عصر ایران- سفر روز یکشنبه 30 فروردین ماه اشرف غنی رییس جمهوری اسلامی افغانستان به تهران و مذاکرات مربوطه را می توان جدی ترین سفر عالی ترین مقام کشور همسایه به ایران در دوران جدید پس از سقوط طالبان دانست.
طی قریب 14 سالی که از حمله ناتو به افغانستان و استقرار حکومت جدید در این سرزمین می گذرد البته بارها حامد کرزی رییس جمهوری پیشین به ایران آمده بود اما سفر اخیر اشرف غنی را می توان متفاوت و کاملا جدی و کمتر تشریفاتی دانست.
زیرا معمولا در این سفرها بر کلیت مناسبات اقتصادی و اشتراکات فرهنگی و خصوصا زبانی تاکید و از ورود به جزییات پرهیز می شود و در ملاقات های خصوصی البته طرف افغان را از اعتماد به ایالات متحده و میدان دادن به ناتو برحذر می داشتند و مهم ترین خواست آنان نیز متقابلا مدارا با مهاجران شان به اضافه دریافت کمک های مالی بود.
در مقابل آقای کرزی نیز گاه همراهی بیش از حد انتظاری نشان می داد چندان که تا واپسین روز ریاست جمهوری خود زیر بار قرارداد امنیتی با آمریکا نرفت و تحسین تهران را برانگیخت یا به رغم پشتون تبار بودن خود و باور به مذاکره با طالبان به عربستان سعودی نزدیک نشد چرا که اصرار داشت جهان بداند ریشه تروریسم نه در افغانستان که در پاکستانی است که مجری بی چون و چرای سیاست های سعودی ها به حساب می آید.
اشرف غنی اما راه سلف خود را ادامه نداده است. چندان که بلافاصله پس از استقرار و رسمیت خود در پی چالشی نفس گیر بر سر نتایج انتخابات و تن دادن به شریک کردن دکتر عبدالله در قدرت، قرارداد امنیتی با آمریکا را امضا کرد و طی مدت کوتاهی که از ریاست جمهوری او می گذرد سه بار به ریاض رفته و یک نوبت هم سفر خود به تهران را لغو کرده و در اقدامی بحث انگیز حمله عربستان سعودی به یمن را مورد حمایت قرار داده و آمادگی افغان ها را برای آنچه دفاع از حرمین شریفین خوانده اعلام داشته است اما هیچ یک از این اقدامات و رفتارها سبب نشد دولت روحانی خواستار تعویق سفر رییس جمهوری اسلامی افغانستان به تهران شود و به جای آن اشرف غنی را به گرمی پذیرفتند و مذاکراتی جدی و صریح را با او و 100 سیاستمدار و بازرگانی که همراه خود آورده بود سامان دادند.
محورهای اصلی مذاکرات رییسان جمهوری ایران و افغانستان طبعا موضوعاتی چون مواد مخدر، آب و حقابه، مهاجران افغان، تروریسم و حضور نیروهای ناتو در این کشور همسایه است و اختلافاتی که وجود دارد اما به نظر می رسد این بار به تعارفات رایج بسنده نشده و رییس جمهور روحانی موارد کاربردی و مشخصی را مطرح کرده است.
از جمله این که ایران آمادگی خود را برای همکاری در زمینه کشت های جایگزین به جای مواد مخدر اعلام کرده است تا برای انصراف از کشت خشخاش انگیزه پیدا کنند یا ایجاد راه ترانزیت تا کالاهای خود را به کشورهای هدف برسانند.
هر چند می دانیم که مواد مخدر در زمره این کالاها جای نمی گیرد ولی برخی هم این موضوع را مطرح می کنند که ایران می تواند جان سربازان خود را به خطر نیندازد تا محموله هایی که به قصد اروپا از کشور ما می گذرد مسیر ترانزیتی را طی کنند زیرا در حال حاضر بخشی از مشکلات به خاطر برخورد و اعدام قاچاق چیانی است که اساسا کشور هدف آنان ایران نیست.
آشکار است که ایران از موضع اخیر افغانستان در حمایت تلویحی از موضع عربستان ناخرسند است و می توان حدس زد که اشرف غنی توجیه کرده که از حمله به یمن حمایت نکرده ایم بلکه به عنوان یک مسلمان آمادگی خود را برای دفاع از حرمین شریفین (مکه و مدینه) اعلام داشته ایم یا این که برای فتح باب گفت و گو با طالبان به حمایت عربستان نیاز داریم.
در مقابل اما دست ایران هم خالی نیست. به جای این که افغان ها حامل پیام و میانجی ایران و آمریکا باشند اکنون مستقیما با غرب و شخص وزیر خارجه ایالات متحده گفت و گو می کنیم و با بهبود رابطه با غرب و رفع تحریم ها اقتصاد افغانستان هم البته متاثر می شود و سر و سامانی می گیرد و می توان گفت یگانه همسایه ایران که واقعا از حل پرونده هسته ای و رفع تحریم ها و پیوند دوباره ایران با اقتصاد جهانی خوش حال است افغانستان است.
در این که اشرف غنی مثلث آمریکا، عربستان و پاکستان را در زمینه های امنیتی بر ایران ترجیح می دهد تردیدی نیست و این انتخاب از گفتار و رفتار او هویداست. اما او هیچ گاه نمی تواند از ایران بی نیاز شود و این نه تنها به خاطر مرز طولانی و مشترک زمینی که به سبب واقعیت های دیگر هم هست:
واقعیت اول این که افغان های شیعه جانب دار ایران هستند و همان ملاحظاتی که پاکستان را از اتحاد بیشتر با ریاض برحذر داشت اینجا هم صدق می کند ضمن این که شمار قابل توجهی از این جمعیت شیعه بین دو کشور در ترددند و بعید نیست ایران در صدور روادید به افغان ها و اجازه کار به آنها آسان گیرتر شود و میوه آن را در رقابت های سیاسی بچیند.
دوم این که ایران با آمریکا مستقیما در گفت و گوست و افغانستان نقش میانجی را از دست می دهد و از این حیث تهران نیازی به وساطت افغان ها ندارد.
واقعیت سوم هم این است که حکومت کنونی افغانستان عملا دو پاره است و ایران اگر بخواهد می تواند کفه عبدالله عبدالله را سنگین تر کند. از این رو اشرف غنی نمی تواند همه تخم مرغ های خود را در سبد عربستان بچیند و این همان واقعیتی است که در سفر اخیر صراحتا یا عملا به او تفهیم شد و رییس جمهوری این کشور با تجربه سال ها کار در سازمان های بین المللی به خوبی با این معادلات نیک آشناست.
نکته قابل توجه این است که در سفرهای قبلی با این که مواضع کرزی نرم تر بود اما عملا به تعارفات می گذشت و این بار ولی با وجود اختلافات جدی دو کشور همسایه بر سر نوع نگاه به تروریسم، داعش، عربستان ، حمله به یمن و قرارداد امنیتی مذاکرات جدی تر و مفیدتر به نظر می رسید.
به یاد آوریم که در نیمه مرداد سال 1389 و در نشست سه جانبه کشورهای فارسی زبان در تهران مهم ترین موضوع این بود که از آقای حامد کرزی و به قول افغان ها «محترم حامد کرزی» با «خاکشیر» پذیرایی شد و رییس جمهوری افغانستان بارها از محمود احمدی نژاد تشکر کرد که او را به خاطرات دوران کودکی بازگردانده و یاد مادر را تازه کرده است.
این بار البته از اشرف غنی در تهران با خاکشیر پذیرایی نشد اما رییس جمهوری افغانستان بیش از پیش دانست که نمی تواند به اندازه ای که می پنداشت به عربستان نزدیک شود،بیشتر دانست که وقتی قدرت را با دکتر عبدالله تقسیم کرده نمی تواند دیدگاه شریک خود را که تا اندازه ای به تهران نزدیک تر است نادیده بینگارد خاصه این که ریاست دستگاه اجرایی با عبد الله است، دانست که هر چند نمی خواهد مانند عراقی های شیعه که به رغم نزدیکی با آمریکا به روی ایران آغوش گشوده اند، پای ایران را در عرصه های امنیتی هم به افغانستان باز کند اما لحن برادر بزرگ تر – عربستان سعودی – را نیز نمی تواند تکرار کند.
مهم تر از همه اینها این که ایرانِ پسا تحریم نقشی به مراتب موثر نیز می تواند ایفا کند و آقای اشرف غنی از این نکته هم غافل نیست و اگر ناگزیر است روابط خود با تهران و ریاض را به گونه ای تنظیم کند که یکی از دو طرف از کابل نرنجد این نه مشکل ایران که مشکل افغان هایی است که به هر دو نیاز دارند و در تهران باید دریافته باشد به همسایه همزبان خود نیازمندتر است ولو این بار از پذیرایی با خاکشیر خبری نبوده باشد.
اتفاقا تحلیل بسیار خوبی بود
حتی اگر از دید شما این تحیلیل ایراد دارد باید مودبانه و با دلیل بفرمایید و بگویید کدام بخش ، چرا که موارد بسیار زیادی در این متن بود
ما ملتي واحد و برادريم ما با هم مي توانيم اينده بهتري بسازيم
ما ايرانيان بايد سعي كنيم درك بهتري از افغانستان داشته باشيم و در كمك كردن به انها نسبت به ديگر ملل سخاوتمند تر باشيم...