بالاخره طلسم ديدن فيلم «محمد رسولالله (ص)» شكست و در سينما لالهزار كوروش به تماشاي فيلم نشستم.
به گزارش اعتماد، روايت تاريخ اينبار با سند متقن تكنولوژي تصوير و صدا قانعكننده بود. شورش سپاه ابرهه و آشفتگي يهود و نصارا و اختلافات فرزندان عبدالمطلب طبق اسناد معتبر تاريخي به تصوير كشيده شده بود چيزي كه من در كتابها و فيلمها دنبال ميكنم روايت قانعكنندهاي از انتقال قدرت بين فرزندان عبدالمطلب است، اينكه اميه و ابوسفيان و ابيلهب پس پشت كينهتوزي غير از مناسبات خانوادگي چه استدلال محكمه پسند تاريخي دارند كه مورخ عقلگراي امروز را قانع كند.
مركز ثقل اختلافات در متون مورد استناد مجيدي شبيه به داستان خلقت اول حسادت زنانه و ازدواجهاي كامياب و ناكام بوده؛ اينكه جميله يا همان حماله الحطب از آمنه متنفر بود، چون دست آمنه به بلندترين شاخه و رسيدهترين ميوه از خاندان عبدالمطلب رسيده بود، ميتواند مضمون قشنگي براي پرداخت يك سينماگر يا داستان نويس باشد، البته كليدداري كعبه و بردهداري هم ميتواند مضمون خوبي براي اختلاف طرفين باشد، اما ظهور پيامبر و دعوت به يكتاپرستي ميتوانست دستمايه تقابل دوانديشه در بين اهالي قريش باشد كه حتي دامنه آن ميتوانست به خارج از قوم و قبيله سرايت كند و ما شاهد يك چالش فكري براي پايهگذاري يك مكتب فكري باشيم.
تعدد معجزات به نظر ميرسد جاي خالي بيحادثه بودن اين دوره تاريخي را پر كرده است؛ اينكه مكتبي با معجزه مكاتب ديگر را منحل كند، هنري نيست. حسن اسلام در بهسازي روابط اجتماعي مردم بود، نه رگبار معجزات متوالي.
در هر حال از نظر روايت داستاني و تاريخي نه فيلم مجيدي، بلكه تاريخهاي مذكور چون اغلب فاقد ديد جامعهشناسانه هستند، پاسخ روشني به سوال چگونگي نشو و نماي اسلام نميدهند؛ اما از نظر هنر سينمايي اين فيلم افتخار فيلمسازي ايراني است، مجيدي معجزهاش ساختن فيلمي است كه جاي خالي هنر واقعي سينما، يعني تكنيك تصوير را پر ميكند.