اعتماد/ فرشید یزدانی _ فعال حقوق كودك
اخبار رسمي حكايت از آن دارد كه شهرداري تهران، كلاسهاي آموزش مهارتهاي زندگي براي گروه سني كودك و نوجوان را با هدف پيشگيري از آسيبهاي اجتماعي در اين گروه سني و تقويت باورهاي آنها در بزرگسالي برگزار ميكند.
فرشيد يزداني، فعال حقوق كودك در يادداشت «اعتماد» درباره معايب و مزاياي برگزاري اين دورههاي آموزشي، تاثيرگذاري اين آموزشها در اين گروه سني با توجه به تفاوتهاي بين نسلي آنها گفته است: مهارتهاي زندگي يكي از آموزشهايي است كه در نظام آموزشي ما كم و ضعيف است و لازم است اين آموزشها در آموزشهاي رسمي وارد شود.
خشونتي كه امروز در جامعه و نظام آموزشي شاهد آن هستيم ناشي از نداشتن مهارتهاي زندگي است. اين اقدام شهرداري به نظر من گام مثبتي است. اينكه شهرداري ميخواهد گامهاي اجتماعي بردارد.
كليات اتفاق، مثبت است اما كيفيت اين آموزشها، استفاده از كارشناسان و رويكرد كارشناسي آن بسيار مهم است و مناسب است كه اين دورهها و اين آموزشها جنبه تكگويي نداشته باشد و همان شيوه كلاسهاي درس مدرسه و استاد و شاگردي و دعوت به سكوت دانشآموز و شنونده بودن صرف تكرار نشود بلكه كارگاهي باشد براي تبادل نظرها.
پيشنهادم اين است كه شهرداري با آموزش و پرورش هم مشورتي داشته باشد تا اين دورهها حتي در طول سال تحصيلي هم تداوم يابد.
قطعا اين آموزشها در گروه سني كودك و نوجوان تاثيرگذار خواهد بود. اما به ياد داشته باشيم كه «مهارتهاي زندگي»، صرفا به معناي «نه» گفتن به آسيبهاي اجتماعي پيش رو نيست و فقط يكي از بخشهاي آموزش مهارتهاي زندگي، فراگيري «نه» گفتن به مشكلات است.
بسيار ضروري است كه آموزش مهارتهاي زندگي در كودكان و نوجوانان بتواند منجر به يادگيري شفافيت، خود اتكايي، عدم پيرويهاي كوركورانه، ارتباط موثر و ارتقاي هوش ارتباطي شود و به خصوص، بتواند قدرت گفتوگو و پرسشگري را در كودكان و نوجوانان ما تقويت كرده و افزايش دهد. امروز در مدارس ما، دانشآموزي كه زياد سوال ميپرسد چندان دانشآموز دوستداشتنياي نيست. بخشي از اين اتفاق متوجه آموزههاي فرهنگي ما است.
خانواده، جامعه و نظام آموزشي ياد گرفتهاند كه بچهها فقط بايد گوش دهند. رويكردي كه در سوي مقابل اين آموزهها قرار بگيرد به نظرم گام خوبي است. اگر نگاهي به تفاوتهاي نسل كودك و نوجوان امروز با ١٠ يا ١٥ سال قبل داشته باشيم متوجه نقاط مثبت و منفي در اين نسل خواهيم شد. امروز در خانوادههاي طبقه متوسط جامعه شاهد هستيم كه استفاده از فضاي مجازي و اينترنت رو به افزايش است.
عيب اين اتفاق اين است كه پيوند فرزندان با اعضاي خانواده كم شده و همبستگي اجتماعي چندان قوي نيست و دچار آسيب هم خواهد شد.
اما از سوي ديگر، گسترش استفاده از فضاي مجازي باعث شده كه فرزندانمان از نظر فكر كردن، خودبسندهتر شده و صرفا گوش به فرمان معلم و خانواده نباشند بلكه اتفاقا، فراتر از معلم و خانواده ياد بگيرند. البته همين اتفاق هم وجوه مثبت و منفي دارد.
وقتي خانواده از صحبت كردن مسائلي كه در ذهن او تابوست با فرزندان خود خودداري ميكند، كودك و نوجوان ما پاسخ پرسشهايش را در فضاي بيرون خانه دنبال ميكند و اتفاقا، بيرون از خانه آموزشهاي منفي هم انتظار او را خواهد كشيد.