عصرایران؛ سعید شفیعی- میدان بهارستان برای اهالی موسیقی آشناست. جایی که هر فردی برای ورود به دنیای پر رمز و راز هنر موسیقی باید از آنجا بگذرد و ساز دلش را انتخاب کند. البته بسیاری میدان بهارستان را با ساختمان هرمی شکل آن میشناسند؛ جایی که محل عبور و مرور نمایندگان مردم است و بخشی از وظیفهشان دفاع از حقوق مردم است. با اینکه معمولا گفته میشود افرادی که به هرم قدرت نزدیکتر هستند، سریعتر و راحتتر به خواستههای خود میرسند ولی برخی اوقات استثناهایی هم وجود دارد! علیرغم فاصله یک خیابان بین ساختمان هرمی و صنف سازسازان و سازفروشان، صدای اهالی این هنر و به طور کلی صنف موسیقی به گوش آن طرف خیابان نمی رسد. صدایی که در ابتداییترین خواستههایش مبنی بر به رسمیت شناختن حرفهشان و موسیقی، بها دادن به آن و حل مشکلات صنفیاش مانده است؛ مقولهای که قانون و هر دولتی موظف به شنیدن آن است.
با همه مشکلاتی که سیاست با مقوله هنر دارد اما وقتی وارد بهارستان می شوید تنوع سازهای پشت ویترین مغازه ها ناخودآگاه نگاهت را به خودش جلب می کند. از سنتور و تار و گیتار و سه تار گرفته تا ساز های کمیاب تری مثل چنگ و ساز دهنی و قانون. کمی که جلوتر می روید نگاهت به سازسازی صبا می خورد نامی که نماد موسیقی ملی ماست و عبور از دالان دراز آن که با انواع ساز تزیین شده است گویا سیری در موسیقی ملی ایران است که تو را با محیطی بزرگ با انواع سازهای ایرانی مواجه می کند که ساز سنتور در آن بیشتر خودنمایی می کند سازی که درفیلم علی سنتوری بیشتر شهرت یافت و باعث توقیف آن هم شد و اینجاست که تضاد میان موسیقی و سیاست برای عموم آشکارتر می شود. در داخل بزرگترین مجموعه ساز فروشی بهارستان صاحب آن که در حال کوک سنتور برای تحویل ساز به هنرجویان و مشتریان است را می توان دید. حمید موسوی، ساز ساز جوانی که می گوید: در یک کلام عشق است که این حرفه را با تمام مشکلات تا به حال نگه داشته است.
در ادامه، گفتگوی صمیمانه ای با این سازنده سنتور داشته ایم و از سازها و فروش آن ها وسختی حرفه اش تا جذابیت ها و چهره های نوازنده و دلخوشی هایش صحبت کرده ایم.
مختصری از فعالیتها و زندگینامه هنری خود بگویید. متولد 1364 و سی ساله هستم. ابتدا کارم را با سازندگی تار شروع کردم. پدربزرگم نوازنده ساز چگور بود. پدرم نیز سازنده و نوازنده ی تار و از اعضای اصلی خانه موسیقی هستند. من ساز سازی را از شاگردی در محضر ایشان شروع کردم و در ابتدا تنها تار می ساختم. پس از مدتی به دلیل اینکه از کودکی شاگرد آقای بهمرام بودم، به سفارش ایشان از حدود هفت، هشت سال پیش شروع به ساخت ساز سنتور کردم.
تا جایی که اطلاع دارم سازهای سنتور ساخته دست شما جزو پرفروش ترین سازها هستند، به نظر خودتان این استقبال به چه علت است؟در این کار همیشه یک مبحث هنری و یک مبحث تجاری مطرح است. از لحاظ هنری شما باید همواره از کاری که انجام میدهید لذت ببرید و هنگامی که این لذت ایجاد شود، شما بهترین کار را ارائه خواهید داد. از لحاظ تجاری همواره این خط فکری که پدرم و آقای بهمرام در شکلگیری آن نقش داشتند را الگو قرار دادهام که همیشه باید بهترین باشم و بهترین کیفیت را با مناسبترین قیمت ارائه دهم و چون خودم هم نوازنده سنتور هستم همیشه میدیدم که نوازندگان تازهکار به سازهایی با کیفیت نازل رو می آورند پس دوست داشتم امکانی باشد که با هزینه کم بشود سازی استاندارد آماده کرد. به همین دلیل سازهایی که من با قیمت کمتری ارائه میدهم از لحاظ کیفیت با سازهای حرفهای و گرانتر برابر است و مورد استقبال دوستان و اساتید قرار میگیرد.
از نگاه خودتان هنرجویان بیشتر از چه سازی استقبال میکنند؟ یعنی از سازهای کلاسیک، کدامیک پرفروشتر هستند؟
در مجموعه ما به دلیل معروفیت و کیفیتِ سنتورهای ساخته شده، استقبال از آنها بیشتر است. حتی تولید سنتورِ ما هم به دلیل کیفیت و قیمت آن، از دیگر سازها بیشتر است.
از نوازندگان مطرح، چه کسانی از ساز شما استفاده میکنند؟آقای کیهان کلهر و علی بهرامیفرد در آلبوم «تنها نخواهم ماند» از سنتور ساخته من استفاده کردهاند. همینطور تمامی آلبوم های آقای علی بهرامی فرد، مثل آخرین کارشان یعنی آلبوم «راه روح»، دو آلبوم آخر آقای همایون شجریان «آرایش غلیظ» و «چرا رفتی»، و در آلبوم «نه فرشته ام نه شیطان» از مجموعه سنتورهای سل، باس، کروماتیک و دو کوک ساخته ی این کارگاه استفاده شده است. همچنین ساز کروماتیک آقای ایمان روشنی را هم من ساختهام.
رویکرد خود در ساز سازی را چطور تعریف می کنید؟ مثلا برخی سازندگان سنتگرا هستند و فقط سنتور را به صورت سل کوک یا لا کوک میسازند و اعتقادی به گستره صوتی سنتور ندارند. به چه علت شما سازهای مختلف در گسترههای متفاوت صوتی میسازید و به نظرتان بازخورد نوازندگان چقدر در این خلاقیت شما تاثیر داشته است؟به نظر من یک سازنده قطعا باید خودش هم نوازنده باشد. هرچه توانایی او در نوازندگی بیشتر باشد مسلما ساز بهتری خواهد ساخت. اولین باری که من یک ساز «سی باس» برای آقای کامکار بردم، برایشان جای سوال بود که سنتور چرا باید «سی باس» باشد؟ ولی پس از نواختن با آن نظرشان عوض شد. در کنار این من همواره دوستان نوازنده خوبی، مانند آقای بهمرام و آقای روزبه رحیمی یا آقای بهرامی فرد و ... در کنار خود داشتم که بر کارم تاثیرگذار بودند و در انتها اینکه من از کاری که در آن رکود باشد خوشم نمیآید و بیشتر دوست دارم کارهایی جدید انجام دهم. تمام سنتورهایی که از گستره «سل سوپرانو» تا «سل باس» باشد، در تمامی حالتها از یازده خرک تا چهارده خرک بوده که اثر این ابتکار من را میشود در آلبومهای چندسال اخیر موسیقی دید. مثلا دوآلبوم آخر آقای شجریان از سنتور باس سل استفاده شده که قبلا با این گستره صوتی موجود نبوده است. در آلبوم «راه روح» از سنتور «می کوک» نه خرک استفاده شده است که حالتی کاملا خاص است و با هیچ سنتور «می کوک» دیگری قابل مقایسه نیست. در آلبوم «سپینود» آقای بهمرام، از سنتور سل یازده خرک استفاده شده که "باس لا کوک یازده و باس سل یازده" است و نمونه های فراوان دیگر.
فکر میکنید چه عواملی بر روی آوردن جوانان به یک ساز که مشخصا اینجا منظورمان سنتور است موثر است؟
به نظر من با توجه به فضای ایران، تاثیری که فیلم علی سنتوری بر اذهان داشت بیشتر بود. بیشترین فروش سنتور پس از اکران آن فیلم بود. در حدی که میتوانم بگویم فروش سنتور تا قبل از آن تقریبا داشت متوقف میشد. شاید مشکل از اینجا بود که این فیلم فضایی فراهم کرد که این ساز دیده شود و قبل از آن چنین فضایی هرگز ایجاد نشده بود. جا دارد از آقای مهرجویی به دلیل این حرکت، تقدیر کنم.
در مجموع وضعیت حرفه ساز سازی را چگونه ارزیابی میکنید؟
کار سازسازی کاری هنری است. دلیل اصلی ورود من به این حرفه این بود که شغلی خانوادگی بود و خودم هم از هفت سالگی ساز میزدم. یکی از نکات مثبت حرفه ما این است که مراجعهکنندگان ما از یک حد شخصیتیِ بالا، از لحاظ فرهنگی و اجتماعی برخوردار هستند. ولی در کل وضعیت حرفه سازسازی واقعا نامناسب است و عقیده دارم هر سال هم اوضاع سختتر میشود.
آیا به نظر شما استقبال از سازهای ایرانی به نسبت گذشته کمتر شده است؟ آیا به نظر شما استانداردهای سازسازی ایرانی نسبت به دیگر استانداردها تغییر کمتری داشته است؟
به نظر من استقبال کمتر به علت تغییر نکردن استانداردها نیست، چرا که برای مثال ساز دوتار از دوهزار سال پیش همواره به همین صورت تولید شده است و اصلا زیبایی این ساز به همین است که همان ساز به نسل بعدی انتقال پیدا کند. ولی عدم پیشرفت به دلیل اوضاع مالی نامناسب سازندگان است . سازنده ای که از لحاظ مالی در مضیقه باشد دیگر زمانی برای تحقیق و توسعه کار خود ندارد و حس می کنم هر دوره هم وضعیت هنرمندان بدتر می شود، چرا که برای مثال اکنون بیمه هنرمندان قطع شده است و هزاران مشکل معیشتی دیگر دارند.
فعالیت های خانه موسیقی در حال حاضر در کانون سازسازان به طور کامل متوقف شده است. نظر شما درمورد سازندگانی که عضو آن کانون بودهاند چیست؟
با وضعیت اسفناکی که اکنون جامعه هنرمندان و نوازندگان دارند، بیمه هنرمندان بسیاری از نوازندگان بزرگ نیز قطع شده است. شما در نظر بگیرید سازندگان چقدر بیشتر در مضیقه هستند. اما از لحاظ روحی این کار بیشترین انرژی را به من میدهد و من لذتی که در لحظهای که ساخت یک ساز تمام میشود و نوازنده ای آن را برای اولین بار مینوازد را با هیچ چیز دیگری نمیتوانم مقایسه کنم. خصوصا وقتی برخی از دوستان به بنده محبت ویژه دارند و مثل آقای بهرامیفرد در آلبوم خود اسم سازنده ساز را هم ذکر میکنند، انگیزه مضاعفی به من میدهد.
آیا در ماه های مختلف سال، فروش سازها متغیر است؟
در گذشته بله، مثلا در تابستان فروش ساز خوب بود. اما جدیدا هیچ ماه خوبی برای فروش نداریم.
از مراحل ساخت یا تست ساز توسط نوازندگان مطرح خاطرهای مد نظر دارید که خواندنش برای خوانندگان این گفتگو جذاب باشد؟
آقای اردوان کامکار یک بار به من سنتور باس سفارش داد، ایشان میگفتند دوست دارم سنتوری که میسازید باس باشد اما کوچک باشد که عملا کاری نشدنی بود. من بر اساس این خواسته سازی آماده کردم که یک سنتور یازده خرک شد. صفحه ی یکی از دو سنتوری که برایشان ساختم، زیر دستگاه پرس ترک ریزی برداشت که ما بعد از رنگ متوجه آن شدیم. به این علت که نمی خواستم آن را برای آقای کامکار ببرم، آن را برای مطالعات بعدی خودم کنار گذاشتم. بنابراین آن را سیم کشیدم و هنگامی که آن را کوک کردم متوجه شدم سنتورِ «دو» کوک شده است. هنگامی که اولین مضراب را بر آن نواختم آقای بهرامی فرد به کنارم آمد و پرسید این ساز متعلق به کیست؟ جریان را برایشان تعریف کردم و ایشان گفتند این ساز را همین الان در جعبه بگذار تا ببرم که الان تبدیل به ساز مورد علاقه ایشان شده است که سنتور دوی نیم باس است و جزو بهترین سازهای ما نیز شده است. ایشان آلبوم «راهه» و یکی از قطعات آلبوم «راه روح» را با این ساز نواختند. و به نظرشان این ساز بهترین صدا را دارد.
سخت ترین و مهم ترین بخشی که در ساخت ساز وجود دارد از نظر شما کدام بخش است؟
به نظر من تمام قسمت ها اثری مساوی دارد. در تمامی بخش ها سازنده باید درست و دقیق عمل کند تا بتواند نتیجه عالی بگیرد. مثلا برخی می گویند پلگذاری مهمترین بخش است اما عقیده دارم ممکن است اگر در بخش های دیگری مثل نصب خرک یا شیطانک بد عمل کنید، نتیجه پل گذاری هم آسیب خواهد دید. ولی در نهایت آنچه یک سنتور ساز را با یک نجار متفاوت میکند، عملکرد و مهارت او در ساختن پل است و فقط تجربه است که به شما می آموزد یک پل خوب را در کجای ساز باید قرار دهید و هر بار در ساز بعدی بهتر عمل خواهید کرد.
اطلاعاتی در مورد ساز فروشی صبا (که بسیاری به اسم خلیل می شناسند) نیز ارائه میدهید؟
در حقیقت اینجا کارگاه ساخت است که در کنار آن ما ساز هم میفروشیم. تقریبا هشت تا ده سال پیش کارگاه خود را از سمت افسریه به این منطقه از بهارستان منتقل کردیم و برای دوستان نوازنده هم رفت و آمد راحتتر شد. ابتدای امر که ما به این منطقه آمده بودیم مغازههای ساز فروشی اندکی وجود داشت اما به لطف خدا امروز در این منطقه سازفروشیهای بیشتری گشایش پیدا کردهاند.
چنانکه میدانید تا قبل از انقلاب، در حرفه ساز فروشی فقط یهودیان فعالیت میکردند و فقط بعد از انقلاب بود که مسلمانان هم وارد این شغل شدند. البته امروز هم، فضای هر مغازه با فضای مغازه دیگر متفاوت است و هر مجموعه عملکرد خود را دارد و بیشترین تفاوت ما با مجموعههای دیگر این است که بقیه فقط فروشنده هستند ولی ما در اصل کارگاه ساخت هستیم که در همین مکان هم سازهای خود را می فروشیم.