عبدالرحیم اباذری از فضلا و محققان حوزه علمیه در یادداشتی برای عصرایران نوشت:
چند روز پیش مقاله ای به مناسبت بیستمین سال در گذشت مرحوم مهندس مهدی بازرگان تحت عنوان « مردی که یک عمر برای اعتدال نالید» با قلم آقای مهرداد خدیر در سایت «عصر ایران» درج شد که در آن به تفکر اعتدالی ایشان اشاره شده وبعد اعتدال آقای رئیس جمهور روحانی هم به ایشان نسبت داده شده بود.اگر چه در حسن نیت ، خیر خواهی وحقیقت طلبی نویسنده محترم شکی نیست ولی به هیچ وجه نمی توان محتوای مقاله را مطابق با واقع تلقی کرد. لذا جهت بحث علمی ، تبادل نظر وتنویر افکار عمومی نکاتی تقدیم حضور کاربران و خوانندگان عزیز می شود :
1 – این که مرحوم بازرگان یک شخصیت مومن ، متدین ، مذهبی بود وبا قرآن وحدیث انس دیرینه داشت شکی نیست. حتی مشهور است ایشان در آن دوران فسق ، فجور و فحشای ستمشاهی در میان دانشگاهیان ، جزو به قول معروف « آفتابه بدست ها » شهرت داشت ، منظور این که بشدت احکام شرعی و مسائل طهارت ونجاست را رعایت می کرد. اگر چه در میان نوشته ها وآثارش انتقاد هایی به تشکیلات حوزه وروحانیت ومرجعیت مشاهده می شود ، اما همه اینها از روی درد ودلسوزی بود چرا که وی در همین حال از مراجع عظام ، تقلید می کرد. چنانکه در مقاله مذکور هم آمده بود ، ایشان از آیت الله العظمی مرعشی نجفی تقلید می نمود.
با همه اینها آن مرحوم در ردیف مذهبی های محافظه کار(نه لیبرال) قرار داشت و روشن است که محافظه کاری غیر ازاعتدال ومیانه روی است.
2 – در طول مبارزات مردم مسلمان ایران به خصوص وقتی در سال 1356 نهضت اسلامی به اوج رسید ، مرحوم بازرگان برخلاف نظر امام خمینی که به سرنگونی رژیم سلطنتی تاکید داشت ، شعار وتفکر «شاه بماند سلطنت بکند ، نه حکومت» و« عمل به قانون اساسی وانتخابات آزاد» را مطرح می کرد والبته به غیر ایشان ، بعضی شخصیت های سر شناس حوزوی هم بودند که این تفکر را داشتند واز آن حمایت وترویج می کردند.
حضرت امام خمینی طی مصاحبه وسخنرانی هایی در نوفل لوشاتوی پاریس ، جلوی این تفکرمحافظه کارانه ایستاد. از سوی دیگر چون مردم نیز تفکرات انقلابی امام را برگزیدند ، منجر به فرار شاه و پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن سال 1357 شد.
راستی اگر آن ایام مردم از تفکرات مرحوم بازرگان پیروی می نمودند ، یقین بدانید ما هنوز هم بعد از سی وشش سال ، زیر سلطه رژیم سلطنتی قرار داشتیم واگر هم محمد رضا شاه به خاطر کهولت سن مُرده بود ولی پسرش رضا پهلوی سلطنت را در اختیار داشت وایران همچنان ژاندارم آمریکا در منطقه محسوب می شد . بعلاوه از این همه تحولات سیاسی در منطقه خاور میانه وجهان نیزخبری نبود وهمچنان دردنیا دو بلوک غرب وشرق فرمانروایی می کردند.
البته خود مرحوم بازرگان با آن صفا وصمیمیتی که داشت اعتراف کرده وگفته بود که : « ما از خدا باران خواستیم ، سیل آمد » یعنی ایشان اصلا نمی توانست باور کند که می شود با دست خالی ویا حتی با دست پر ، یک رژیم 2500 ساله را که قدرت های بزرگ از آن حمایت می کنند از بین برد و بعد کشور را بدون شاه اداره کرد.
بنابر این مبارزات آن مرحوم در حد عمل به قانون اساسی وانتخابات آزاد و یک نوع توهمی بیش نبود چرا که با وجود قلدری مانند شاه ، امکان عمل به آن دو، اصلا وجود نداشت.
3 – بعد از پیروزی انقلاب وقتی به پیشنهاد شهید آیت الله مطهری وتصویب شورای انقلاب ، امام ایشان را به نخست وزیری دولت موقت منصوب کرد. بازرگان با همه خدمات شایانی که در این مرحله دشوار وحساس انجام داد، اما همان تفکر محافظه کارانه وسیاست گام به گامش باعث شد نتواند در برخی مسائل از عهده این مسئولیت سنگین وخطیر بر آید.
چنانکه بعد از اندکی از اصول وارزش های انقلاب فاصله گرفت.دولت موقت ارتباط ونزدیکی با آمریکا را محور سیاست های خود قرار داد ، در حالی که در این مقطع به فرموده امام ، رابطه ایران با آمریکا به منزله رابطه گرگ با میش بود.کشور ایران به خاطر اغتشاشات داخلی وجنگ تحمیلی در موضع ضعف قرار داشت ودر آن اوضاع واحوال قطعا این ارتباط به ضرر نظام وانقلاب ویک نوع انحراف از مسیر تعیین شده بود. البته اقدام انقلابی تسخیر لانه جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام وحمایت قاطع امام از آن این لغزش ها را ترمیم کرد.
وموارد دیگر که در همه آنها ضعف مدیریت دولت موقت وشخص مرحوم بازرگان ودوستانش بیشتر آشکار شد. خود ایشان باز با همان صداقت ستودنی مخصوص به آن اعتراف کرد وگفت : « من پیکان و ژیان هستم وانقلاب بولدزر ولودر می خواهد»
4 – سیره عملی وتفکرات مرحوم آقای بازرگان را به هیچ وجه نمی توان اعتدال نامید. اگر بخواهیم ایشان را منادی اعتدال معرفی کنیم ، لازمه اش این است کسانی را که در مقابل ایشان قرار داشتند وهمه از بنیانگزاران انقلاب ونظام به شمار می آمدند را سردمدار افراطیون وتندرو ها بدانیم واین یک ظلم آشکاری بیش نیست.
البته در آن مقطع تاریخی بعضی افراد خودسرومحافل افراطی وانحصار طلب با ایشان بر خورد های نامناسب انجام دادند وظلم وستم دیگری هم در حق وی مرتکب شدند. او را بناحق « لیبرال ویا سکولار» نامیدند ومنزوی کردند، چنانکه اشخاص محترم دیگر را به اتهامات واهی دیگر از صحنه خارج کردند ، همان کاری که افراطیون امروز برای از بین بردن رقبای خود انجام میدهند.
این در حالی بود وقتی امام استعفای ایشان را پذیرفتند ، از بازرگان تجلیل وتکریم و اظهار امیدواری کردند که در عرصه های دیگرفعالیت داشته وبه خدمت ادامه دهند. علاوه به نقل از مرحوم حاج احمدآقا ، امام با همه اختلاف نظر وسلیقه ای که با ایشان داشتند تا همین اواخر به بازرگان احترام ویژه قائل بودند واو را دعا می کردند. همان طوری که رهبر معظم انقلاب به مناسبت درگذشت ایشان طی نامه ای به مرحوم آقای یدالله سحابی ، ضمن تسلیت این واقعه ،ازفعالیت های مبارزاتی ودینی آن مرحوم در میان دانشگاهیان تجلیل وتکریم نمودند.
5 – لذا باید توجه داشت اعتدالی که امروز حجت الاسلام والمسلمین روحانی رئیس جمهورمحترم مطرح کردند نمی تواند به سیره عملی وتفکرات مرحوم بازرگان بازگشت داشته باشد.این اعتدال ریشه در بدنه حوزه وروحانیت اصیل دارد وسرآمد آن هم حضرت امام وبعضی از شاگران خاص ایشان هستند وسر چشمه آن نیز مکتب ناب قرآنی ، سیره وسنت پیامبرصلی الله وعیله وآله وسلم وامامان معصوم علیهم السلام می باشند.
امام خمینی به تاسی از این سیره وسنت هنگام جنگ ، جنگ کردند وهنگام صلح ، صلح نمودند.در سال کشتارحجاج بیت الله الحرام با این که طی پیامی فرمودند ما اگر از جنایت های صدام بگذریم از جنایت حجاز وآل سعود نمی گذریم وبه دنبال آن روابط ایران وعربستان سه سال قطع شد وحجاج ایرانی نمی توانستند در مراسم حج حضور داشته باشند .اما همین امام وقتی تشخیص دادند ادامه قطع رابطه به مصلحت مردم ونظام نیست اجازه دادند مسئولین با عربستان ارتباط بر قرار کنند وهردو تصمیم نیز در ظرف زمانی خود صحیح بود.
این پویایی در تفکرات وعملکرد بازرگان به چشم نمخورد.علاوه بعضی برداشت های قرآنی وحدیثی ایشان خالی از افراط وتفریط واشکال نیست و شهید مطهری به آنها نقد جدی داشتند. در عین حال باید تاکید داشت که ایشان یکی از سرمایه های علمی ، فرهنگی واجتماعی کشور هستند و در حد واندازه خویش باید از آثار واندیشه هایش بهره برداری مناسب انجام شود و مورد تجلیل واحترام قرار گیرد.
اما شعار «بازگشت به مهندس بازرگان» که اخیرا از سوی برخی افراد ومحافل به انگیزه های سیاسی مطرح شده یا این که اعتدال را به ایشان نسبت بدهیم شاید در ظاهر کار جذابی جلوه نماید ولی در دراز مدت هرگز نمی تواند برای نسل حاضر پاسخگوباشد و آنها را اقناع کند.