اگر بخواهیم نگاهی به صنعت سینما در کشورچین بیندازیم باید بگوییم هنر هفتم خیلی زود وارد چین شد و نخستین فیلم هایی که برادران لومیر ساختند در سال ۱۸۹۶ در شهر شانگهای برای چینی ها به نمایش درآمد؛ یعنی کمتر از یک سال که از نمایش نخستین تصاویر متحرک در شهر پاریس گذشته بود.
به گزارش مهر، صنعت سینمای چین که مرکزش در شانگهای بود آرام آرام شکل گرفت و تقریبا ۱۰ سال بعد به بار نشست. عصر طلایی چین چندین سال بعد به اوج خود رسید یعنی در اواخر سال های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ که به این دوران معمولا دوره هالیوود ِشانگهایی میگویند.
اپرای پکن در تصاویر متحرک
محققی به نام مینا واجاکا تاریخچه سینمای چین را به چهار دوره متفاوت تقسیم می کند: نخستین دوره (۱۹۰۵-۱۹۲۰)، دوره توسعه (۱۹۲۱-۱۹۲۵) دوره تجاری (۱۹۲۵-۱۹۳۱) و دوره حمایت از جامعه (۱۹۳۲-۱۹۳۷)
در نخستین دوران سینمای چین، اپرای پکن را به فیلم تبدیل می کردند و بازیگران این فیلم ها نخستین ستارگان سینمای چین به شمار می رفتند. فیلم ها در چایخانه ها نمایش داده می شد که از بسیاری جهات مراکز سرگرمی سازی آن دوران به حساب می آمد. پس از پیدایش جنبش کمونیستی در چین فیلم های اپرای پکن نقش کلیدی در ساختن هویت ملی چین بازی کردند. نخستین فیلم ها متاثر از تئاترهای موزیکال بود. برای مثال ریتم فیلم ها و حرکات بازیگران متاثر از تئاترها بود.
نخستین تجربه های فیلمسازی در شهر پکن فیلمبرداری شدند، اما اولین فیلم کوتاه رسمی چین با عنوان «زوج دردسرساز» در سال ۱۹۱۳ در شانگهای فیلمبرداری شد. در سال ۱۹۲۱ چین نخستین فیلم بلندش یعنی «یان رویشنگ» Yan Ruisheng تریلری برگرفته از یک حادثه واقعی را ساخت که با استقبال روبه رو شد و استانداردی را برای فیلم های بعدی پدید آورد.
شانگهای مرکز صنعت مدرن سینما
در سال های ابتدایی ۱۹۳۰ شانگهای، پایتخت سینمای چین شد. عوامل زیادی در گسترش پایتخت سینمایی دخیل بود از جمله نقش مرکزی شهر در تجارت بین المللی. به شانگهای پاریس شرق می گفتند. شانگهای نه تنها مهد جنبش های سیاسی مختلف بود بلکه پایتخت قالب های جدید هنری مانند تئاتر های مدرن، ادبیات و سینما شد و به تدریج شهر به بهشت سینمایی تبدیل شد و جدیدترین فیلم های هالیوودی به سرعت در این شهر در سینماها به نمایش عمومی درآمدند. به عنوان مثال وقتی اولین فیلم ناطق هالیوود در ۱۹۲۶ ساخته شد، یک سال بعد در شانگهای روی پرده رفت.
شانگهای سالن های مدرن سینما مانند اودیون و امپایر داشت و استودیوهای فیلمسازی آمریکا نیز در آنجا شبکه پخش و سالن سینما داشتند.
هالیوود شرق
صنعت سینمای چین رشد سریعی داشت و در سال ۱۹۲۷ در چین ۱۸۱ کمپانی تولید فیلم فعالیت می کرد که ۱۵۱ عنوان از این کمپانی ها در شهر شانگهای قرار داشتند. یکی از نخستین و مهم ترین استودیوهای شهر شانگهای مینگ ژینگ یا استار استودیو بود که در سال ۱۹۲۲ توسط ژانگ شی چوان و ژنگ ژنگکیو تاسیس شد.
این دو پیشگامان صنعت سینمای چین بیش از ۱۰۰ فیلم تهیه کردند. در اواخر سال های ۱۹۲۰ و اوایل سال های ۱۹۳۰ سینمای چین دوران طلایی داشت. فیلم های این دوران بیشتر تجاری و سرگرم کننده بودند. فیلم ها معمولا تاریخی با گریم های سنگین، هنرهای رزمی، فیلم های کونگ فو ایی، فانتزی و نبرد میان اهریمن ها و انسان های اخلاق گرا بودند. در سال های ۱۹۳۰ سینمای چین دستخوش تغییر شد، نخستین فیلم ناطق چین Genü hongmudan در سال ۱۹۳۱ به نمایش درآمد.
در این دوران ستارگان محبوب در حال و هوای ستارگان هالیوودی در چین به محبوبیت رسیدند. مقام نمادگونه ستارگان سینمای چین تماییز میان زندگی خصوصی و تصویر اجتماعی آنها را ناممکن کرده بود. ستارگان زن و مرد موضوع شایعات در رسانه ها بودند. درست مانند وضعیت ستارگان سینمای این دوران.
از شاهکارهای این سال های می توان به اتوبان (۱۹۳۴) و فرشته خیابان (۱۹۳۷) اشاره کرد. سمبول فیلمسازی این دوران در شانگهای ستاره زن سینما که به گرتا گاربوی چین شهرت داشت، روان لینگیو بود که در فیلم های الهه (۱۹۳۴) و زن جدید (۱۹۳۵) نقش آفرینی کرد و در سن ۲۴ سالگی و در جوانی دست به خودکشی زد.
پایان داستان؟/حمله ژاپن
در سال ۱۹۳۲ ژاپن به چین حمله و شهر شانگهای را بمباران کرد که تاثیر عمیقی بر صنعت سینمای چین گذاشت. علی رغم این اتفاق، صنعت سینمای چین تعطیل نشد و فیلم های ملی گرایانه و سیاسی تولید کرد. از نگاه حامیان جنیش حزب چپ گرای چین، سینما باید به مردم آموزش می داد نه اینکه سرگرم می کرد. در سال های پایانی ۱۹۳۰ و پس از اشغال شانگهای بیشتر اهالی صنعت سینمای چین به هنگ کنگ رفتند.
چین جدید
با پیروزی حزب کمونیست بر نیروهای ملی گرا در سال ۱۹۴۹ دوران جدیدی شروع شد. این تغییرات تاثیر شگرفی بر سینمای چین گذاشت. در هنگ کنگ مقامات بریتانیایی حکمرانی می کردند. این مستعمره فیلم های متفاوتی را عرضه می کرد. یکی از فیلم های مهم که شخصیت قوی زنانه داشت زمستان (لی هانژیانگ ۱۹۶۹) نام داشت.
در سال های پایانی ۱۹۴۰ مقامات چین علاقه چندانی به رواج هنرهای رزمی نداشتند بنابراین فیلم هایی که به هنرهای رزمی می پرداخت بیشتر در هنک کنگ ساخته شد و در وافع بیشتر شاگردان مدارس هنرهای رزمی به هنگ کنگ رفتند. در این دوران مقامات چینی نمایش محصولات هالیوود و هنگ کنگ را ممنوع کردند. مضمون فیلم های این دوران کارگران، سربازان بودند مانند پل (۱۹۴۹)، دختر موسفید (۱۹۵۰).
در سال های ۱۹۴۹ تا ۱۹۵۱ کمپانی های خصوصی شانگهای تشویق به تولید فیلم شدند. کمپانی های خصوصی در این سال ها ۴۷ فیلم تولید کرده و خیلی زود دچار دردسر شدند. زندگی وو ژان (۱۹۵۰) با نقش آفرینی ژائو دان دردسر درست کرد و به سازندگان فیلم اتهام زدند که ایده های فئودالی را رواج دادند. رژیم کمونیست چین سینما را در ید قدرت خود قرار داد. واحدهای سیاری درست کرد تا به نواحی دورافتاده چین سفر کنند و فیلم نمایش دهند. در سال ۱۹۶۵ حدود ۲۰۳۹۳ واحد سیار نمایش فیلم در چین وجود داشت. در هفده سال خلال ایجاد جمهوری خلق چین تا انقلاب فرهنگی ۶۰۳ فیلم تولید و ۸۳۴۲ حلقه مستند ساخته شد.
در سال ۱۹۵۶ آکادمی فیلم پکن تاسیس شد. یکی از فیلم های مهم این دوران «این زندگی من» (شی هو؛۱۹۵۰) است. فیلم های انیمیشن چینی بیشتر مضامین هنرهای رزمی داشتند و از نقاشی های سنتی، تئاتر سایه بهره می گرفتند. مشهورترین آنها فیلم دو قسمتی کلاسیک آشفتگی در بهشت (۱۹۶۱ و ۱۹۶۴) به کارگردانی ون لیمینگ بود که از جشنواره بین المللی فیلم لندن برنده جایزه شد.
در سال های ۱۹۵۶ و ۱۹۵۷ سانسور بیداد می کرد. اوایل سال های ۱۹۶۰فیلم های چینی کمتر متاثر از اتحاد جماهیر شوروی بودند. در این دوران کمدین ها نقدهای گزنده ای را در قالب طنز نشان می دادند. یکی از آنها لو بن نام داشت که پس از ساختن کمدی ناتمام (۱۹۵۷) برای تمام عمر جلوی فیلمسازی او را گرفتند. «کمدی ناتمام» پس از مرگ مائو به نمایش درآمد.
انقلاب فرهنگی
در دوران انقلاب فرهنگی صنعت سینمای چین به شدت محدودیت داشت. پس از انقلاب فرهنگی سینمای چین به عنوان مدیومی سرگرم کننده دوباره رونق گرفت. چین از تولید ۱۹ فیلم در سال ۱۹۷۷ به تولید ۱۲۵ فیلم در سال ۱۹۸۶ رسید. فیلم ها ی چینی مخاطب فراوانی داشت. فیلمسازان چینی خلاقیت خود را رو کردند و مانند همتایان غربی خود دست به تجربه گرایی زدند.
در سال های ۱۹۸۰ صنعت سینمای چین دچار مشکلاتی شد. علاوه بر تهدید فرم های دیگر سرگرمی سازی علیه سینما، فیلم های هنرهای رزمی و تریلرهای عامه پسند چندان مورد استقبال جامعه قرار نمی گرفت. در سال ۱۹۸۶ وزارت رادیو تلویزیون و سینما تاسیس شد تا بیشتر روی این رسانه ها کنترل وجود داشته باشد و مدیریت شوند. یکی از فیلم های مهم «بادبادک آبی» ساخته تیان ژوانگ ژوانگ نام داشت که در سال ۱۹۹۳ ساخته شد.
پیدایش نسل پنجم فیلمسازان چینی
در سال های میانی ۱۹۸۰ فیلمسازان نسل پنجم چین بیش از پیش شهرت سینمای چین را در دنیا عالمگیر کردند. بیشتر کارگردان های این نسل دانش آموخته از آکادمی سینمای پکن در سال ۱۹۸۲ بودند از جمله ژانگ ییمو، تیان ژانگ ژانگ، چن کایگه، ژانگ جونژائو. آنها نخستین گروه دانش اموخته از این آکادمی پس از انقلاب فرهنگی بودند و خیلی زود روش های داستان گویی سنتی را زیر پا گذاشتند و رویکرد رهاتر و غیر سنتی را برای داستان گویی انتخاب کردند.
فیلم های یک و هشت (ژانگ جونژائو،۱۹۸۳) و زمین زرد ( چن کایگه، ۱۹۸۴) آغازگر فیلمسازی این نسل شد. مشهورترین آنها ژانگ ییمو و چن کایگه فیلم های مشهوری مانند بدرود محبوبه ام (۱۹۹۳)، ذرت سرخ کرده (۱۹۸۷) که برنده جایزه خرس طلایی جشنواره فیلم برلین شد، ساختند. آثار این فیلمسازان نه تنها مورد توجه چینی ها قرار داشت بلکه در محافل هنری بین المللی نیز به محبوبیت رسید. آثار مهجورتر یکی از کارگردان های این نسل تیان ژوانگ ژوانگ مورد توجه مارتین اسکورسیزی بود.
در این دوران آثار کارگردان های نسل پنجم از جشنواره های معتبر بین المللی جوایز معتبری را به خود اختصاص دادند مانند خرس طلایی جشنواره برلین (ذرت سرخ کرده)، شیر طلایی ونیز (داستان کیو جو)، نخل طلا (بدرود محبوبه ام) و سه بار نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زبان شدند.
حادثه میدان تیان انمن جنبش نسل پنجم فیلمسازی در چین را برچید. بسیاری از فیلمسازان این نسل از کشور مهاجرت کردند؛ در حالی که بسیاری از آنها به ساختن فیلم ادامه دادند.
نسل ششم فیلمسازان چینی
پس از سال های ۱۹۹۰ فیلمسازی آماتور رواج پیدا کرد؛ چراکه پس از حادثه میدان تیان آنمن دولت سانسور را بیش از گذشته اعمال می کرد.
به کارگردان های این دوره نسل ششم می گویند. فیلم های این کارگردان ها ارزان و سریع به تولید می رسید. آنها از فیلم های ۱۶ م.م یا روش ویدیویی دیجیتالی برای ساختن فیلم استفاده می کردند. بیشتر بازیگران، نابازیگر بودند. فیلم ها حالت مستندگونه داشتند، سکانس پلان های طولانی، دوربین روی دست، بیشتر سبک سینما واریته و فیلم های نئو رئالیسم ایتالیا را تداعی می کردند.
برخلاف نسل پنجم این نسل نگاهی ضد رمانتیک و منحصر بفرد به زندگی داشتند و توجه بیشتری به زندگی شهری مبذول می کردند که تحت تاثیر شورش ها و بلوا ها و ناراضی از سبک زیستی و تنش های جامعه معاصر چین بودند. از فیلمسازان این نسل می توان به جیا ژانکه، ژانگ یوآن، ونگ ژیاوشوآی، لو یی، لو چان اشاره کرد. یکی از فیلم های ژانکه « نشانی از گناه» بود که در جشنوارۀ کن ۲۰۱۳ به نمایش درآمد، با تحسین منتقدان مواجه شد و جایزۀ بهترین فیلمنامه را از آنِ خود کرد.
بسیاری از فیلمسازان این نسل مشارکت منفی چین در ورود به بازار کاپیتالیست را نشان می دادند مانند انتقال کور (لی یانگ ۲۰۰۳) که به دو تبهکار قاتل در صنعت معدن و بدنام شمال چین می پرداخت.
لی یانگ خود را از نسل ششم نمی داند اما خود را از نسل پنجم فیلمسازان چینی هم نمی داند! نسل جدید و دیگری از فیلمسازان به نسل دیجیتال شهرت دارند که فیلم های ارزان و دیجتالی می سازند مانند جیان یی یا ینگ لیانگ. از فیلم های این نسل می توان اشاره کرد به نیمه دیگر (۲۰۰۶) و پدر را به خانه ببر (۲۰۰۵).
جشنواره های مهم سینمای چین عبارتند از جشنواره فیلم شانگهای، جشنواره بین المللی فیلم پکن و جشنواره فیلم گوآنجو.