محمد ستاریفر _ اقتصاددان من معتقدم که امروز اجماع همه اقتصاددانان با نحلههای فکری مختلف این است که مشکل اقتصاد ابتدا در حوزه سیاست و حکمرانی است.
به گزارش شرق به نقل از بنیاد باران، سؤال این است که چرا جوامع توسعهیافته غربی توانستند دنیا را متمرکز کنند؟ نقطه آغاز این توسعه، کشورهای اروپایغربی بودند؛ آلمان، ژاپن و... نیز کشورهای متأخر هستند.
سؤال دیگر این است که چرا ایران با سابقه تمدنی بزرگ و منابع بزرگ کانی و انسانی و وضعیت ژئوپلیتیک خود به توسعه نرسیده است؟ رئیس دولت اصلاحات پس از حادثه ١١ سپتامبر به سازمانملل رفته بودند. خانم آلبرایت ١١ مایل برای حضور در سخنرانی وی رفت. سؤال شد که چرا شما به آنجا رفتید درحالیکه رئیس دولت اصلاحات حتی به شما نگاه هم نکرد؟
گفت یادتان باشد ایران جزئی از «سرزمین قلب» در دنیاست و ما نمیتوانستیم آن را فراموش کنیم. در کتاب استراتژیهای آمریکا در قرن بیستم نیز آمده که اگر به سه کشور ایران، عراق و افغانستان برسیم میتوانیم جغرافیای جهان را تغییر دهیم.
سؤال بعدی این است که این برنامههای توسعه چه مشکلی داشتند که به هدف خود نرسیدیم؟ درحالیکه تمام رویکردهای مهم در ٧٠ سال اخیر در برنامهها در نظر گرفته شده است. این برنامهها ظرفیتی را که معرفی کردند چندین برابر بالاتر از ظرفیتهای بهکارگرفتهشده بوده است. یعنی به برنامههای ما از لحاظ نظری مشکلی وارد نبوده است، بلکه در نظام حکمروایی و تدبیر مشکل داشتهایم.
ایران با هزارو ٢٠٠ میلیارد دلار منابع نفتی چرا چنین وضعیتی دارد؟ برخی ارقام و شاخصهای ما چقدر لرزان است؟ اگر ترکیه هزارو ٤٠٠ میلیارد تومان صادرات داشته باشد، باید هفت هزار میلیارد تومان سرمایهگذاری کند.
ما ایرانیها چنین مبلغ هنگفتی سرمایه نفتی داریم اما استفاده نمیکنیم. آیا کشور ما که از لحاظ بازار مانند ترکیه، از لحاظ گاز مانند روسیه، از نظر نفت مانند عربستان و از نظر مواد کانی جزء ١٠ کشور دنیا مانند استرالیاست، باید چنین کارنامهای داشته باشد؟
آیا برای حل مشکلات باید رویکرد سختافزاری یا نرمافزاری داشته باشیم؟ اگر سختافزاری نگاه کنیم باید به موضوع تحریمها اشاره کنیم؛ گرچه عواملی چون تحریم هم مهم است اما به ریشهها نمیپردازد. اگر ریشهها درست بود، ما در این مدارها نمیافتادیم.
اگر این مشکلات حل شود، گشایش کوتاهمدتی خواهیم داشت. بحث دیگر این است که از کجا باید شروع میکردیم. ما بعد از جنگ به سمت اصلاحات قیمتی رفتیم و درخصوص نرخ بهره، ارز، بودجه، کسری آن و... تصمیمگیری کردیم.
اینها مهم هست اما عواملی که بسیار اهمیت دارد جغرافیای خاص خود را میخواهد. اصلاحات قیمتی در جغرافیای حکمروایی غیرکارآمد، سم مهلکی است که وضع را بدتر میکند؛ اتفاقی که در سه دهه گذشته رخ داده است.