عصر ایران؛ مهرداد خدیر- خبر امتناع حسین علیزاده – آهنگ ساز و نوازنده ایرانی- از پذیرش نشان هنر و ادب شوالیه دولت فرانسه با تفسیرها و واکنش های متفاوتی رو به رو شده است.
چه از جانب کسانی که انتظار داشتند او نیز مانند دیگر چهره های هنری با دریافت این نشان، شوالیه خوانده شود و از پرهیز او شگفت زده شده اند و چه برخی رسانه های خاص که به بهانه ستایش رفتار او هنرمندان قبلی را سرزنش می کنند و وعده داده اند «نیمه پنهان» شوالیه فرهنگ و هنر دولت فرانسه را روی دایره (یا داریه) خواهند ریخت و از این رهگذار به چهره های برجسته دریافت کننده قبلی طعنه می زنند.
پیش تر کسانی چون محمدرضا شجریان و شهرام ناظری (چهره های شاخص آواز)، جلال ستاری (اسطوره شناس)، عباس کیارستمی و اصغر فرهادی (کارگردان سینما)، لیلاحاتمی (بازیگر)، محمدعلی سپانلو (شاعر و نویسنده)، رضا سیدحسینی (مترجم) و پری صابری (کارگردان تئاتر) این نشان را دریافت کرده بودند.
در هفتههای اخیر نیز در چند آیین خصوصی در اقامتگاه سفیر فرانسه در تهران، کامبیز درمبخش (کارتونیست)، داریوش مهرجویی (فیلم ساز)، محمود دولتآبادی (نویسنده) و لیلی گلستان (مترجم و نگارخانهدار) این نشان را دریافت کردند.
هر چند این بحث را ابتدا علی رهبری – آهنگ ساز و رهبر ارکستر مقیم وین- درانداخت اما دلیل پرهیز حسین علیزاده هیچ یک از دلایل 4 گانه ای نیست که آقای رهبری از این قرار برشمرده اند:
1- پیش تر نیز شماری ازشخصیت های فرانسوی مانند موریس راول ( آهنگ ساز)، ژان پل سارتر و آلبرکامو (برنده نوبل) و خانم کاترین دونوی هنرپیشه این جایزه را نپذیرفته بودند.
2- سفارت فرانسه در تهران این نشان را با سرعت کم نظیری بین ایرانیان پخش می کند و احتمالا از بزرگی نام حسین علیزاده به مروز زمان کوچک تر جلوه می کند.
3- غیر منطقی و باور نکردنی است که خواننده ای را در ایران «شوالیه آواز ایران» نام ببرند. این عنوان در تناقض و کاملا ناخوانا با اصالت موسیقی ایرانی است.
4- چرا ده ها موسیقی دان معروف جهانی فرانسوی و نوازنده های چیره دست از کشورهایی چون چین و هندوستان و روسیه این نشان را تا کنون دریافت نکرده اند؟
حسین علیزاده اما از منظر دیگری نگریسته و نشان را نپذیرفته است:
«شاید اگر در دیار ما توجه و درک از هنر والای موسیقی همان گونه که نزد مردم است نزد مسوولان هم می بود یک هدیه و عنوان غیر خودی این همه انعکاس نمی داشت. وقتی در فضای هنر نور کافی نباشد چراغی کوچک خورشید می شود.»نوازنده چیره دست تار، البته چراغی کوچک نیست اما این دغدغه را فریاد می کند که «نور کافی نیست ». درد تار او تاریکی است و دغدغه اش نور.
بر این پایه می توان گفت اگر از قبول نشان شوالیه خودداری کرده نخست به این خاطر است که «حسین علیزاده» به یک برند تبدیل شده بی نیاز به آمدن واژه ای دیگر در ابتدا یا انتهای این نام و به تعبیر خودش «بدون پیشوند و پسوند».
مهم تر اما این است که می خواهد توجه مقامات مسوول را به حوزه موسیقی جلب کند. کما این که سال پیش و در بهمن ماه 92 در گفت و گویی مفصل و خواندنی با ماهنامه تجربه بیش از هر موضوع دیگر از این که «موسیقی به رسمیت شناخته نمی شود» گله کرده بود.
با این وصف بهترین پاداش اقدام او می تواند این باشد که مقامات مسوول، موسیقی را واقعا به رسمیت بشناسند و به آن بها دهند نه آن که کسانی درصدد برآیند که بهانه رفتار علیزاده، دریافت کنندگان نشان شوالیه را سرزنش کنند که اتفاقا دغدغه شوالیه های دیگر موسیقی نیز همین است.
به زبان ساده تر اگر محمد رضا شجریان و شهرام ناظری با پذیرش نشان شوالیه فرهنگ و هنر توجه بیرونی را به موسیقی ملی جلب کردند، حسین علیزاده با نپذیرفتن آن می خواهد توجه «مسوولان» را به آن جلب کند و این رفتار را مناسب تر دانسته است.
محمد رضا شجریان پس از دریافت نشان شوالیه
چرا که احساس کرد با پاره ای از این «مسوولان» نمی تواند با زبان موسیقی و از صدای تار خود سخن بگوید. پس با این کار توجه آنان را جلب کرد تا شاید باور کنند هیچ دشمنی در کار نیست و خواست حُسن نیت خود را ثابت کند. هر چند قریب 30 سال پیش با اثر ماندگار «نینوا» این حسن نیت را به اثبات رسانده بود اما انگار مدام باید آن را تجدید کند.
در همان مصاحبه با «تجربه» در بیان خاطره ای می گوید: «ما در مرکز موسیقی ارشاد مسوولی داشتیم که به ما می گفت من پنج شنبه و جمعه ها می روم و از خدا مغفرت می طلبم و آب توبه روی سرم می ریزم. چون به عنوان کارمند ارشاد به من ماموریت داده اند تا در مرکز موسیقی باشم و برای موسیقی کار کنم. ما در کشوری زندگی می کنیم که تمام در و دیوارش برای خودمان است. به همین خاطر احساس غریبی با هیچ کس ندارم حتی کسی که با من دشمنی دارد.»
پیام حسین علیزاده روشن است: «با موسیقی مهربان تر باشید». این را شجریان و ناظری هم گفتند و می گویند با دریافت نشان شوالیه و علیزاده هم می گوید با نپذیرفتن آن و به قصد تلنگر زدن به داخل.
چه شوربختی یی خواهد بود اگر کسانی درصدد برآیند از این نمد کلاهی برای تئوری های توطئه انگارانه خود بدوزند و ستایش پرهیز نوازنده تار را بهانه ای برای سرزنش اهل هنر و زبان مشترک هنر میان ملت ها و اقوام مختلف سازند.
چرا ده ها موسیقی دان معروف جهانی فرانسوی و نوازنده های چیره دست از کشورهایی چون چین و هندوستان و روسیه این نشان را تا کنون دریافت نکرده اند؟
دیگران یاد بگیرند!
هنرمند نباید مغرور باشد.
فقط شما درست میگین
شهرام ناظری خواننده؟
برای ارائه تصویری از استاد شجریان .
بدرود
يادبگير از استاد شجريان ..عكسوببين عشق كن..نوكرشم...