۰۷ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۷ آذر ۱۴۰۳ - ۰۱:۱۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۹۹۶۶۷
تاریخ انتشار: ۰۸:۴۱ - ۱۸-۰۳-۱۳۹۴
کد ۳۹۹۶۶۷
انتشار: ۰۸:۴۱ - ۱۸-۰۳-۱۳۹۴

60 دقیقه با آقای بودجه در پارلمان

دولت توانست مملکت را از خطر بزرگ اقتصادی نجات دهد و بعد از شیب بسیار خطرناک سقوط، بالاخره توقف خوبی را ایجاد کرد. البته برخی سیاست‌های اقتصادی هم در دست دولت نیست.

رییس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس در گفت‌وگویی تفصیلی با ایسنا به بیان موضوعاتی در زمینه عملکرد اقتصادی دولت، اقتصاد بعد از تحریم، اصلاح کابینه، رویکرد جریان تندروی مجلس و وضعیت اصلاح‌طلبان در انتخابات آینده مجلس پرداخت.

غلامرضا تاجگردون که در دولت هشتم ریاست معاونت سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی را بر عهده داشت با روی کار آمدن دولت نهم از بدنه مدیریتی دولت خارج شد و بعد از مدتی تدریس در دانشگاه، به عنوان نماینده مردم گچساران در دوره نهم مجلس شورای اسلامی انتخاب شد.

این نماینده اصلاح طلب مجلس که بیشتر به عنوان چهره‌ای اقتصادی شناخته می‌شود، در آغاز سومین سال فعالیت مجلس نهم به عنوان رئیس کمیسیون برنامه و بودجه و محاسبات انتخاب شد و ریاست کمیسیون تلفیق بودجه 94 را نیز برعهده گرفت.

غلامرضا تاجگردون در گفت‌وگو با ایسنا با اشاره به خوش‌بینی دولت برای حل مسائل اقتصادی معتقد است که از هم‌پاشیدگی اقتصاد کشور چیزی نیست که بشود آن را ظرف یکی دو سال حل کرد. او همچنین تاکید می‌کند که حتی اگر تحریم هم برداشته شود خیلی نباید انتظار داشته باشیم اتفاق قابل توجهی بیفتد.

این نماینده اصلاح طلب مجلس درباره اصلاح کابینه نیز می‌گوید: اگر دولت بخواهد قبل از دو سال اقدام به اصلاح کابینه کند اشتباه است، زیرا زودتر از دو سال اصلا وقت ارزیابی نیست.

تاجگردون با اشاره به سروصدای جریان تندرو در مجلس و سکوت حامیان دولت می‌گوید که حمایت از دولت را به معنی فراهم کردن شرایط برای کار بهتر دولت می‌داند و در عین حال می‌گوید: استراتژی ما این نیست که خیلی سر و صدا کنیم.

او پشتوانه اصلی دولت روحانی را اصلاح‌طلبان می‌داند و می‌گوید که رای ریاست جمهوری نشان داد که بین مردم و مجلس فاصله وجود دارد چرا که 90 درصد از نمایندگان به شکل علنی از کاندیداهای دیگری حمایت کردند، اما روحانی رای آورد.

ارزیابی شما از عملکرد کلی اقتصادی دولت چیست؟

دولت توانست مملکت را از خطر بزرگ اقتصادی نجات دهد و بعد از شیب بسیار خطرناک سقوط، بالاخره توقف خوبی را ایجاد کرد. البته برخی سیاست‌های اقتصادی هم در دست دولت نیست.

از هم‌پاشیدگی اقتصاد کشور ظرف یکی دو سال حل نمی‌شود

به نظر من دولت بیش از حد خوش‌بین بود و هنوز هم خوش‌بین است در حالیکه از هم‌پاشیدگی اقتصاد ما چیزی نیست که بشود آن را ظرف یکی دو سال حل کرد. دولت توقعات انتظارات خاصی را به جامعه القا کرد که از نظر روانی و فرهنگی خوب بود، ولی از نظر نتیجه‌گرایی متناسب با قول‌هایش نبود. بنابراین ورود دولت خیلی خوب بود و کنترل کرد و ایست جدی داد، اما خیلی از امور را به مسائل بیرونی بستند در حالیکه باید دولت فعال‌تر باشد و در عرصه اقتصادی چابک‌تر عمل کند و واکنش سریع نشان دهد.

تجربه خوب دولتمردان یک محافظه‌کاری جدی را در تصمیم‌گیری به وجود آورده و آنها چون تجربه چند سال گذشته را داشتند خیلی احتیاط می‌کنند که این کنترل، آرامشی به فرآیند اقتصادی دهد اما فعالیت‌های اقتصادی در شرایط رقابتی نیازمند تصمیم‌گیری سریع است در حالیکه بعضی وقت‌ها این اتفاق نمی‌افتد و گاهی می‌بینیم در برخی مباحث دولت به کندی جلو می‌رود. به نظرم شروع کار دولت خوب بود و بعد توقف جدی داشت. این توقف را باید فارغ از جریانات سیاسی و بین‌المللی از بین ببریم و دولت را بخصوص در بخش‌های زیربنایی اقتصادی چابک‌تر کنیم.

البته در بعضی جاها فعالیت عالی است، مثلا در حوزه نفت و انرژی خیلی خوب کار می‌شود. هم سرعت خوب است و هم ظرفیت‌سازی عالی است اما در برخی بخش‌ها امور سنگین و کند جلو می‌روند. پیشنهاد من این است که ظرف دو سال ارزیابی خیلی جدی داشته باشند و اگر ضرورت دیدند اصلاح کنند چه اشخاص و چه سیاست‌ها را.

یعنی شما معتقدید نیاز به تغییر وزرا وجود دارد؟

منظورم بیشتر وزارتخانه‌هاست. مثلا شاید آقای نعمت‌زاده وزیری با تجربه و بسیار عالی است اما فرآیندهایی که ترسیم شده از ترس رفتارهای گذشته بوده که کار متوقف شده، این فرآیندها باید اصلاح شوند. شاید این فرد به خاطر تجربه‌اش بهتر بتواند این کار را انجام دهد، اما ما حتما نیاز به اصلاح جدی داریم.

یکی از انتقاداتی که به عملکرد اقتصادی دولت می‌شود نحوه اجرای هدفمندی یارانه‌هاست و مشخصا اقدامی که دولت باید در جهت حذف دهک‌های ثروتمند انجام می‌داد، به نظر شما دولت در این زمینه چطور باید عمل کند که هم نارضایتی ایجاد نشود و هم نحوه اجرای این قانون صحیح باشد؟

دولت درمورد نحوه اجرای هدفمندی تحلیل سیاسی دارد

هدفمندی یک تحلیل سیاسی - اقتصادی دارد. دولت زیاد اطمینان ندارد که اگر بخواهد رفتاری کند کل جامعه مخصوصا مجلس با او همصدا شوند. البته به نظرم اشتباه می‌کنند. بودجه سال 94 بهترین فرصت بود که دولت این کار را انجام دهد؛ زیرا مجلس همگرایی خوبی با دولت داشت، اما بیشتر تحلیل سیاسی پشت قضیه وجود دارد. مجلس هم به همین تحلیل سیاسی نگاه می‌کند. دولت در این قضیه خیلی محتاط جلو می‌رود و رفتار محتاطانه دولت موجب شده سهم قابل توجهی از منابع کشور به هدر برود. البته این کار را شروع کرده‌اند و اگر در همین آغاز مجلس و رسانه‌ها و جریانات سیاسی و اجتماعی با دولت همکاری کنند و کمک کنند می‌تواند موفق شود وگرنه دولت خیلی محتاط است.

ما در بودجه 94 انواع سناریوها را در این زمینه با دولت مطرح کردیم، اما احساس دو طرف این بود که هر کس می‌خواهد طرف مقابل هزینه‌اش را بدهد. شاید اگر قائل بودند که هر دو هزینه متناسب بدهند این اتفاق بهتر می‌افتاد. در هر صورت دولت از آثار اجتماعی این موضوع می‌ترسد که با او همراهی نکنند، اما به نظرم بهترین فرصت در همین مجلس بود؛ زیرا اگر مجلس عوض شود، سال آینده اینطور نیست که بشود تصمیم جدی‌تری گرفت زیرا سال آینده دولت نزدیک به رای بعدی‌اش است و قاعدتا به رفتارهای اجتماعی بیشتر توجه خواهد کرد.

انتقاد دیگری که در عرصه اقتصادی به دولت می‌شود این است که تمرکز خود را بیشتر روی سیاست خارجی قرار داده و در حوزه اقتصاد محتاطانه‌تر قدم برمی‌دارد، شما چه چشم‌اندازی از اقتصاد بعد از تحریم و توافق در نظر دارید؟

برداشت من این است که دولتی‌ها خیلی چیزها را به بحث تحریم وصل کرده‌اند، البته بعضی از اینها انکارناپذیر است و به تحریم وصل است. مثل جریان سرمایه‌گذاری، بانک و بیمه که به تحریم ربط دارد و نمی‌توان این را انکار کرد، اما بعضی موضوعات دیگر پایین‌دستی است و ربطی به تحریم ندارد. مثلا یک جریان سرمایه‌گذاری کوچک در یک استان یا منطقه اصلا ربطی به تحریم ندارد و ناشی از فرآیند تصمیم‌گیری است، اما در آنجا هم صحبت از تحریم می‌شود و این آسیبی است که به بخش‌های اقتصادی وارد می‌شود.

انتظار نداشته باشیم بعد از تحریم اتفاق قابل توجهی بیفتد

اینکه بعد از تحریم و توافق چه اتفاقی می‌افتد به نظرم می‌رسد با توجه به اینکه خیلی از مسائل داخلی ما ربطی به تحریم ندارد حتی اگر تحریم هم برداشته شود خیلی نباید انتظار داشته باشیم اتفاق قابل توجهی بیفتد؛ بلکه این اتفاق بیشتر فرآیندی خواهد بود. از نظر فضاسازی اتفاقات قابل توجهی در کوتاه مدت شکل خواهد گرفت و در بلندمدت نیز جریان سرمایه‌گذاری اصلاح می‌شود.

به نظر می‌رسد اگر توافق انجام شود باید طبقه‌بندی مشخصی صورت گیرد و دولت در تصمیماتش رعایت احتیاط را داشته باشد. ما در بحث بودجه و استفاده از منابع درآمدی دولت تقریبا احتیاط‌های لازم را انجام داده و بودجه سال 94 یک بودجه سه سطحی است یعنی در آن نفت 40 دلاری، 54 دلاری و 72 دلاری و حتی بیشتر هم دیده شده است و طوری طبقه‌بندی شده که بشود متناسب با افزایش قیمت کاری انجام داد.

دولت همچنین باید بقیه بخش‌ها را خیلی کنترل کند؛ مثل ترازهای بازرگانی و جریان استفاده از منابع. اینها چیزهایی است که دولت باید بر آنها دقت کند اما اگر توافقات انجام شود ، آزادسازی در تصمیم‌گیری‌ها صورت گیرد ولی دولت کنترل لازم را نداشته باشد آثار منفی اقتصادی آن زیاد خواهد بود. دولت باید مواظب باشد که اگر تحریم‌ها برداشته شد آثار مثبتش بیشتر شود وگرنه اگر دقت نشود ممکن است آثار منفی اقتصادی آن بیشتر باشد.

ما در بودجه کنترل کرده‌ایم، اما برخی بخش‌ها در اختیار ما نیست و خود دولت باید بیشتر به آن توجه کند چرا که نیاز به مدیریت جدی دارد. البته افراد باتجربه‌ای در دولت هستند و ما امیدواریم کنترل لازم را داشته باشند تا اتفاقات بد نیفتد.

بحث‌هایی در مورد اصلاح کابینه مطرح شده چقدر اصلاح کابینه را جدی می‌دانید؟

اصلاح کابینه پیش از دو سال اشتباه است

من هم این موضوع را در رسانه‌ها شنیده‌ام اما بعید می‌دانم جدی باشد. حداقل تا دو سال بعید است و اگر دولت بخواهد قبل از دو سال اقدام به اصلاح کند اشتباه می‌کند زیرا زودتر از دو سال اصلا وقت ارزیابی نیست.

شما فکر می‌کنید بخش‌هایی در دولت وجود دارد که نیاز به اصلاح داشته باشد؟

بله، اما نه زودتر از دو سال. شاید آن بخشی که من مدنظرم است سر دو سال سیستم را اصلاح کند به همین دلیل هم معتقدم که ارزیابی نباید زود انجام شود تا این بخش‌ها فرصت داشته باشند مسیر را ساماندهی و اصلاح کنند.

تحلیل شما از ترکیب مجلس نهم چیست و چرا صدایی که از مجلس نهم شنیده می‌شود یک جریانی است که همیشه مخالف دولت است؟

مجلس چند گروه است؛ یکی جریان اقلیت پر سر و صدایی که بیشتر منتسب به پایداری هستند، یکی اصولگرایان معتدلی که به دلایل متعدد معمولا یا سکوت می‌کنند یا سر و صدای زیادی ندارند و سعی می‌کنند نظرشان را در رای‌شان اعمال کنند و شخصیت‌شان به گونه‌ای است که نمی‌توانند زیاد سروصدا کنند. گروه دیگر هم معتدلین و اصلاح‌طلبان هستند. این‌ها ذاتا از لحاظ عقیدتی به گونه‌ای هستند که شخصیت سروصداکنی نیستند و قائل به این نیستند که در جواب متقابل کسانی که مرگ مرگ می‌گویند به کس دیگری مرگ مرگ بگویند؛ زیرا اصلا اعتقادی به این موضوع ندارند که بخواهند کسی را حذف کنند.

اقلیت منتقد درون مجلس از هر حربه‌ای برای پیشبرد کارشان استفاده می‌کنند

جریان اقلیت منتقد درون مجلس از هر حربه‌ای برای پیشبرد کار خودشان استفاده می‌کنند. اما جریان اکثریت مجلس جریانی است که بیشتر دل‌شان برای مملکت می‌سوزد و سعی می‌کنند متناسب با نیاز مردم حرکت کنند. نمونه‌اش را در دو سه سال اخیر دیده‌ایم. اواخر دولت آقای احمدی‌نژاد یعنی یک سال آخر اکثریت مجلس از بین اصلاح‌طلبان و اصولگرایان و معتدلین در بحث‌ها به هم خیلی نزدیک‌تر بودند اما اکنون سوژه‌هایی که دوستان پیگیری می‌کنند و سر و صدا راه می‌اندازند متناسب با خواست مردم نیست.

جریان تندرو می‌داند موفقیت در جریان هسته‌ای به منزله پیروزی روحانی است

مثلا در بحث هسته‌ای ما هم اعتقاد داریم فرآیندی طی می‌شود و رهبری بر آن کنترل و نظارت دارند. البته ما هم نگرانیم اما نگرانی را به گونه‌ای هدایت می‌کنیم که با نظر رهبری تطبیق پیدا کند اما جریان تندرو می‌داند که موفقیت در جریان هسته‌ای به منزله پیروزی آقای روحانی و دولتش است؛ در نتیجه برداشت من این است که به اسم حفاظت از منافع عمومی تلاش می‌کنند که دولت در زمینه هسته‌ای موفق نشود و هدف اصلی‌شان همین است. هدف دوم‌شان هم دلواپسی‌هاست که وجود دارد.

در مقابل، هدف اصلی اعتدالیون چه اصولگرایان معتدل و چه اصلاح‌طلبان این است که آرامش در جامعه حاصل شود تا تیم مذاکره‌کننده بتواند بهتر کار کند. اگر دولت موفق شود نظر ما این است که مردم موفق شده‌اند اما آن جریان برعکس عمل می‌کند و به همین خاطر در هر جریانی که احساس می‌کنند سر و صدا به راه می‌اندازند. همیشه همین‌طور بوده که جناح اقلیت صدایش بلندتر است. اینها فعلا در عرصه سر و صدا موفق بوده‌اند اما به نظرم در عرصه‌های اجرایی، بودجه و طرح‌های اقتصادی، مجلس با دولت همراه بوده است. اگرچه سر و صدای اینها در عرصه‌های دیگر وجود دارد.

به نظر می‌رسد همان‌قدر که این اقلیت در مجلس حضور دارند اصلاح‌طلب و معتدلین هم وضع مشابهی دارند اما چرا این طیف صدایی در مجلس ندارند حتی در جهت حمایت از دولت؟

ما حمایت از دولت را در عمل نشان می‌دهیم چه نیازی به سر و صدا وجود دارد؟ مثلا من در کمیسیون بودجه هستم یا افراد اقتصادی مجلس و یا در کمیسیون تولید ملی؛ عقیده ما این است که حمایت از دولت به این معنی است که باید شرایط را برای کار بهتر دولت فراهم کنیم. ما نظرمان را در رای و قوانین اعمال می‌کنیم.

استراتژی ما این نیست که خیلی سر و صدا کنیم

مثلا فراکسیون تولید ملی متشکل از 15 نفر از نمایندگان است که اکثرشان اصولگرا هستند اما قوانین خوبی برای دولت تصویب می‌کنند و دولت هم این مصوبات را اجرایی می‌کند. بنابراین استراتژی ما این نیست که خیلی سر و صدا کنیم یا بگوییم آدم دولت هستیم بلکه ما منافع عمومی ملت را می‌بینیم و در جایی که لازم باشد به دولت کمک می‌کنیم. خوشبختانه تا الان هم کمک‌های خوبی به دولت صورت گرفته است.

آیا ترکیب مجلس فعلی را برآیند ترکیب سیاسی جامعه می‌دانید؟

در مجلس نهم اصلاح‌طلبان به شکل تشکیلاتی حضور نداشتند در نتیجه رقیبی نبود. طبیعی است که تعداد کمی از اصلاح‌طلبان در این انتخابات شرکت کردند و بعضی از آنها رای آوردند. قاعدتا نباید بیش از این هم انتظار داشت که افراد بیشتری رای می‌آوردند زیرا رقابتی وجود نداشت بنابراین همین ترکیب بالا می‌آمد.

رای ریاست جمهوری نشان داد بین مردم و مجلس فاصله وجود دارد

رای ریاست جمهوری نشان داد که بین مردم و مجلس فاصله وجود دارد. به نظر من حدود 90 درصد از نمایندگان به آقای روحانی رای ندادند ولی ایشان رای آورد یعنی 90 درصد از نمایندگان به شکل علنی از کاندیداهای مثل ولایتی، قالیباف، جلیلی یا رضایی حمایت کردند اما روحانی رای آورد. پس رای مردم کاملا مشخص است البته این رای سیاسی است و ممکن است رای قومی، قبیله‌ای، طایفه‌ای و محلی چیز دیگری باشد اما رای سیاسی را می‌شود در انتخابات ریاست‌جمهوری دید.

در سه سال گذشته مجلس نهم چقدر اقدامات مهم در جهت توسعه و پیشرفت کشور انجام داده است؟

مجلس نهم چند مساله داشت؛ یکی اینکه سال آخر آقای احمدی‌نژاد بود. در جلساتی که بین تیم اقتصادی مجلس برگزار می‌شد ما به این جمع‌بندی رسیدیم که کاری کنیم وضع از این بدتر نشود؛ بنابراین در سال اول مجلس که همزمان با سال پایانی ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد بود تقریبا هر چه طرح داریم جلوگیری از اقدامات دولت بود. ما در سال اول این کنترل‌ها را کردیم وگرنه وضعیت خراب‌تر می‌شد؛ مثلا اگر پیشنهاد دولت در زمینه یارانه سرانه 220 هزار تومانی در بودجه 92 مصوب شده بود معلوم نبود الان مملکت چه وضعیتی داشت؛ یا اگر جلوی پنهان‌کاری دولت در بودجه را نمی‌گرفتیم معلوم نبود چه اتفاقی می‌افتاد.

سال بعد از آن هم سال انتخابات ریاست جمهوری بود که خط و مرزها مشخص شد. برداشت من این است که مجلس در عرصه اقتصادی و قانونگذاری و مباحث اقتصادی از جمله بودجه کارهای خوبی کرده است. قانون خروج از رکود از قوانین خوبی است که فکر می‌کنم هیچ دولتی این اختیارات خوب را از هیچ مجلسی نگیرد. یا قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت از قوانین بسیار عالی است که در بسیاری از امور اقتصادی تنگناها را رفع کرده و اختیارات بالایی به دولت داده است. همچنین ما توانستیم بودجه 92 را اصلاح کنیم و دولت را سوار بر بودجه سالم‌تر کنیم.

تندروهای مجلس مانع رسیدن صدای همگرایی برای اداره بهتر کشور به مردم می‌شوند

در سال 93 هم بخصوص از تابستان تا پایان سال همزمان به سه قانون پرداختیم. قانون بودجه، لایحه تنظیم مقررات مالی دولت و لایحه خروج از رکود. من فکر می‌کنم هیچ مجلسی نمی‌تواند سه قانون که با یکدیگر همپوشانی دارند را همزمان تصویب کند. به نظرم در این کارها به بسیاری از گره‌های اقتصادی، تعادل‌بخشی در اقتصاد و جلوگیری از فروپاشی سیاست‌های مالی کمک شد و توانستیم اختیارات خوبی به دولت بدهیم. مثلا در قانون بودجه 93 اختیار سرمایه‌گذاری 100 میلیارد دلاری به نفت داریم که 80 میلیارد دلار آن را طرح تصویب کردند در حالیکه اگر مجلس این اختیار را به دولت نمی‌داد غیرممکن بود که دولت بتواند در فرآیند این‌چنینی در حمل و نقل و سرمایه‌گذاری زیربنایی 80 میلیارد دلار با استفاده از منابع انرژی کشور وارد جریان سرمایه‌گذاری کند. متاسفانه دوستان تندروی ما در مجلس مانع می‌شوند که صدای همگرایی برای اداره بهتر کشور را به اطلاع مردم برسانیم. ما هر قدر تلاش می‌کنیم نمی‌توانیم این حرف را جا بیندازیم، اما به نظرم به راحتی قابل اثبات است که عملکرد مجلس این صدا نیست بلکه واقعیاتی است که رخ می‌دهد و اختیاراتی است که برای اداره کشور به عهده دولت گذاشته است، اما متاسفانه هم رسانه‌ها و هم سیاسیون به آن مسائل بیشتر توجه می‌کنند؛ در حالیکه مجلس در کار اقتصادی و برای کمک به بهتر کار کردن دولت موفق بوده است.

با توجه به اینکه اصلاح‌طلبان مشارکت چندانی در انتخابات مجلس گذشته نداشتند آیا فکر می‌کنید در انتخابات مجلس دهم شرایط برای حضور اصلاح‌طلبان فراهم خواهد شد؟

اشتباه استراتژیک اصلاح‌طلبان در فاصله گرفتن از مجلس

اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس نهم که بعد از انتخابات سال 88 برگزار شد اشتباه استراتژیک کردند که از مجلس فاصله گرفتند. آنها عملا از فرآیندی که پیش‌بینی شده تا بتوانند حضورشان را مستمر بدانند دور شدند. خیلی‌ها قهر کردند و تعداد کمی در این انتخابات کاندیدا شدند. تعدادی از آنها رای آوردند و تعدادی هم نه و برخی از آنها هم رد صلاحیت شدند. این اولین اشتباه است.

من فکر می‌کنم اصلاح‌طلبانی که معتقدند می‌توانند در چارچوب قانون اساسی اصلاحات لازم را در مورد فرآیندها سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور انجام دهند باید در این انتخابات شرکت می‌کردند. ما این را در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 92 دیدیم که بالاخره اصلاح‌طلبان آمدند و اثرش را هم دیدند.

به نظر می‌رسد اگر دو طرف قاعده بازی را رعایت کنند تعادل برقرار خواهد شد. اصلاح‌طلبان نباید انتظار داشته باشند با یک دور ورود به مجلس بتوانند آنچه مدنظرشان است؛ یعنی اکثریت قاطع را جذب کنند، اما ورودشان ضرورتی برای نظام، خودشان و تداوم فعالیت‌شان است. قاعدتا بخش‌های تندروی هر دو جریان اصولگرا و اصلاح‌طلب مانع از یک روند مناسب می‌شوند و باید کمی کنترل کرد که در این صورت می‌توان در عرض یک یا دو دوره آینده تعادلی را در مجلس ایجاد کرد.

به نظر شما اصلاح‌طلبان می‌توانند در انتخابات آینده قدرت رقابت برابری با اصولگرایان داشته باشند؟

من نمی‌توانم این را قاطع بگویم زیرا اصولگرایان در لایه‌های احزاب، نهادهای حاکمیتی و همچنین بلندگوهایی که در اختیار دارند حضور زیادی دارند و نمی‌شود این مساله را کتمان کرد. در بین اصلاح‌طلبان نیز نباید انتظار داشت که نیروهای اصلی شاخص بتوانند در انتخابات ورود کنند؛ به همین منظور چهره‌های معتدل‌تر و جریان اعتدال‌گونه‌تر می‌توانند ورود کنند و مجددا گفتمان صحیحی که یک دوره بوده در کشور برقرار شود. اگر به این موضوع تن بدهند اصلاح‌طلبان می‌توانند این توقع را داشته باشند که در یکی دو دور آینده بازیابی مجددی صورت گیرد وگرنه با شرایط قبلی نمی‌توانند ادامه بدهند.

از نظر شما نیاز اصلاح‌طلبان برای ورود پرقدرت به عرصه انتخابات نیازمند ساماندهی ساختار درونی‌شان دارند؟

حزب قوی فراگیر و جامع بین اصلاح‌طلبان وجود ندارد

ساختار درونی اصلاح‌طلبان یکی احزاب است که باید اینها را ساماندهی کنند. در حال حاضر حزب قوی که فراگیر و جامع باشد بین اصلاح‌طلبان وجود ندارد. این اولین موضوعی است که باید به آن توجه شود و بعد از آن احزاب متناسب با یکسری افراد مشخص‌تر شکل می‌گیرند. به نظر من افرادی هم که احساس می‌کنند می‌توانند موثرتر باشند باید خود را نشان دهند وگرنه خارج از سیستم حزبی و با داشتن یکسری افراد خارج از حزب ساختار خوبی شکل نمی‌گیرد. ما باید یکسری افراد داشته باشیم و یکسری احزاب. اگر احزاب افراد شاخص نداشته باشند حزب شکل نمی‌گیرد و احتمال فروپاشی و از هم پاشیدگی احزاب و جریانات اصلاح‌طلبی وجود دارد.لذا حتما باید از احزاب شروع کرد و احزاب را سامان داد.

نکته‌ای که مهم است این است که در جریان اصلاح‌طلبی تقریبا همه باید پذیرش داشته باشند که مجموعه‌ای هماهنگ‌کننده وجود داشته باشد. اگر این اتفاق بیفتد یعنی هم احزاب را درست کنند و هم گروهی که می‌خواهد هدایت کند را همه قبول داشته باشند شاید بتوان این انتظار را داشت.

شما نسبت اصلاح‌طلبان با دولت آقای روحانی را چطور تعریف می‌کنید؟ چرا که اصولگرایان معتقد نیستند اصلاح‌طلبان پیروز انتخابات بودند

حداقل 80 درصد از رای روحانی رای بدنه اصلاح‌طلبی بود

پشتوانه اصلی رای دولت روحانی قطعا اصلاح‌طلبان هستند و کسی نمی‌تواند این را انکار کند که اگر اصلاح‌طلبان یکباره پشت آقای روحانی نمی‌آمدند این اتفاق نمی‌افتاد. من فکر می‌کنم علیرغم اینکه خیلی دیر ورود کردند حداقل 80 درصد از اتفاقی که برای آقای روحانی افتاد رای بدنه اصلاح‌طلبی بود. البته نمی‌توان گفت که 80 درصد دولت اصلاح‌طلب است زیرا بدنه اصلاح‌طلبی به گونه‌ای نیست که رضایت عمومی نسبت به رفتار دولت داشته باشد. دولت سعی می‌کند رفتارش را اعتدال‌گونه سامان دهد و قاعدتا طیف اصلاح‌طلب توقعش بیش از این است و این شکاف را زیاد می‌کند. اما اگر دولت بتواند این دو را به هم نزدیک کند می‌تواند امیدوار باشد که در انتخابات مجلس نیروهایش بهتر موفق شوند اما فعلا می‌توان گفت که رضایت بدنه اصلاح‌طلبان نسبت به رفتار دولت رضایت کامل و مطلقی نیست.

بدنه اصلاح‌طلبی بیشتر به چه بخش‌هایی انتقاد را وارد می‌دانند؟

بیشتر این موضوع به توقعات سیاسی بر می‌گردد؛ البته من رفتار دولت را رد نمی‌کنم و از رفتار دولت حمایت می‌کنم زیرا به نظرم شرایط کنونی کشور وضع اعتدال گونه‌ای را می‌طلبد، اما آن بدنه توقعاتی دارد که متناسب با آن توقع رای داده و اگر تامین نشود شاید نگران باشد.

پیش‌بینی می‌کنید انتخابات مجلس آینده به چه سمتی پیش برود و شانس اصلاح‌طلبان و طیف نزدیک به دولت را چطور می‌بینید؟

جریان انتخابات آینده بیشتر جریان اعتدال است

انتخابات آتی به احتمال زیاد نتیجه‌اش اعتدال‌گونه خواهد بود حتی از بین جریان اصولگرا هم افراد معتدل‌تر بیشتر رای می‌آورند تا سنتی‌ها. از بین جریان دولت اعتدال و اصلاحات هم رفتار معتدل بیشتر شانس دارد و به نظر من به طور کلی جریان انتخابات آینده بیشتر جریان اعتدال است چه در بین اصولگرایان و چه در بین اصلاح‌طلبان.

یعنی به نظر شما تندروهای دو طرف امکان ورود به عرصه انتخابات را ندارند؟

تندروهای اصلاح‌طلب که اصلا زمینه حضور ندارند و بعید است به آنها زمینه حضور داده شود. در مورد تندروهای اصولگرا هم که اکنون در مجلس هستند من حذف کامل‌شان را پیش‌بینی نمی‌کنم اما درصدشان کمتر می‌شود.

در جریان اصلاح‌طلب چه فرد یا جریانی قرار است هدایت را بر عهده بگیرد؟ و آیا به نظر شما محوریتی می‌تواند در این جریان به وجود بیاید؟

من فکر می‌کنم شورای مشورتی آقای خاتمی بیشترین هدایت را می‌تواند انجام دهد، اما از نظر چهره‌ای کسی که فعلا اعلام آمادگی کرده و می‌تواند نقشی ایفا کند آقای عارف است به شرط اینکه بتواند خود را به شورای مشورتی نزدیک کند.

از آقای عارف به عنوان سرلیست اصلاح‌طلبان برای مجلس آینده نام برده می‌شود

معروف‌ترین چهره‌شان آقای عارف است که می‌تواند سرلیست باشد؛ البته اگر بخواهد در کشور موج‌آفرینی کند باید خودش را به شورای مشورتی آقای خاتمی نزدیک‌تر کند؛ زیرا رای جریان آقای خاتمی بیشتر از بقیه است.

در شهرهای بزرگ اصلاح‌طلبان لیستی رای می‌دهند البته نباید توقع لیست‌های انتخابات مجلس ششم وجود داشته باشد.

بحث‌هایی در مورد ورود آقای ناطق نوری به انتخابات مطرح می‌شود این موضوع را چقدر محتمل می‌دانید؟

بحث آقای ناطق نوری همیشه وجود دارد اما من بعید می‌دانم. ایشان هم فعلا گفته که نمی‌آید بنابراین احتمال حضورش را خیلی ضعیف می‌بینم.

فکر می‌کنید آقای ناطق چقدر در لیدر بودن برای یک جریان در انتخابات موثر باشد؟ بحث‌هایی وجود دارد که ایشان به اصلاح‌طلبان نزدیک شود.

البته نمی‌شود گفت لیدر یک جریان بلکه می‌توان کمک به توافق و اعتدال را مطرح کرد وگرنه نمی‌توان گفت که آقای ناطق لیدر اصلاح‌طلبان شود. ایشان حتی لیدر اصولگرایان هم نمی‌تواند باشد یعنی اگر جریان اصولگرایی دور هم جمع شوند آقای ناطق نوری را نمی‌پذیرند. به طریق اولی اصلاح‌طلبان هم نمی‌پذیرند. اما اگر جریان اعتدالی در کشور تشکیل شود و عقلای اصولگرا به شکل‌گیری این جریان تن دهند آقای ناطق نوری شخصیت بارزی است که می‌تواند به این قضیه کمک کند. فرض کنید برخی عقلای اصلاح‌طلبان نیز بیایند و به اصولگرایان معتدل نزدیک شوند که این جریان را راه بیندازند. در این شرایط آقای ناطق نوری می‌تواند ظرفیت‌سازی کند وگرنه نباید انتظار داشت که ایشان لیدر جریانی باشد.

احتمال نقش آفرینی ایشان در انتخابات آینده را چطور می‌بینید؟

ایشان می‌تواند برای جریان اعتدال نقش آفرینی کند و نه جریان اصولگرایی که خودش نقش آفرین‌هایش را دارد، اما اگر جریان اعتدال شکل بگیرد آقای ناطق می‌تواند نقش آفرینی بالایی در آن داشته باشد.

فکر می‌کنید این ظرفیت وجود دارد که جریان اعتدال برای انتخابات آینده مجلس شکل بگیرد؟

احتمالش ضعیف است؛ البته می‌توانند به شکل نانوشته بیایند اما به شکل نوشته به این ظرفیت نرسیده‌اند. مثلا آقای لاریجانی چهره نسبتا معتدلی در جریان اصولگرایی است و من به عنوان اصلاح‌طلب جایی از ایشان حمایت می‌کنم. آقای لاریجانی هم در جایی از من حمایت می‌کنند. این می‌شود یک جریان نانوشته حمایتی. یا به عبارتی در مقابلش رقیب نتراشند و تضعیفش نکنند. مثلا جریان اصلاح‌طلبی به این فکر بیفتد که آقای لاریجانی را تضعیف نکند این یک توافق نانوشته است و متقابلا جریان اصولگرایی به این نتیجه برسند که دو فرد اصلاح‌طلب را تضعیف نکنند.

به نظر من مجلس آینده به شکلی خواهد بود که این موضوع بیشتر خود را نشان خواهد داد وگرنه نباید خیلی انتظار داشته باشیم که جریان و لیست مشترک حاصل شود. اگر همین اتفاق هم بیفتد خیلی کار انجام شده مثلا اینکه به عنوان مثال اصلاح‌طلبان هجمه نکنند که لاریجانی را بزنند. اگر این اتفاق بیفتد این یک جریان نانوشته اعتدالی است و نیاز به لیست مشترک وجود ندارد.

موثرترین جریان در مجلس نهم را چه جریانی می‌دانید؟

به نظر من جریان پایداری در تخریب فضا خیلی موفق بود و حتی توانست اصولگرایان معتدل را هم تحت‌الشعاع قرار دهد، اما در عرصه اقتصادی به نظرم اقتصاددانان مجلس بی‌سر و صدا خیلی موفق بودند. همچنین جریان اعتدالیون هم رشد خوبی داشتند و نسبت به سال اول مجلس از 10، 11 نفر تا الان که کف رای‌شان به 80 تا 90 نفر رسیده، رشد کردند. این در حالی است که دولت ضعیف عمل کرده وگرنه این عدد می‌توانست 120 یا 130 نفر باشد.

چرا این افراد فراکسیون مستقلی تشکیل ندادند؟

نیازی به وجود فراکسیون مستقل نیست. برخی از اینها در فراکسیون رهروان و برخی حتی در فراکسیون اصولگرایان هستند اما رای‌شان مهم است. شاید اگر قرار بود فراکسیون مستقل تشکیل شود این عدد حاصل نمی‌شد اما همگرایی این تعداد در رای مشخص است.

آیا جلساتی هم بین این افراد برگزار می‌شود؟

جلسات کوچک‌تری وجود دارد که آقایان تابش و پزشکیان و افرادی که مورد احترام و وثوق و محل رجوع و مشورت هستند در آن حضور دارند.

ارسال به دوستان