در شرایطی که ظریف چند روز پس از امضای توافق هسته ای عازم کشورهای عربی منطقه شد و همزمان تحرکاتی در این زمینه میان دیگر کشورهای منطقه از جمله عربستان، سوریه، روسیه و .. دیده می شود؛ تهران از ارائه طرحی خبر داد که بر اساس آن بحران سوریه می تواند به سمت پایان سوق یابد، طرحی چهار بخشی که البته به گفته محمد علی سبحانی ایرادات و نواقص زیادی دارد.
رایزنی روسیه با عربستان و واشنگتن بر سر دمشق نیز ادامه دارد؛ اینکه بشار اسد می رود یا می ماند، عربستان حاضر به خارج شدن از یمن و پایان دادن به جنگ نظامی در این کشور می شود یا نه، طرح ایران در منطقه ضمانت اجرایی دارد یا نه، همگی ابهامات و سوالاتی است که می تواند به آن پرداخت و محمد علی سبحانی در طبقه دوم یکی از ساختمان های مجموعه مرکز پژوهش های وزارت خارجه در نیاوران به آن پاسخ می دهد و پاسخ های مفصل وی را در ادامه می توانید بخوانید:
ظریف، پس از امضای توافق هسته ای عازم منطقه شد و به سرعت طرحی برای پایان بحران سوریه ارائه کرد؛ طرحی که به موازات ارائه آن رایزنی ها و تحرکات منطقه ای نیز از سر گرفته شد و ولید المعلم برای نخستین بار پس از آغاز بحران سوریه به پایتخت عربی سفر کرد؛ دلیل این سرعت در ارائه طرح و رایزنی ها چیست؟
یکی از شروط موفقیت اجرای توافق هسته ای توانایی اجرای یک قاعده در منطقه خاورمیانه است، قاعده ای که فضا را به نفع ایران تغییر دهد و بتوانیم در چارچوب این قاعده، برنامه هایمان را در خصوص منطقه و همچنین توافق هسته ای به پیش ببریم؛ ایران از یک سو برای اجرای توافق هسته ای و از سوی دیگر برای فائق آمدن بر چالش کنگره و افکار عمومی و دلواپسان در داخل کشور و چالش نگرانی برخی از کشورهای منطقه، باید در زمینه سیاست خارجی به ویژه در منطقه توفیقاتی را کسب کند.
برای موفقیت در بحث هسته ای باید در منطقه اقداماتی صورت دهیم
باید در مدت زمانی که مراحل اولیه مربوط به تصویب طرح توافق هسته ای در کنگره سپری می شود، فضا را به نحوی مهیا کنیم که تندورها نتوانند در آن نفوذ کنند و در مسیر پیش رو مشکل ساز شوند، این موضوع مستلزم آن است که سیاستهای مد نظر خود را در منطقه به پیش ببریم، نگرانی هایی را برطرف کنیم، گفت وگوهایی را سامان دهیم و تلاش هایی که می تواند افکار عمومی را جلب کند و بر نهادهای قانونی آمریکا تاثیر بگذارد صورت دهیم؛ البته کار خیلی سختی است و نباید فکر کنیم همه چیز پایان یافته است چرا که معتقدم پروژه ای که با امضای توافق هسته ای آغاز شده است باید استمرار پیدا کند تا کشور از شرایطی که در گذشته برای آن پیش آمده عبور کند و بتواند تحریم های بسیار نگران کننده و شرایط پس از آن را پشت سر بگذارد؛ نباید فکر کنیم برجام امضا شد و دیگر مسائل پایان یافت بلکه باید هوشیار باشیم و بدانیم که ما به استمرار در جهت پایان آن تصویر دشوار از ایران و حرکت در جهت تکمیل و نهادینه شدن توافقی که انجام گرفته است گام بگذاریم.
این مقدمه ما را به مسائل منطقه میرساند، هم ما و هم عربستان، هم ما و
هم ترکیه به عنوان بازیگران موثر در تحولات منطقه طبیعتا پس از توافق باید بیشتر
فکر کنیم، به اینکه امکان رسیدن به یک راه حل قطعی وجود دارد یا نه، وقتی در
موضوعی به سختی مذاکرات هسته ای راه حل به دست آمده است، چرا در موضوعات آسانتر
نتوانیم به نقطع مشترکی برسیم، عربستان و ترکیه باید بدانند که در این زمنیه هم می
توان راه حلی به دست آورد.
هیچ توافقی بر سر مسائل منطقه میان کشورها انجام نشده است
اما اکنون و در شرایطی که رفت و آمدهای دیپلماتیک در منطقه میان تهران و دیگر پایتخت های عربی و همچنین مسکو در جریان است باید بگویم که هیچ گونه توافقی برای حل مسائل منطقه به وجود نیامده، بلکه آمادگی برای حل بحران های منطقه ایجاد شده است. فکر میکنم کشورهای منتقد و یا مخالف توافق هسته ای باید بدانند که وقتی مجموعه ای در نظام بین الملل به نتیجه ای می رسد و ایران هم در مقابل به نتیجه مشابه می رسد و طرفین می توانند موضوعی را حل و فصل کنند، بقیه کشورهای منطقه باید متوجه این موضوع باشند که فضا تغییر کرده است و باید خود را با آن همراه کنند؛ اما باید بپذیریم که شرایط در منطقه از حالت تقابل به سمت تعامل در حال تغییر است، حالا این تغییر ممکن است میان عربستان و ایران بر سر یمن نمود پیدا کند و یا میان ایران و ترکیه بر سر سوریه ایجاد شود.
همه طرف های درگیری در منطقه فهمیده اند که جنگ دیگر فایده ای ندارد
از طرفی دیگر باید گفت که آتش بس های محدود اما بی سابقه ای که اخیرا در بخش هایی از سوریه انجام شد در نتیجه همکاری های بود که میان بخش هایی از سیستم نظام اسد در سوریه و بخش های امنیتی دولت عربستان و با میانجگری ایران صورت گرفت؛ از سوی دیگر سفرهایی که اخیرا به مسکو انجام شده است و افزایش نقش روسیه در تحولات سوریه،همگی علامت هایی است که نشان می دهد ما هرچند بسیار کم و کوچک اما به سمت جلو پیشرفت داشته ایم، نمیتوانیم بگوییم که توافقی میان ایران و عربستان در پشت پرده صورت گرفته است بلکه اینها همه علامت هایی است که نشان می دهد همه طرف ها فهمیدهاند که جنگ و درگیری دیگر فایده ای ندارد و باید گفت وگو کنند.
به نظر می رسد بشار اسد، نقطه اصلی اختلافات بر سر سوریه است؛ توافقی
در این زمینه صورت گرفته است؟
هنوز به مرحله ای نرسیده ایم که بتوانیم درباره توافق بر سر رفتن و یا
ماندن بشار اسد در سوریه پیش بینی یا اظهار نظری انجام دهیم ، مثلا این ادعا وجود دارد
که آمریکا و روسیه توافق کردهاند که اسد را کنار بگذارند، من جواب مثبتی در این
باره ندارم اما جواب مثبتی هم در این خصوص ندارم که توافق کردهاند بشار اسد
حتما باید بماند، بنابریان چیزی که من درک میکنم این است که بر پایه واقعیت های
موجود همه طرف ها میخواهند جمع شوند ببینند می توان در این باره گفت وگو کرد یا نه.
حضور بشار در سوریه نه تنها تضعیف نشده بلکه در میدان های سیاسی
تقویت هم شده
پیش بینی های رسانه ای درباره توافق بر رفتن و یا ماند اسد را رد می کنم چرا که هیچ اطلاعات دقیقی پشت سر این گمانه زنی ها وجود ندارد؛ تحلیل من این است که هر دو طیفی که می گویند اسد می ماند و یا می رود هر دو منطقی اظهار نظر نمی کنند و بدون پشتوانه تحلیلی اطلاعاتی این ادعا را می کنند چرا که کماکان میبینیم ؛ مثال آن هم سفر اخیر ولید المعلم، وزیر خارجه سوریه به عمان است که نشانه و علامتی بر این است که ما در حال حرکت به سمت همکاری هستیم و همگرایی بیشتری را میان کشورهای منطقه مشاهده می کنیم و علامت هایی نیز در این زمینه وجود دارد؛ با این حال همچنان اختلاف نظرها میان کشورهای منطقه و غربی بر سر بحران های خاورمیانه جدی است همینطور اختلاف بر سر ماندن و یا رفتن اسد.
طرح چهار ماده ای ایران برای حل بحران سوریه مدتی است که در رسانه های
منتشر شده است اما جزئیات آن اعلام نشده است؛ ضمانت اجرایی برای این طرح وجود
دارد؟ این طرح تا چه حد توانسته نظرات مختلف را به هم نزدیک کند؟
طرح ایران برای سوریه یک نگرش است که جزئیات آن هنوز مشخص نیست؛ هنوز
روشن نیست شورایی که بر اساس این طرح قرار است تشکیل شود کجا و یا از سوی چه کسانی
قرار است برگزار شود؛ فکر میکنم این طرح بیشتر شبیه به یک نگرش است تا یک طرح ریز
و با جزئیات و به همین خاطر حاوی ایرادات و اشکالاتی است، هنوز جزئیات این
طرح روی میز نیست و شاید بتوان گفت تنها دیدگاه کشورهای دخیل در روند مذاکرات در
سطح کلان خیلی کم به هم نزدیک شده است.
توافق بر سر ماندن و یا رفتن اسد در شرایط کنونی در حد آرزو است
طرح باید مبتنی بر یک توافق باشد و به نظر میرسد سفرهای منطقه ای مقامات عربی و روسی و همچنین وزیر خارجه کشورمان با هدف تکمیل این طرح و روی کاغذ آوردن جزئیات آن است و باید ببینیم این نگاه خیرخواهانه ایران برای حل بحران سوریه را چطور می توان پیش برد. کشورهای منطقه همه یک هدف دارند و آن هم پایان بحران سوریه، اما وقتی این هدف به اجرا میرسد عربستان میگوید اسد نباید در آینده سوریه باشد، قطر و ترکیه همینطور، روسیه با آمریکا نشست هایی در این زمینه برگزار کردند و واقعا نمیدانم در این نشست ها چه گذشته است و آیا به توافق رسیدند که اسد باشد یا نباشد، اگر چنین کاری هم کرده باشد در حد آرزو است چرا که بر روی نحوه اجرای آن کار نکرده اند.
به حل بحران های منطقه خوش بین نیستم
مثلا ایران دوست دارد سوریه و معارضان کنار هم بنشینند اما اینکه
معارضان قبول کنند کنار دولت بنشیند و دولت حاضر است اختیاراتی را به طرف مقابل
واگذار کند و انتخابات آزاد برگزار کند، سوال هایی است که ضمانت اجرایی ندارند و در
حد آرزو است، طرح ایران ایراداتی دارد اما در اینکه خیرخواهانه است شکی وجود
ندارد. اما اینکه چقدراجرایی است باید وارد صحنه شود و شاید با انعطاف دیگران به
طرح کلی و نتیجه کامل برسد؛ اکنون بحث ژنو و حضور ایران در آن مطرح است و امید و
روزنه هایی وجود دارد که باید ببینیم به نتیجه می رسند یا نه؛ من شخصا چندان
امیدواری ندارم که با وضعیت کنونی پیش بردن این موضوع کار ساده ای باشد و بسیار
دشوار است؛ معتقدم به این سرعت هم به نتیجه نمیرسد ولی چه اشکالی دارد این کار را
آغاز کنیم و یک چشم انداز مثبت داشته باشیم و نسبت به آن بدبین نباشیم ولی در مقام
واقعیت در میدان عمل حقیقتا امید چندانی نداریم.
بحران یمن در حال عمیق تر شدن است؛ اراده ای در عربستان و یا کشورهای منطقه برای پایان دادن به جنگ علیه یمن دیده می شود؟
مسائل در خصوص یمن با گذشت زمان در حال تغییر است؛ درگیری های یمن
همانند چند ماه گذشته نیست و به سرتاسر این کشور کشیده شده است و این جنگ امروز
خود را در لایه های پایین ترو عمیق تر جامعه نشان می دهد و به همین خاطر این امکان
وجود دارد که همزمان با تشدید بحران در این کشور، گروه های سیاسی بالاخره تصمیم
بگیرند کنار هم بنشینند و برای آینده یمن راه حلی پیدا کنند.
ادعای حمایت ایران از حوثی ها صحت ندارد و بزرگ نمایی شده
پس از بهار عربی یمن تغییر و تحول هایی را تجربه کرد چرا که در زیر پوست جامعه این کشور ظلم های سالیان درازی دیده می شود، ظلم هایی به ویژه بر حوثی های یمن. به همین خاطر با آغاز اعتراضات مردمی در یمن حوثی ها نیز به سال ها ظلم و ستم دولت مرکزی مورد حمایت عربستان عکس العمل نشان دادند و تقاضای سهم خواهی کردند؛ حوثی ها تنها گروهی بودند که در یمن به شدت سرکوب می شدند و هرجا خواسته ای مطرح می کردند پاسخ شدیدی دریافت می کردند و در نهایت توانستند با سازماندهی و با حضور جدی در صحنه، حادثه ای بیافرینند؛ هیچ کس انتظار نداشت که حوثی ها بتوانند به این سرعت پیشرفت کنند ولی این اتفاق افتاد ؛ عربستان سعودی به بهانه دخالت ایران در یمن وارد جنگ نظامی در این کشور شد؛ اما در موضوع حمایت ایران از حوثی ها بزرگ نمایی شده است و ادعاها در زمینه حمایت ایران از حوثی ها صحت ندارد.
اهمیت یمن برای عربستان با هیچ کشور دیگری قابل قیاس نیست
یمن حیاط خلوت عربستان است و این ادعا که عربستان به بهانه حضور ایران در منطقه به این کشور حمله کرده است صحت ندارد چرا که یمن به تنهایی از اهمیت استراتژیک بالایی برای ریاض برخوردار است و تشبیه مناسبی در این زمینه نیست. مرزهای طولانی عربستان با یمن، امنیت و ثبات و موضوعات دیگر باعث شده است تا یمن اهمیتی به مراتب بالاتر از دیگر کشورهای منطقه برای عربستان داشته باشد و ریاض به همین دلیل جدی وارد مساله یمن شد و به این کشور حمله کرد.
دولت عربستان یک دولت محافظه کار است که با جنگ نسبتی نداشت اما اینکه
این بحران را به ایران نسبت می دهند یک بهانه و نامردی است؛ حقیقت این است که واقعیت های سیستماتیک
عربستان برای این کشور تصمیم گیری می کند البته افراد بی تاثیر نیستند و شاید اگر
این اتفاقات در دوران ملک عبدالله رخ می داد وی بدون جنگ و خونریزی بحران یمن
را سامان می داد.