عصر ایران ؛ جلیل بیات* - بالاخره بعد از دو روز تمدید ضرب الاجل 11 فروردین، "بیانیه مطبوعاتی لوزان" به عنوان خروجی این دور از مذاکرات میان ایران و گروه 1+5 به ادبیات مناقشه هسته ای اضافه شد. با این توضیح که در این یادداشت صرفا به این بیانیه مشترک (و نه سخنان روسای جمهور، وزرای خارجه یا بیانیه های مستقل طرفین) استناد شده است، به ذکر سه نکته می پردازیم.
اول: برای آنکه بتوان نسبت به بیانیه لوزان (که قرار است چهارچوبی برای توافق جامع باشد) قضاوت نمود، ابتدا باید موضع و هدف خود را نسبت به مذاکرات مربوطه مشخص ساخت. به نظر می رسد هدف دولت یازدهم از انجام مذاکرات هسته ای دو چیز است: یکی آنکه برنامه هسته ای و حق غنی سازی در داخل ایران به رسمیت شناخته شود و دیگری آنکه تمامی تحریم های مرتبط با موضوع هسته ای لغو شود.
پیش از این و در جریان برنامه اقدام مشترک (توافق ژنو) طبق اظهارات رئیس جمهور و آقای دکتر ظریف حق غنی سازی ایران به رسمیت شناخته شده بود لذا عمده تلاش تیم مذاکره کننده در ماههای اخیر معطوف به هدف دوم بود که با بیانیه لوزان تا حدودی محقق گردید. از این منظر می توان چنین عنوان کرد که دولت یازدهم در کنار حفظ برنامه هسته ای ایران (به عنوان هدف حداقلی)، اولویت را بر لغو تحریم ها (به عنوان هدف حداکثری) قرار داده است. لذا اگر اولویتِ اول فرد یا جریانی در داخل کشور حفظ و ارتقاء دستاوردهای هسته ای باشد، طبعا بر بیانیه لوزان خُرده خواهد گرفت و از آن خشنود نخواهد بود. از سوی دیگر هدف اصلی گروه 1+5 از مذاکرات هسته ای، اطمینان از عدم دستیابی ایران به سلاح هسته ای است که با بیانیه لوزان تا حدود زیادی به این هدف رسیده اند. به همین دلیل است که طرفین همزمان بیانیه لوزان را مثبت ارزیابی کرده و از آن خشنود هستند.
دوم: در باب تاثیر بیانیه لوزان (اگر به توافق جامع منتهی شود) بر سیاست داخلی ایران، نکته مهمی وجود دارد و آن قُماری است که حسن روحانی بر سر تحریم ها در حال انجام آن است. البته من اقتصاددان نیستم و نمی دانم تاثیر لغو تحریم ها بر اقتصاد ایران تا چه اندازه خواهد بود، اما قطعا اگر این تاثیر به آن اندازه که مردم انتظارش را می کشند نباشد، آنگاه لغو تحریم ها که امروز از آن به عنوان دستاورد یاد می شود، در آینده چماقی خواهد شد که از سوی منتقدان مذاکرات بر سر دولت فرود خواهد آمد. چرا که آنها خواهند گفت اگر در گذشته تحریم بودیم و وضعیت اقتصاد وخیم بود، اما لااقل محدودیتی در برنامه هسته ای قبول نکرده بودیم.
سوم: نکته آخر آنکه بهتر است اشتباهی که برخی در بعد از برنامه اقدام مشترک (توافق ژنو) مرتکب شدند و گمان کردند کار تمام شده و حل و فصل مناقشه هسته ای روی غلتک افتاده است را تکرار نکنیم. هنوز تا توافق نهایی راه بسیاری باقی مانده است. اگرچه بیانیه لوزان چهارچوبی کلی از راه حل ها برای توافق جامع فراهم نموده اما همچنان اختلافاتی میان طرفین باقی است. در مذاکراتی که به تمدید برنامه اقدام مشترک (برای بار دوم) انجامید عنوان شد که تا 95 درصد بر روی موضوعات توافق حاصل شده است.
تا پیش از مذاکرات اخیر مشخص شده بود که آن 5 درصد مورد اختلاف مربوط به سه موضوع نحوه لغو تحریم ها، بحث تحقیق و توسعه و مدت زمان اجرای توافق است. به نظر می رسد این سه موضوع همچنان مورد اختلاف است و به همین دلیل در بیانیه مشترک لوزان درباره آنها کلی و مبهم صحبت شده است؛ موضوعی که آقای ظریف نیز به آن اذعان کرده و گفته: "در برخی زمینه ها هنوز نیاز است در ظرف سه ماه آینده گفتگو و سپس توافق کنیم به همین دلیل بود که برخی نکاتی که در متن وجود داشت با برخی ابهامات و برخی نکات کلی مواجه بود." به عبارتی می توان گفت موضوعاتی که در بیانیه مشترک لوزان به صورت شفاف بیان شده است (همچون میزان غنی سازی، وضعیت فوردو و ...) حاصل تلاش ماههای قبل است که اکنون رسانه ای شده است.
علت این امر هم مشخص است. تیم مذاکره کننده آمریکا برای ممانعت از به شکست کشاندن مذاکرات توسط کنگره این کشور می بایست تا ضرب الاجل 11 فروردین دلایلی برای منطقی بودن ادامه مذاکرات فراهم می کرد. این در حالی است که برای ایران این ضرب الاجل خیلی معنایی نداشت و صرفا برای کمک به تیم مذاکره کننده آمریکا و البته حفاظت از "ادامه مذاکرات" حاضر به این همکاری (بیانیه مطبوعاتی لوزان) شد. لذا طرفین علی رغم وجود اختلافات در برخی از موضوعات حاضر شدند دستاورد تلاش های خود تا امروز را رسانه ای کنند.
از سوی دیگر حتی اگر طرفین بتوانند اختلافات باقی مانده را رفع و به توافق نهایی نائل شوند، تازه ممکن است مشکل مهم تری در مرحله اجرای توافق بروز کند؛ چرا که بخشی از مهم ترین تحریم ها علیه ایران که با توافق جامع باید طبق خواسته ایران فورا لغو شود، از سوی کنگره آمریکا وضع شده است. اینکه کنگره آمریکا حاضر به لغو این تحریم ها خواهد شد و اگر نشود واکنش ایران چه خواهد بود موضوعی است که از هم اکنون نمی توان آن را پیش بینی نمود. لذا با جمیع این تفاسیر خیلی نمی توانم انگیزه هموطنانی که با اعلام بیانیه لوزان به شادی و پایکوبی پرداختند را درک کنم. اگرچه معتقدم یک دلیل مهم برای این پدیده اجتماعی، کمبود شادی در جامعه ایران و به خصوص نسل جوان است که باعث می شود برخی افراد روزی به دلیل شکست برابر آرژانتین در جام جهانی! و روزی دیگر به دلیل بیانیه لوزان به ابراز احساسات و شادی و پایکوبی بپردازند. الله اعلم
*کارشناس ارشد روابط بین الملل
البته منظور از مردم، همان عوام هست نه خواص که خود را مالک و محق همه چیز میدانند.
اولین مقاله ای که دیدم بی طرفانه نکات مثبت و منفی این بیانیه را ارزیابی کرده مقاله شماست،
ببینید ابهام جدی دیگری که وجود داره اینه که آژانس باید عملکرد ما رو راستی آزمایی کنه تا تحریم ها برداشته بشه،
زمان بندی این راستی آزمایی تا کی هست؟
اگر به بهانه های واهی این راستی آزمایی طول بکشه ایران چه کاری میتونه انجام بده؟
در نهایت اینکه هرچند شادی حق مردمه اما رسانه ها وظیفه دارند حقایق رو بدون هیچ گونه اغماضی به مردم منعکس کنند،
واقعا گذشتن از بخشی از حقوق هسته ای شادی و پایکوبی نداشت ...
قدم به قدم باید جلو رفت خیلی حساسه این موضوع تا اینجا هم خوب پیش رفتیم بهتره انتظارات را کاهش بدیم.شوربختانه مردم و بازار ایران یکمقدار هیجانی تصمیم گیری و حرکت میکنند
فقط نیمنگاهی به متن توافق لوزان به وضوح نشان میدهد امتیازاتی که ایران سخاوتمندانه تقدیم حریف کرده است، شفاف و قابل اندازهگیری است اما، آنچه حریف بر عهده گرفته است، مبهم، چندپهلو و تفسیرپذیر است به گونهای که «وعده نسیه» گویاترین تعریف برای آن است.