اعتماد/ مجيد تفرشي _ تاريخنگار و تحليلگر مسائل بريتانيا
از هر منظري كه بنگريم، پيروزي جرمي كوربين سياستمدار كهنهكار، چالشگر ولي حاشيهنشين در رقابت براي كسب رهبري حزب كارگر، حادثهاي مهم و تاريخي در اين كشور به شمار ميآيد.
بديهي است كه انتخاب كوربين به سمت دبيركلي حزب كارگر، اولين پيروزي يك رهبر منتقد شورشي به رهبري يك حزب سياسي در اروپا نيست، ولي بيگمان يكي از مهمترين حوادث قرن بيستم در بريتانيا و غرب محسوب ميشود.
مهم از آن جهت كه كوربين با پيروزي خود نشان داد كه اراده، قدرت و تاثيرگذاري تودههاي خاموش، منفعل، منزوي و بريده از سياستورزان كلاسيك فعال در صحنه تا چه حد ميتواند نتيجه بازي را تغيير داده و حتي قواعد آن را هم به هم بزند.
در طول چهار ماهي كه از شكست حقارتبار حزب كارگر در انتخابات سراسري ماه مه ٢٠١٥ بريتانيا، استعفاي ناگزير اد ميليبند، رهبر شكست خورده حزب و آغاز و شدت گرفتن رقابت چهارجانبه براي كسب رهبري حزب سپري شده، حضور كوربين در اين عرصه با واكنشهاي مختلفي مواجه شد.
نخست، كانديداتوري او را براي خنده، جوري جنس و تلاشي از سوي يك سياستمدار غيرمطرح و بي تاثير براي معركهگيري سر پيري قلمداد كردند.
بعد كم كم معلوم شد كه اين نامزد در حاشيه، خود اصل قصه است و همه اميدهاي اصلي را به حاشيه راند. با حضور كوربين محترم، پايبند به اصول و بهشدت مخالف بلريسم در صحنه، پس از دستكم ١٨ سال، ميليونها حامي منزوي، نااميد و سرخورده حزب كارگر زنده شد.
نخست بنا بر اين بود كه كوربين را حمايت كنند تا محترمانه و با اعتبار رقابت كند و ببازد. بعد اميدها بالا گرفت و عزم حاميان او جزم شد تا شانه به شانه ديگران دست كم به دور دوم اين رقابتها برسد.
در نهايت نيز با وجود همه تلاشهاي مرئي و نامرئي، مستقيم و غيرمستقيم تقريبا همه سياستمداران و احزاب رقيب راست، ميانه و حتي در درون حزب كارگر، كوربين تقريبا با ٦٠ درصد آرا به پيروزي قاطع، بدون بحث و مطلق رسيد تا حزب كارگر يك بار ديگر پس از چندين دهه واقعا حزب فرودستان و ناديدهگرفتهشدگان قلمداد شود.
در طول چهار ماه گذشته علاوه بر رهبران محافظهكار و ديگر احزاب راست يا ميانهرو كه رسما و علنا انتخاب كوربين را خطري مهم براي امنيت و منافع ملي بريتانيا قلمداد ميكردند، در درون حزب كارگر نيز از هيچ كوششي براي زدن او دريغ نشد.
پيش از همه و بيش از همه، توني بلر و گوردون براون وارد صحنه شدند. كساني كه از آنان به عنوان معماران و مجريان تباهي حزب كارگر و راستگرايي و جنگطلبي و پيروي كوركورانه از سياستهاي جنگافروزانه امريكا ياد ميشد. در طول حكومت ١٣ ساله بلر و براون، كوربين صدها بار به برنامهها و لوايح دولتي حزب كارگر راي منفي داده بود.
تلاش بلر در جهت تخريب كوربين و بياعتبار كردن آموزهها و سياستهاي او بود. ولي طرفه آن بود كه معلوم شد، هر گاه كه در رقابت اخير بلر عليه كوربين لب به سخن ميگشايد، چند درصدي به محبوبيت و آراي او ميافزايد. اين در حالي بود كه در طول ١٢ سال اخير كوربين با صراحت و بدون هراس از دولت كارگري بلر و بلريسم به عنوان محافظهكارترين دولت بريتانيا و بزرگترين مصيبت تاريخي براي آن كشور ياد كرده است.
در سطح كلان حزب كارگر نيز، پير و جوان، باتجربه و تازهكار، بانفوذ و كمتاثير و خلاصه هر كسي كه حس ميكرد تواني دارد، در برنامههاي تلويزيوني، مناظرههاي رسانهاي و مقالات متعدد در نشريات و حتي به طور غيرقانوني در تريبونهاي رسمي حزب كارگر كه قاعدتا بايد در اين رقابت بيطرف مينمود، براي زدن كوربين اقدام كردند ولي اين اقدامات در عمل به نفع او تمام شد و آراي او را بيشتر و بيشتر كرد.
كوربين از منظر شخصي و غيرسياسي، چهرهاي بسيار محترم، دوستداشتني و ساده است. بدون هرگونه حاشيه اخلاقي، مالي و سياسي و با گذشته و كارنامهاي كاملا شفاف. تلاش ناكام بسياري براي تخريب وجهه و اعتبار او در ماههاي اخير صورت گرفت كه هيچ كدام به جايي نرسيدند.
از منظري ديگر، اين انتخاب يك بار ديگر در سال جاري شكست حقارتباري بود براي نظرسنجيها و به تبع آن، بنگاههاي شرطبندي پيشبينيكننده رخدادهاي سياسي در غرب طي سال جاري ميلادي. پس از نادرستي پيشبينيها درباره نتيجه انتخابات سراسري بريتانيا، اين بار بدجوري بنگاههاي نظرسنجي و شرطبندي قافيه سياسي و اعتبار تجاري خود را باختند.
روزي كه كوربين وارد اين رقابت شد، اين موسسات نظرسنجي شانس او را يك به ٥٠٠ ارزيابي كردند. يعني دو دهم درصد و چيزي در حد شانس بردن جايزه بليتهاي بختآزمايي. حالا او با ٦٠ درصد مقتدرانه سه رقيب مدعي و پرطرفدار ديگر را كنار زده و رهبر حزب كارگر شده است.
بديهي است كه پيروزي كوربين به معناي چرخش ناگهاني و يكشبه سياست و قدرت در لندن نيست و اين روندي طولاني و سخت است.
ممكن است حزب كارگر نتواند تحت رهبري كوربين به پيروزي رسيده و صاحب قدرت شود ولي پيروزي كوربين تا همين جا نشانگر اهميت قدرت نيروهاي منزوي و خفته در تعيين سرنوشت سياسي احزاب و كشور در بزنگاههاي خاص و شرايط بغرنج است.
اغلب رايدهندگان به كوربين به درستي ميدانند كه او يك سياستگر فرصتطلب و پوپوليست نيست و براي آينده كشورش و تغيير رويكردهاي غلط آن برنامه درست و شفاف دارد.
اين البته پيامي مهم و حساس براي همه رهبران سياسي حاكم در ليبراليسم غربي و اروپايي و به خصوص براي ديويد كامرون نخستوزير و رهبر حزب محافظهكار است كه پس از گذشت چهار ماه، هنوز در باد پيروزي شگفتانگيز خود در انتخابات سراسري اخير خوابيده است.
كامرون اكنون به درستي ميداند كه با انتخاب كوربين به رهبري حزب كارگر، نبرد زود هنگام براي پيروزي در انتخابات سراسري ماه مه ٢٠٢٠ بريتانيا، از هماكنون آغاز شده است.