عصر ایران؛ مهرداد خدیر- سرانجام پس از مدت ها انتظار آگهی مزایده دو باشگاه استقلال و پرسپولیس روز یکشنبه در چند روزنامه منتشر شد.
قیمت پایه هر یک از این دو باشگاه پر سابقه البته پیش تر 290 میلیارد تومان اعلام شده بود و پاکت های پیشنهادی که همین عدد یا فراتر از آن باشند 27 بهمن ماه گشوده می شود تا چنانچه واجد شرایط و قادر به پرداخت 40 درصد از این مبلغ به صورت نقد و ارایه تضمین برای انجام تعهدات اقساط باشند مالک این دو باشگاه شناخته شوند.
در نگاه اول اما هر فرد کنجکاوی دوست دارد بداند این باشگاه ها که ناگهان از « موسسه فرهنگی - ورزشی» به «شرکت تجاری» تبدیل شدند، چه «دارند» یا به زبان فنی تر «دارایی» شان چیست که 290 میلیارد تومان قیمت گذاری شده اند؟
دارایی های استقلال از این قرار و در 4 فقره اعلام شده است:
«اسم و علامت تجاری یا برند، مجموعه ورزشی شهید مرغوب کار و تاسیسات و تجهیزات مربوطه، ساختمان مرکزی شرکت و ملک واقع در منطقه تلو».
دارایی های پرسپولیس نیز این سه فقره : «اسم و علامت تجاری یا برند، مجموعه ورزشی شهید درفشی فر با تاسیسات و تجهیزات مجموعه و ساختمان مرکزی شرکت».
احتمالا خواهید گفت: همین؟! اما باید توضیح داد: از «همین» نیز کمتر است! به این نکات توجه کنید:
1- در حالی از ورزشگاه مرغوب کار (البته با تاسیسات و تجهیزات و نه بدون آنها) به عنوان مایملک باشگاه استقلال یاد شده که این ورزشگاه در اجاره باشگاه بوده نه در تملک آن و در 21 اردیبهشت همین امسال رییس اداره ورزش و جوانان غرب تهران از پایان اجاره 17 ساله و بازپس گیری آن خبر داده و اعلام کرده بود: با همکاری شهرداری منطقه 16 بازسازی شده است.
2- ورزشگاه درفشی فر که به عنوان دارایی پرسپولیس اعلام شده نیز همین وضعیت را دارد و در تیر ماه 1383 با موافقت رییس جمهوری وقت به مدت 15 سال ازجانب تربیت بدنی غرب تهران در اختیار این باشگاه قرار گرفت و در این مورد، اجاره آن هنوز تمام نشده است! (جالب این که در هر دو فقره بر واگذاری همراه تاسیسات و تجهیزات تاکید شده که آدم را یاد اجاره ویلا در شمال می اندازد که تاکید می کنند با کولر گازی!)
3- با توجه به استیجاری بودن دو ورزشگاه می توان پرسید آیا اداره تربیت بدنی یا ورزش و جوانان دو ورزشگاه خود در جنوب و غرب تهران را به عنوان اموال دو باشگاه در معرض فروش گذاشته است؟ یا این که در این چند ماه که مقدمات واگذاری فراهم شده اتفاقاتی رخ داده که رسانه ها از آن آگاهی ندارند و از حالت اجاره ای خارج و به مالکیت دو باشگاه درآمده اند؟یا چون هم باشگاه ها متعلق به وزارت ورزش است و هم ورزشگاه ها و این دو دارایی دندان گیر دیگری نداشته اند دو ورزشگاه را هم ضمیمه کرده اند تا مزایده شیرین شود.
4- زمین باشگاه استقلال را نیز زمین شهری در اختیار آن قرار داد و مساحت آن 36 هزار متر مربع است و مشخص نیست که اسناد لازمه هم صادر شده یا نه. هر چند می توان احتمال داد که این پروسه طی شده که در آگهی رسمی آمده اما این نگرانی هم وارد است که خریداران چشم به این زمین و ساخت و ساز در آن به جای پروژه های ورزشی داشته باشند.
5- از فحوای آگهی برمی آید که تاکید اصلی بر «برند» دو باشگاه است و قابلیت هایی که این دو نام دارند. اما همین برند پرسپولیس در این سی و چند سال چند بار تغییر نام داده و این اواخر بود که تازه دریافتند برند یعنی چه.
اوایل انقلاب نام پرسپولیس را ابتدا به «آزادی» تغییر دادند تا با تغییر موجه «تاج» به «استقلال» تناسب داشته باشد. بعد دیدند که تماشاگران به هم ناسزا می گویند و دو شعار اصلی انقلاب در مظان اهانت قرار می گیرد. پس از شهادت دکتر چمران نام باشگاه به «شهید چمران» تغییر یافت اما این نام یک هفته بیشتر دوام نیاورد. چون خانواده شهید چمران اعتراض کرد و نگران فحاشی در ورزشگاه ها بودند. از آن پس نام آن شد: پیروزی. مردم می گفتند پرسپولیس ولی تلویزیون و مدیران می گفتند: پیروزی!
در این میانه برخی هم به صرافت ثبت عنوان «پرسپولیس» به نام خودشان افتادند و معلوم نیست حالا هم مدعیانی دارد یا نه. به هر حال در دوران رویانیان بود که پیروزی دوباره رسما پرسپولیس شد و از این حیث مانند نقش مرحوم ططری را برای بازگشت نام کرمانشاه پس از یک دوره که «باختران» خوانده می شد ایفا کرد
اگر واگذاری دو باشگاه قرمز و آبی به بخش خصوصی واقعی باشد مالکان جدید می توانند هواداران را به سهام داران تبدیل کنند
6- درباشگاه های معتبر دنیا بازیکنان نیز در زمره دارایی ها احصا می شوند و چون هر آن در معرض آسیب هستند آنان را بیمه می کنند و ارزش آنان با کسر فرانشیز محاسبه می شود. با این که دو باشگاه آبی و قرمز سالانه میلیاردها تومان صرف خرید بازیکن می کنند ولی هیچ یک از این خریدها در فهرست دارایی های اعلام نشده نیامده است.
7- سال ها پیش در مقاله ای نوشتم فروشگاه مرکزی قدس (کورش) در خیابان ولی عصر تهران بالای زرتشت را به موزه اقتصاد دولتی تبدیل کنید تا مردم بدانند اقتصاد دولتی و مصادره ای چه فرجامی دارد! چون در منطقه ای که فروشگاه های کوچک، کسب و کارهای پر رونقی دارند و هیچ گاه خالی از کالا رها نمی شوند در جایی که قلب مناطق تجاری تهران به حساب می آید این فروشگاه یا خالی است یا هر از گاهی به جایی اجاره داده می شود و مستاجر هم غرفه غرفه واگذار می کند.
آگهی مزایده مورد بحث را نیز می توان نمونه ای دیگر از فرجام اقتصاد دولتی – مصادره ای دانست تا بدانیم چه بر سر این دو باشگاه آمده است؛ نه ورزشگاهی دارند نه مدرسه فوتبالی و اگر چیزی دارند مرحمتی است و البته بیشترین «داشتنی» شان، این است که هر کدام 50 تا 60 میلیارد تومان بدهی «دارند» و یکی از اهداف وزارت ورزش در واگذاری اخیر نیز خلاص شدن ازشرّ همین بدهی ها و شکایت های دم به دم مربیان و بازیکنان خارجی به فیفاست.
8- تصور کنیم که بر روی این دو باشگاه دست نمی گذاشتند و اجازه می دادند با مدیریت بخش خصوصی ادامه یابند آیا اکنون هر کدام در هریک از 31 مرکز استان یک ورزشگاه اختصاصی نداشتند؟ طبعا وابستگی مدیر باشگاه تاج به حکومت گذشته و شراکت مختصر صاحب پرسپولیس با خواهر شاه - البته در جایی غیر از پرسپولیس- مانع ادامه فعالیت آنها در پی پیروزی انقلاب بود اما هزار روش دیگر هم برای مدیریت بهتر وجود داشت تا به این روز نیفتند و خدا را شکر که همین برند برای آنان باقی مانده است.
9- 40 درصد 290 تا 300 میلیارد تومان می شود 120 میلیارد تومان و بخشی از این مبلغ را با فروش سهام به هواداران می توانند تامین کنند. ضمن این که خریداران دو باشگاه هم صاحب برند می شوند و هم خودشان به یک برند تبدیل می شوند.
هر چه باشد واگذاری بهتر از ادامه وضعیت فعلی است مشروط به این که خریداران واقعا در پی توسعه باشگاه ها باشند و سودای ساخت و ساز در املاک خریداری شده و تبدیل ورزشگاه ها به برج های مسکونی و تجاری را نداشته باشند یا این که مالکیت از کنترل دولت خارج شود ولی به جای واگذاری به بخش خصوصی واقعی در اختیار شبه دولت قرار گیرند؛ دستگاه هایی که با تشکیل تعاونی یا کنسرسیوم هایی دو باشگاه را مالک شوند.
در این حالت بیم آن است که مهم ترین سرمایه های دو باشگاه که میلیون ها هوادارند در معرض خطر قرار گیرد زیرا تماشاگر احساس تعلق گذشته را از دست می دهد و چنانچه به لحاظ سیاسی یا اجتماعی با مالکان جدید زاویه داشته باشد فاصله می گیرد.
10- وقتی دو باشگاه عملا هیچ ندارند اما برند و هوادار،دارند بهتر می توان دریافت که چه خسران عظیمی بر سر برندهای ملی ما آمده یا توقیف یا توقف یک بنگاه فرهنگی یا رسانه ای چه زیان هنگفتی را متوجه آن سازمان می کند. چون دست یابی به اعتبار یک برند در یک پروسه بلند مدت اتفاق می افتد.
در دنیای امروز حتی کشورها با برندها شناخته می شوند. آمریکا با مایکرو سافت، آلمان با بنز و ب. ام.و و کره جنوبی با سامسونگ. مهم ترین برند جهانی ایران در حال حاضر شرکت ملی نفت ایران است حال آن که قابلیت های فرهنگی و تجاری و اقتصادی ما بسیار فراتر از این است.
کوتاه سخن این که اصل واگذاری همچنان قابل دفاع است، از نحوه قیمت گذاری البته سر در نمی آوریم و این که عدد 290 میلیارد تومان از کجا آمده ولی مانع از این نیست که به حال دارایی های این دو پس از این همه سال نباید هزاران افسوس خوریم.
تنها وجه مثبت البته درک و توجه به اهمیت و ارزش برندهاست.
اجاره ورزشگاههاي مربوطه نه سرمايه اي بودن و نه به شرط تمليك. هردو ورزشگاه در تملك اداره كل ورزش و جوانان استان تهران (تربيت بدني سابق) قرار دارن.