در روزهای اخیر همه از یک تشییع جنازه شلوغ حرف میزدند. تشییع پیکر مرتضی پاشایی، خواننده پاپ که تعداد زیادی از مردم را به خیابانها آورد و خبرها و تحلیلهای بسیار زیادی را هم دنبال داشت. حالا به این مناسبت میخواهیم سری بزنیم به اتفاقات عجیبی که پس از مرگ ستارگان، خارج از مرزهای این کشور افتاده است.
«
توپاک شکور»، خواننده مشهور رپ اواخر قرن بیستم که بیشتر آهنگ هایش، خشونت طلبانه بود سال 1996 طی یک عملیات مسلحانه در شهر لاس وگاس به قتل رسید. او هواداران بسیاری داشت و در زمان حیاتش، مورد اقبال بسیاری از جوانان در آمریکا بود. پس از مرگش و متناسب با آیین برخی مردمان در ایالات متحده، جنازه او سوزانده شد. تا اینجای ماجرا، تعجب زیادی ندارد اما پس از سوزاندن، در حالی که می شد خاکستر او را به جایی بسپارند یا دفن و یا حتی به رودخانه ریخته شود؛ عده ای از دوستانش با خاکستر او، ماری جوانا استعمال کردند تا شاید نوعی از جاودانگی و سعادت را برای او رقم بزنند!
«
ویلیام من» یکی از پادشاهان انگلستان در قرن یازدهم میلادی بوده است. از او به عنوان یکی از مهر ه های موثر در جلوگیری از هجوم نورمن ها به بریتانیا نام می برند. او سرانجام طی یک عملیات نظامی روی اسب خود گلوله خورد و جان خود را از دست داد. نکته عجیب آنجا بود که چون قد او بسیار بلند و تابوت ساخته شده برای او خیلی کوتاه بود، افراد متصدی مراسم دفن تلاش کردند او را به زور در تابوت جا کنند که نتیجه آن پاره شدن برخی از اعضای داخلی بدن این پادشاه و بوی تعفنی بود که ناگهان همه جا را در برگرفت.
در آمریکا و بر سر تشییع جنازه «
آبراهام لینکلن» هم یک اتفاق شگفت انگیز و جالب افتاده است. ماجرا این گونه بوده است که وقتی آبراهام لینکلن ترور می شود؛ جنازه او را از واشنگتن به اسپرینگ فیلد می برند تا دفن شود. در میانه راه هم جنازه در هر شهری متوقف شد تا ادای احترام رسمی دولتی و مردمی صورت گیرد. در شهر نیویورک یک عکاس، از این مراسم عکسی تهیه می کند. در این عکس دو کودک در پنجره خانه مجاور خیابان مشغول تماشای تشییع جنازه هستند، اما ماجرا آن وقت جالب می شود که بدانیم یکی از آنها، روزولت، رئیس جمهور آینده ایالات متحده بوده است.
در مورد «
بروس لی» هم ماجرایی وجود داشته است. می دانید که عمر هنری این هنرمند رزمی کم بود و او حتی نتوانست فیلم ششم خود را کامل کند و به طور مشکوکی جان باخت. اما تهیه کنندگان فیلمی که او بازیگر آن بود به این امر رضایت ندادند و با فیلمبرداری از تشییع جنازه و حتی جنازه او در تابوت، داستان فیلم را به این صورت تغییر دادند که قهرمان واقعی فیلم به شکل تقلبی جان باخته و حالا فردی با صورت دیگری جایگزین او شده است.
«
چنگیز خان» مغول هم که در شصت و پنج سالگی جان خود را از دست داد؛ حتی در تشییع جنازه خود به انسان ها رحم نکرد. گفته می شود تمامی مشارکت کنندگان در تشییع جنازه چنگیز خان کشته شدند و سپس محل دفن او کاملا نامشخص و حتی رودخانه ای روی آن جاری شد تا کسی مدفن اصلی او را نفهمد و او بتواند آرام در جای خود قرار گیرد.
همین وضع را «
استالین» هم به وجود آورد. وقتی او سال 1953 درگذشت، جنازه او به مسکو آورده شد تا مردم بتوانند رهبر بزرگ خود را ببینند. در ازدحامی که برای این تشییع جنازه به پا شد نزدیک به 500 نفر جان خود را از دست دادند!
تشییع پیکر اسکندر مقدونی هم، آن طور که در تاریخ آمده توام با حرف و حدیث بوده است. برخی از منابع از مومیایی شدن او و نگهداری بدنش برای دو سال تا زمان دفنش در معبد سخن می گویند با وجود این که وصیت خود او انداختن جنازه اش در رود فرات بوده است. از آن طرف گفته شده که جنازه او حداقل در سه آرامگاه دفن شده و باز هم به شهرها و کشورهای مختلف برده شده است و اینگونه است که مثل چنگیز، آرامگاه این جنگاور نیز مشخص نیست.
بشنوید از تشییع پیکر «
هانتر تامپسون»، مخترع یکی از سبک های مهم روزنامه نگاری در غرب ـ سبک گونزو که در آن اخبار و مطالب بی هدف، بی ادعا و بی غرض خاصی منتشر می شود و از نظر ساختار، بیشتر به صورت داستانی و با راوی اول شخص مفرد است و از سال 1970 به بعد در میان روزنامه های معتبر انگلیسی زبان رایج شد ـ و نویسنده طرح اولیه فیلم «شهر گناه» درباره لاس وگاس که وقتی درگذشت، با نواختن موسیقی های دلخواه او و آتش بازی و سوزندان جسدش و سپس خاکسترش از بالای یک برج به آسمان پرتاب شد.