شکست کنفرانس بین المللی ژنو برای حل بحران سوریه بسیار جنجال برانگیز بود اما حوادث پیش آمده که در به شکست کشیده شدن آن تاثیر داشت به سرعت از سرزبانها افتاد و دیگر بحث محافل نیست. روسیهای که همواره بر برگزاری ژنو 2 پافشاری میکرد اکنون به نشست ژنو 3 بیتوجه است و به جای آن خواستار تشکیل نشست مسکو 1 است.
به گزارش ایسنا ، وزارت خارجه روسیه برای برگزاری نشست گفتوگوی ملی سوریه در مسکو آماده میشود. باید در نظر داشت که مسکو تنها به عنوان مکانی برای برگزاری نشست آتی حائز اهمیت نیست بلکه برگزاری این کنفرانس و حضور مسکو، به منزله چارچوب سیاسی برای گفتوگو و حل بحران سوریه آن هم طبق قوانین جدیدی است که فراتر از قوانین قدیمی ژنو 1 است.
به همین خاطر صحنه بین المللی و منطقهای از زمان ژنو 1 به طور کلی تغییر کرده چرا که تفاهم روسیه وآمریکا در خصوص نابودی سلاح شیمیایی در سوریه در مقابل توقف خشونتهای آمریکا زمینه را برای آغاز مذاکرات دو جانبه در خصوص اوضاع سوریه فراهم کرد و فتح بابی برای برگزاری نشست ژنو 2 شد.
امروز و در شرایط کنونی، پس از وقوع درگیری میان دو طرف مخالف در اوکراین عواملی همچون بازگشت به فضای جنگ سرد؛ تحریمها و روی آوردن به رقابتهای تسلیحاتی میان کشورها باعث شد تا توجهات جامعه بین الملل دیگر مانند سابق معطوف بحران سوریه نباشد و چارچوب بین المللی تازهای در این خصوص پدیدار شود که بیشتر به مساله ظهور پدیده تروریسم در جهان میپردازد.
از یک سو آمریکا برای مجهز کردن هم پیمانان خود در ائتلاف به ظاهر علیه داعش وارد عمل میشود واز سوی دیگر روسیه از طریق مسلح کردن ارتش سوریه از نظر کمی و کیفی برای مقابله با تروریسم و خطرات منطقهای که سوریه را برگرفته است وارد عمل شده است.
در همین راستا، تلاشها برای ایجاد یک راه حل سیاسی راه را برای پیشروی و مداخله آمریکا و ترکیه در خصوص اوضاع سوریه سد میکند و به روسیه اجازه میدهد تا پرونده سیاسی سوریه را به طور کامل به دست گیرد.
سوریه بنا به گفتههای ولید معلم، وزیر خارجه این کشور با مشارکت در کنفرانس مسکو 1 موافقت کرده و درست است که سوریه ترجیح میداد کنفرانس گفتوگو در دمشق برگزار شود اما باز هم این خواسته روسیه را درک میکند چرا که روابط میان سوریه و روسیه به طور بیسابقهای به سمت افقهای استراتژیکی پیش رفته است.
در کنفراسن ژنو 2 هیات سوری بیشتر بر مبارزه با تروریسم تاکید داشت اولویتی که هم اکنون محوریت مصوبات سازمان ملل نیز قرار گرفته است. تا جایی که ائتلاف آمریکا هم برای مداخله در سوریه و عراق تحت این عنوان (مبارزه با تروریسم) تشیکل شد. این در حالیست که ائتلاف مخالفان اعلام کردند که اولویتشان همواره انتقال قدرت در سوریه است. مسالهای که تاکنون در دستور کار جامعهی بین الملل قرار نداشته و به همین منظور مسکو 1 که دنباله رو ژنو 1 نیست احتمال دارد که معادله جدیدی را در این خصوص مطرح کند.
هیات سوری و همچنین ائتلاف مخالفان داخلی که روسیه روابط محکمی با آنها دارد، برای توجیه و ارائه درخواستهای خود آماده خواهند شد. طرفهای مخالفی که از حضورشان در ژنو 2 ممانعت شد؛ اکنون در نشست مسکو 1 حضور خواهد یافت که به جز تروریستهای تکفیری، تمام مخالفان میانه رو در آن حاضر میشوند.
این اولین وجه تمایزموضع روسیه در خصوص حل بحران سوریه است که بر خلاف آنچه که در ژنو 2 ا تفاق افتاد، است چرا که کشورهای اروپایی همواره سعی داشتند تا هر کس را که تحت لوا و کنترل مخالفان سوری نبود و کسانی را که مشارکت و حمایتهای مالی کشورهایی همچون ترکیه، عربستان و قطر از مخالفان سوریه را نمیپذیرفتند، وتو کنند.
ویژگی دوم نشست مسکو 1 این است که روسها امیدوارند تا از طریق نیروهای منطقهای و بین المللی، دستیابی به تفاهمها و متحد ساختن مردم در مقابله با تروریسم، راه حل بحران کنونی این کشور را پیدا کنند. در همین حال وزارت خارجه روسیه تصمیم گرفت تا با طرفهای حاضر در ائتلاف مخالفان سوری که تنها نمایندگان مخالفان سوری در ژنو بودند مذاکره کند.
اگر معاذ الخطیب، رئیس پیشین ائتلاف مخالفان سوریه به مسکو برود باز هم همچون کودکان به سخنان قدیمی و بیفایده خود در خصوص برکناری بشار اسد پافشاری میکرد اما او اکنون خوب متوجه شده که رفتن به مسکو به منظور تفریح نیست بلکه باید به منظور گفتوگو در خصوص بحران کنونی سوریه باشد و باید براساس رخدادهای حاکم در جامعه رفتار کند و به مسائل سوریه که مهمترین آنها تمدید مشروعیت ریاست جمهوری بشار اسد آن همه در انتخاباتی که با اکثریت آراء در آن پیروز شد بپردازد. انتخاباتی که با وجود تهدیدهای مخالفان، پیروز آن بشار اسد بود.
دومین مسالهای که باید این ائتلاف به آن بپردازد و آن را قبول کند پیروزی های گسترده ارتش سوریه وتلاشهای هدف دارآن برای آزاد سازی شهرهای بزرگ این کشور است و همچنین باید براساس تفاهمهای ایجاد شده میان دمشق و آمریکا برای جنگ علیه داعش و تلاش آمریکا برای همکاری با ایران برای نابودی این گروه تروریستی رفتار کند، چرا که پیام باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا به رهبر ایران در این خصوص به منزله پیام وی به بشار اسد، برای همکاری با مبارزه با تروریسم است.
میشل کیلو که یکی از رهبران ائتلاف مخالفان سوریه است بارها از وجود شکستهای داخلی درون این ائتلاف سخن گفته و اعلام کرده که ائتلاف دیگر از حمایت بین المللی و منطقهای برخوردار نیست و در داخل آن اختلافات و تحولات زیادی رخ داده همانگونه که ارتش آزاد سوریه نیز دستخوش تحولاتی شده است.
تغییراتی که به موجب آن شخصیتها و سران سیاسی آن به خوبی دریافتهاند که امیدی برای ماندن در صحنهی سیاسی کشور ندارند مگر اینکه با روسیه تفاهم کنند که در این صورت تفاهم با روسیه به منزلهی همکاری و تفاهم آنان با دولت سوریه و دمشق تلقی میشود.
سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه اظهار نظرهای مخالفان سوری، همان مخالفانی که از واقعیتها دور شدهاند را بارها شنیده است. اما لاوروف همواره به آنان لبخند میزند چرا که متوجه نیازهای روانی آنان است و میداند که مخالفان مجبور هستند برای تحقق خواستههای خود به رقابت و جنگ لفظی روی بیاورند. مسکو به خوبی میداند که تلاشهایش در خصوص برخورد با مخالفانی که از قافلهی قدرت جاماندهاند راه به جایی نخواهد برد مگر اینکه آنان از مواضع خود کوتاه بیایند.
در همین خصوص دمشق نشست مسکو 1 را نیاز سیاسی روسیه میداند نه سوریه. چرا که سوریه حدود چهار سال پیاپی در مقابل سختیها پایداری کرده و نگران مذاکره با دشمنان منطقهای که حمایت مردمی خود را از دست دادهاند نیست.
نزاع کنونی در سوریه دیگر از محورهای داخلی که در چارچوب خواستههای سیاسی و اجتماعی و یا طائفهای سوریه باشد، نیست و در واقع به یک نزاع منطقهای و بین المللی که محوریت آن مبارزه با تروریسم در حال رشد است، تبدیل شده است.
این مساله به خوبی آشکار است که اکثر مردم سوریه برای مقابله با تروریسم همواره یار و یاور ارتش خود هستند و هدفشان دستیابی به صلح و ریشه کن کردن پدیده تروریسم در منطقه است.
باید در نظر داشت که سوریه با در پیش گرفتن سیاست انعطاف پذیر و مسئولی پذیری همواره با مساله نشست مسکو 1 با جدیت برخورد میکند وامیدوار است تا در چارچوبی ملی با تروریسم مقابله و کشور خود را از نو بسازد.
سوالی که اینجا مطرح میشود این است که آیا تمام مخالفان سوری این فرصت آخر را برای اشغال یک جایگاه ممکن در طرح ملی خود غنیمت میشمارند یا اینکه همچنان به مخالفتها و عملکردهای خود آن هم تحت عنوان بهار عربی ادامه خواهند داد؟ باید به این مساله اشاره کرد که شبکه الجزیره در واقع سعی دارد تا تمام گروههای تندرویی را که گمراه شده بودند را به سمت فاجعهای سوق دهد و آنان را در ترکیه و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس به منظور حمایت از امپریالیسم و آشوب افکنیها به موفقیت برساند.
در پایان باید گفت که دولت سوریه در مقابل بازی "انقلابهای رنگی" و آغشته شده با خون شهروندان ایستادگی کرد و مخالفان سوری نیز در نهایت باید با حقیقت رو به رو شوند و از اقدامات بینتیجه خود دست بکشند.