- ازآغاز هفته تا کنون، حضور ده ها هزار نفری مردم در آیین تشییع و تدفین زنده یاد مرتضی پاشایی – خواننده موسیقی پاپ- و تجمع های پراکنده در سراسر کشور در همان شامگاه جمعه 23 آبان ماه، از زوایای مختلف مورد تحلیل قرار گرفته است.
روز سه شنبه نیز مراسم یادبود خواننده فقید و جوان با حضور چهره های مختلف برگزار شد و از برادر و دستیار ویژه رییس جمهور تا روحانیونی مانند حجت الاسلام شهاب مرادی و برخی از مداحان و البته انبوه جوانان علاقه مند و مشتاق برگزار شد.
برخی بر این باورند که این حضور کم سابقه را باید بیش و پیش ازهر مولفه دیگر به تاثیر شبکه های اجتماعی نسبت داد یا ناشی از ابتلای متوفا به بیماری سرطان و اطلاع افکار عمومی از این قضیه طی یک سال اخیر و نوعی شمارش معکوس برای او دانست و خصوصا از برنامه وایبر یاد کرد که امکان اطلاع رسانی و ارتباط را سریع تر و آسان تر از گذشته ساخته است.
بعضی هم به درست از ابراز وجود و اعلام تمایلات مدرن دهه هفتادی ها سخن می گویند و جامعه شناسان و مردم شناسانی هم گفته اند که این جوانان بیش از آن که سوگوار و سیاه پوش خواننده جوان موسیقی پاپ باشند با او همذات پنداری می کنند و در جامعه ای به شدت پول زده و سرمایه سالار احساس یاس خود را از تشکیل خانواده یا زندگی به سبکی که می پسندند با اشکی که در سوگ پاشایی فشاندند، ابراز کردند. کامنت ها و نظرات کاربران ذیل این مقاله ها و گفت و گوها نیز تا اندازه قابل توجهی این گزاره ها را تایید می کند؛ جوانانی که از وضعیت اقتصادی و مناسبات اجتماعی خود راضی نیستند.
کسانی هم موضوع را از منظر ممنوعیت ها بررسیدند و نوشتند درجامعه ای که موسیقی محدودیت ها و ممنوعیت هایی دارد و مدام از مراکز رسمی بر مرزبندی ها تاکید می شود مراسم مرتضی پاشایی فرصتی برای دختران جوان ایرانی هم بود که نشان دهند تا چه اندازه دوستدار هنر و زیبایی اند و زیبایی و به روز بودن خودشان نیز به چشم رسانه های خارجی آمد که از مشاهده این جمعیت خوش پوش و ترانه خوان و امروزین و مدرن به حیرت افتاده بودند.
موضوع این گفتار اما درباره این تحلیل ها نیست که همه در نوع خود قابل توجه و غالبا درست اند. کما این که «عصر ایران» خود نخستین تارنمای پربیننده ایرانی بود که مسوولان را به توجه به «زیر پوست جامعه» فراخواند. (در مطلبی با عنوان
زیر پوست جامعه زندگی دیگری جریان دارد )
بلکه این چند سطر بهانه ای است برای این یادآوری که هرچند توجه ویژه جامعه و خصوصا نسل امروز و بالاخص متولدان نیمه دوم دهه 1360 خورشیدی به بعد دلایل متعدد غیر موسیقایی دارد اما در حق خود موسیقی پاپ نباید جفا شود .
یعنی نباید فراموش کنیم که خود این نوع موسیقی نیز محبوب است و نشان می دهد واقعا پاپ به معنی پاپولار- مردمی - است و خیلی ها آمده بودند چون موسیقی پاپ را و خوانندگان آن را دوست دارند.
با پیروزی انقلاب 1357 موسیقی پاپ به محاق رفت و خوانندگان و خنیاگران یا این عرصه را ترک کردند یا به خارج از کشور کوچیدند.
در دهه اول جمهوری اسلامی موسیقی سنتی و دستگاهی البته باقی ماند اما ازپاپ خبری نبود تا جنگ تمام شد.
در دوران سازندگی بود که کم کم صدای موسیقی پاپ شنیده شد اما آغاز واقعی پاپ بعد از انقلاب را باید از76 به بعد و در دوران اصلاحات و با گشایش در سیاست های فرهنگی وهنری دانست زیرا تا پیش از آن در حد چهره هایی چون عباس بهادری ( گل می روید به باغ)، بیژن خاوری(یاد تو در دل من توفان به پا می کنه) ، حسن همایون فال (آی نسیم سحری ...)، پرویز طاهری ( مهربانی/ بوسه بر دست محبت می زنم، از صمیمیت حمایت می کنم)، مهدی سپهر، حمید غلامعلی و مهرداد کاظمی بود.
از دوران اصلاحات بود که موسیقی پاپ، بی هیچ ارتباطی با آن سوی مرزها و لس آنجلس در داخل رایج شد و سیاست گذاران فرهنگی به جای شعار در نفی و پرخاش، کار «ایجابی» کردند و چهره هایی چون خشایار اعتمادی، شادمهر عقیلی، حسین زمان، علیرضا عصار، محمد اصفهانی، قاسم افشار و مانی رهنما ظهور کردند که غالبا هنوز هم هستند و بسیار ریشه کردند.
به یاد آوریم که در سال 1377 برای اولین و آخرین بار جشنواره موسیقی پاپ برگزار شد و مانی راهنما را به عنوان برترین برگزیدند.
جالب است بدانید یکی از داوران این جشنواره مسعود کیمیایی بود که هر چند به عنوان فیلم ساز و نویسنده شهرت و محبوبیت دارد اما در موسیقی پاپ هم بسیار صاحب نظر است و خود، پیانیست قهاری است.
نسل بعدی را با نام ماندگار ناصر عبداللهی می شناسیم و محسن چاووشی، علی لهراسبی و کاوه یغمایی تا می رسیم به بنیامین بهادری و بعد نوبت به متاخرها می رسد که چهره شاخص آن همین مرتضی پاشایی بود.
به بیان دیگر، البته که همه آن عوامل اجتماعی و رسانه ای و نسلی را باید مورد توجه و دقت قرار داد اما از محبوبیت موسیقی پاپ هم نباید غافل شد.
اگر به این نکته توجه کنیم راز بخشی از استقبال گسترده را نه در بیرون از حوزه هنر و موسیقی که در خود موسیقی می توان جُست و آن را ثمره نهالی دانست که در میانه دهه 70 خورشیدی غرس شد و اکنون به درخت پرباری بدل شده که مرتضی پاشایی یکی از میوه های آن بود.
با این نگاه جای تعجب چندانی نمی ماند و راز یاد پاشایی می تواند به همان دلیل استقبال از کنسرت های موسیقی پاپ هم باشد.
این یک واقعیت است که نوع موسیقی و ترانه خوانی و همخوانی به زبان مشترک نسل امروز ایران و حداقل بخشی از آن - که دوست دارد مدرن تر زندگی کند- بدل شده است.
احساس میکنم احساس یه دهه مرد!
لطفا برای هر چیزی قسم خداوند را نخورید
بارها شده که تا یه آهنگ جدید از یه خواننده ی پاپ رو میشنویم بدون این شروع به خوندن کرده باشه متوجه میشیم که کدوم خواننده میخواد بخونه چون معمولا خلاقیتی تو کار اهنگساز و یا سبک خوندن اون خواننده دیده نمیشه
اما پاشایی عزیز علاوه بر صدای دلنشینش خلاقیت عجیبی تو کاراش موج میزد
با آه و افسوس فروان میگم که خدا رحمتش کنه
خواننده های پاپ بیشتر مجوز می گیرن واسه آلبوم در حالی که آلبوم های بزرگانی چون شجریان و ناظری در صف مجوز چندین سال هست که خاک میخوره.
جفا در حق موسیقی ایرانی است نه پاپ
قبل از فوت آقا مرتضی آهنگهاشو به اتفاق خانواده گوش می دادیم وحال میکردیم
بنده وخانواده نسبتی با مرتضی نداشتیم بعد از مرگش وقتی تو تلویزیون نشونش می داد فقط گریستیم
یاد آور بشم که هرچی تقدیر خدا باشه همونه به قول مرتضی خدا اون بالا حواسش به ماست
ايشونم مثل خيل عظيم خواننده هاي زير و رو زميني بود
فقط بيماريشون باعث جلب افكار عمومي شد همين و بس
بس است ديگر ...
مرتضی زیرزمینی نبود داش گلم نمیشناسیش حرف نزن.
شما اگه آهنگ دوست نداری گوش نکن.
عزت مرتضی رو کی بهش داد؟ جز خدا کسی دیگه ای عزت میده ؟برا شماهایی که به همه چیز یک طرفه نگاه میکنین هم میگم مرتضی نمازشم میخوند.با اون همه فاتحه و صلواتیم که این روزا نثار روحش کردیم حتما اون دنیا غرق مغفرته.شما به فکر خودت باش با این افکارت.
حرف دل رو ميگفت
چه خوب کردی که یادی هم از
حسین زمان
کردی
که یادش بخیر باد !
اگر بگذارند و افراط و تفریط نشود
دلیل من علاقه به آهگ های قشنگ، صدای قشنگ و زیبایی هنری تو آثار پاشاییه از بماری و مرگش هم ناراحتم چون حیف بود این همه استعداد زیر خاک بره