استفاده از حبابهای فلش این بود که زمان مورد نیاز برای رسیدن به سطح اعلای نور و بیشینه زمان ارائه شده از فلش هر دو طولانیتر از فلشهای الکترونیکی کنونی بودند. نتیجتا دوربینهایی با قابلیتهای همگامسازی فلش، حبابهای فلشی را پیش از بازشدن شاتر در حالت شعلهور قرار میدادند تا این مشکل نیز تا حدودی مرتفع شود.
همانگونه که انتظار دارید، تعویض و جایگزینی دائم و چندین و چندباره فلش برای عکاسان بسیار وقتگیر و خستهکننده بود. از همین رو شرکت کداک اولین مکعب فلش را در دهه 1960 میلادی معرفی کرد. این مکعب فلشی از چهار حباب فلش برای استفاده تشکیل شده بود تا عکاس پس از هربار گرفتن عکس بتواند به سادگی مکعب را به سمت دیگری بچرخاند و حباب فلش بعدی را مورد استفاده قراردهد. شرکتهای سازنده سریعا از این ایده بهرهگرفتند و شروع به تولید نسخههای ابتکاری خود کردند.
اولین راهحل غیر کداکی، فلیپفلش جنرال الکتریک بود که از هشت تا ده حباب فلشی در دو ردیف بهره میبرد. عکاس با نصب کارتریج میتوانست 4 تا 5 عکس گرفته و با چرخاندن این نوار مجددا به چهار تا پنج حباب دیگر دسترسی داشته باشد. دیگر شرکتهای حاضر در تولید محصولات عکاسی مانند فیلیپس، پلاروید و سیلوانیا نیز نسخههای اختصاصی خود از این فلشها را برپایه همان طرح اولیه جنرال الکتریک معرفی کردند.
آنچه در صنعت عکاسی بیش از پیش نیاز بود، امکان بهرهگیری از فلشی بود که یکبار مصرف نباشد و به مدت طولانی بدون افت کیفیت قابل بهرهبرداری باشد. در سال 1931 پروفسور Harold Egerton کار بر روی طراحی اولین فلش الکترونیکی را آغاز کرد. با بهینهسازیهای مثبت و کاهش هزینهها نهایتا این گزینه در نیمه دوم قرن بیستم مورد استقبال قرارگرفت و محبوب شد. فلشهای الکترونیکی از یک خازن برای ذخیره انرژی جهت استفاده بعدی بهره میبردند. در هنگام ارسال فرمان به فلش الکترونیکی، خازن، انرژی موجود را آزاد کرده و نهایتا با استفاده از مخزنی که با گاز پر شده شاهد نوری روشن و خیرهکننده هرچند برای مدت کوتاه بودیم. همگامسازی ایدهآل و توانایی برای تغییر شدت نور بدون نیاز به تنظیمات پیشرفته باعث شد فلشهای الکترونیکی به گزینهای متداول تبدیل شوند.
امروزه از فلشهای الکترونیکی در استودیوها و محلهای دیگر برای ایجاد نور مناسب در صحنهها و تصویرها استفاده میشود. تیوبهای موجود در فلشهای الکترونیکی معمولا از گاز زنون پر شدهاند و معمولا عمر طولانی پیش از نیاز به جایگزینی مجدد دارند.
با ظهور تکنولوژیهای بیسیم، در حال حاضر امکان استفاده از چندین فلش که میتوانند بهصورت مستقل از دوربین قرارگرفته و بدون نیاز به روندی پیچیده همگامسازی ایجاد کنند وجود دارد. در حال حاضر فلشهای با سرعت بالا نیز وجود دارند که میتوانند نور را در زمانی اندک به محیط و سوژه بتابانند.
در اکثر گوشیهای هوشمند امروزی به جز استثنائات معروفی مانند نوکیا لومیا 1020 خبری از فلشهای زنون نیست. این گوشیهای هوشمند جدید از فلشهای LED به عنوان منبع نوری مورد نیاز برای عکاسی در محیطهای با نور کم بهره میبرند.
با این وجود در حال حاضر فلشهای LED از توانی نزدیک به فلشهای زنون بهره میبرند اما ولتاژ پایینتری دارند و برای استفاده در دستگاههای هوشمند قابل حمل، گزینهای ایدهال هستند. برخی شرکتهای سازنده گوشیهای همراه نیز از ترکیبهای دوتایی و دورنگ فلشهای LED بهمنظور تولید رنگهای طبیعیتر بهویژه رنگهای نزدیک به رنگ پوست انسان بهره میبرند.
منبع: فارنت