هفدهمین جشن سینمای ایران هم خالی از این ویژگی نبود ودرباره چگونگی تقسیم جوایزآن صحبتهایی مطرح شد. روزنامه شرق در صفحه هنری یکشنبه (۲۲ شهریور) در اینباره با کیومرث پوراحمد گفتوگویی کردهاست.
به گزارش هنر و تجربه، کیومرث پوراحمد در پاسخ به سوال خبرنگار این روزنامه درباره حضور پررنگ فیلم «چندمترمکعب عشق» در جشن خانه سینما و نادیدهگرفتهشدن فیلمهای دیگری مثل «قصهها»، پاسخ داد:«واقعیت این است که من فیلم «چندمترمکعب عشق» را ندیدهام و نمیدانم مستحق اینهمه جایزه هست یا نه، اما «ماهی و گربه» را هشتبار، «پرویز» را هم هشتبار و «قصهها» را ششبار در سینما و دوبار قبل از اکران که دیدهام! نمیتوانم تصور کنم «چندمترمکعب عشق»، خیلی برتر از این فیلمها بوده. چنین اتفاقی نشان میدهد که ٤٠ نفر داور، فقط رأی دادهاند، بیهیچ بحث و چالشی. خب رأی را هرکسی میتواند بدهد ولی برای داوری یک جایزه، چهارنفر آدم سر و زباندار اهل تحلیل دلسوز متعهد، باید بحث ایجاد کنند و افراد را درگیر آرایشان کنند.
داوری یعنی بهنتیجهرساندن آرا. در چنین اتفاقی نهفقط داوران، که آقایان اسعدیان و میری و میرکریمی هم نقش دارند. اینکه همه فقط رأیهایشان را بدهند، اسمش دموکراسی نیست. یعنی داوران یک جشن نباید خط مشی داشته باشند؟ یا دبیر جشن نباید به داوران هشدار بدهد و آنها را متوجه دیگر فیلمها کند؟ خاطرم هست یکسالی داور جشنواره فجر بودم، یکی از فیلمها که بهنظر میرسید باید سروصدا کند، بهنظر ما داوران فیلم بیارزشی بود. جمال امید که آن زمان دستاندرکار جشنواره بود، به ما هشدار داد که این فیلم بین مردم رأی اول را آورده و از ما خواست لااقل در دو، سه رشته کاندیدایش کنیم تا بین رأی ما و مردم شکاف عمیقی نباشد. بههرحال، گاهی لازم است مثلا دبیر دخالت کند چون این آرا و نتیجه نهایی، برای آینده سینمای ما مهم است. فقط کنارایستادن و رأیشمردن که دموکراسی نیست. نتیجه، هدایتکردن میخواهد. با یکی از داوران که حرف میزدم میگفت خودمان شوکه شدهایم که «چندمترمکعب عشق» اینهمه جایزه برده. در داوری نباید جوگیر شد.»
رأی را هرکسی میتواند بدهد ولی برای داوری یک جایزه، چهارنفر آدم اهل تحلیل دلسوز متعهد، باید بحث ایجاد کنند و افراد را درگیر آرایشان کنند. داوری یعنی بهنتیجهرساندن آرا. در چنین اتفاقی نهفقط داوران، که آقایان اسعدیان ، میری و میرکریمی هم نقش دارند. اینکه همه فقط رأیهایشان را بدهند، اسمش دموکراسی نیست. یعنی داوران یک جشن نباید خط مشی داشته باشند؟
پوراحمد در بخش دیگری از این گفتوگو در جواب این سوال که: در یک کلام بگویید به نظر شما چه میشود که یک فیلم اکثر جوایز را میگیرد و فیلمهای دیگری که مستحق بودند، هیچ جایزهای نمیگیرند؟ تاکید میکند:« این شاید ناشی از جوگیرشدن داوران است والا چطور ممکن است تماشاگری مثل من که مدتهاست سینمای ایران را دنبال نمیکند و حتی حاضر نیست یکبار هم فیلمی را در سالن سینما ببیند، چون موبایلهای روشن مردم آزارش میدهد، آنوقت «پرویز» و «ماهی و گربه» و «قصهها» را بارها در سالن میبیند و داوران، اصلا این فیلمها را در انتخابهایشان نمیبینند؟ منظورم این است که این فیلمها آنقدر اثرگذار بودهاند که یک تماشاگر را کنجکاو کنند بارها ببیندشان. چطور میشود فیلم دیگری اکران شده باشد و همان تماشاگر، حتی ندیده باشدش و فیلم اینقدر مهم باشد،
ولی در زمان اکران آنقدر تأثیر نداشته باشد که تماشاگری که سینما را دنبال نمیکند کنجکاو کند تا حداقل یکبار آن را ببیند. در این اتفاق، نحوه رأیدادن و جهتدهی برگزارکنندگان را مؤثر میدانم. سالی که خسرو شکیبایی برای «اتوبوس شب» کاندیدا شد، برای فیلمی دیگر هم نامزد شد. من تعجب کرده بودم چطور برای آن فیلم هم نامزد شده. چون هم آن فیلم، فیلم بدی بود و هم خسرو در آن فیلم خوب نبود. نهایتا برای «اتوبوس شب» جایزه گرفت ولی همان موقع فکر کردم، واقعا آنهایی که داورند چه درکی از بازیگری دارند؟ و بر چه اساسی کاندیدا انتخاب میکنند. ببینید ٤٠ داور، نهایتا در رشتههای مختلف، «چندمترمکعب عشق» را برگزیدهاند. اگر از این ٤٠نفر، چهار نفر هم اهل تحلیل و بحث بودند، حتما امکانش را داشتند که بحث ایجاد کنند. باید دید آنها اهل تحلیل نبودند یا امکانش را نداشتند؟ اگر امکانش را نداشتند که اشکال از برگزارکنندگان است و اگر امکان داشتهاند و بحث نکردهاند، که خب حتما ناآگاه و کماطلاع بودهاند یا اینکه تشتت و بیاعتمادی بالایی بین داوران بوده و امکان بحثکردن ایجاد نمیشده. به نظرم اشکال اساسی در فرمول و نحوه رأیگیری است.»