عصر ایران؛ مهرداد خدیر- 19 آبان هر سال یادآور اعدام دکتر سید حسین فاطمی وزیر امور خارجه دولت ملی دکتر محمد مصدق، کمتر از 15 ماه پس از کودتای 28 مرداد 1332 است که با عنوان مدیر روزنامه باختر امروز هم شهرت داشت.
در این سال ها البته در این باره بسیار گفته و نوشته شده و تکرار آن شاید ملال آور باشد اما به این بهانه اشاره به یکی دو موضوع کمتر گفته و نوشته شده مناسبت دارد:
اول این که در روزهای بازداشت فاطمی در دژبان مرکز (در همان خیابانی که اکنون به نام دکتر فاطمی است) همسرش (خانم پریوش سطوتی) به همراه خواهرش به بازداشتگاه می رفته و گویا یکی از افسران در همین رفت و آمد ها دل به خواهر همسر فاطمی می بندد و به ازدواج دختر دیگر سرهنگ سطوتی ( منیژه سطوتی) با این افسر می انجامد. (پریوش سطوتی تنها 16 سال داشت که به عقد فاطمی درآمد و حاصل زندگی مشترک و کوتاه آن دو فرزندی به نام سیروس است که تقریبا تمام عمر خود را در فرانسه گذرانده است.)
نام باجناق فاطمی، مهدی رحیمی بود که رییس فدراسیون کشتی هم شد و او را سال ها بعد با نام سپهبد مهدی رحیمی فرماندار نظامی تهران شناختیم و دست بر قضا اولین فرمانده نظامی رژیم پهلوی بود که چند روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی در پشت بام مدرسه علوی تیرباران شد.
سرنوشت دو خواهر را ببین که همسر یکی تا وزارت و معاونت نخست وزیری در دولت ملی مصدق ارتقا یافت و پس از کودتای 28 مرداد در رژیم پهلوی اعدام شد و همسر دیگری در سال های پس از کودتا تا فرمانداری نظامی تهران در سال 1357 و جانشینی غلامعلی اویسی به لحاظ منصب حکومتی بالا رفت و در صبحدم جمهوری اسلامی در برابر جوخه آتش قرار گرفت. [شاید مصداقی دیگر برای ضرب المثل طعنه آمیز «باجناق ها فامیل نیستند!»]
سپهبد مهدی رحیمی( فرماندار نظامی تهران)، در کنار ارتشبد نعمت الله نصیری (رییس ساواک)، سرلشکر رضا ناجی (فرماندار نظامی اصفهان) و سرلشکر منوچهر خسروداد (فرمانده هوانیروز) اولین گروه 4 نفری از تیمسارهای شاه بودند که با حکم دادگاه انقلاب اسلامی محکوم به اعدام شدند و در میان این 4 نفر نیز باز رحیمی نفر اول بود.
همان کسی که در گفت و گوی تلویزیونی که شامگاه 23 بهمن 1357پخش شد دکتر یزدی و دیگران را هشدار می دهد که زودتر آنان را آزاد کنند تا جرم شان سنگین تر نشود! گویی خبر نداشت که حکومت سقوط کرده و تصور می کرد موضوع آدم ربایی در کار است یا برای این که روحیه خود را نشان دهد چنین می گفت.
شاید در اوج التهابات پیروزی انقلاب کمتر کسی می دانست این مرد - سپهبد رحیمی- که با عنوان فرماندار نظامی تهران شناخته می شد باجناق دکتر فاطمی است که نام او بر خیابان «آریامهر» تهران نشست. پشت سر رحیمی و در ردیف ایستاده ها سید حسین خمینی، دکتر محمد مفتح و مهندس هاشم صباغیان دیده می شوند.
دوم: درباره خانواده خود فاطمی معمولا به نیکی شنیده ایم اما مرحوم مهندس سحابی زوایای دیگری را نیز مطرح می کند.
در کتاب «کشتگان بر سر قدرت» - نوشته مسعود بهنود- می خوانیم:«آقا سید محمد نایینی، روحانی معروف نایین که سیف العلما لقب داشت بعد از سه پسر که نام آنها را سیف پور، نصرالله و معصومی گذاشت در ته تغاری خود چه دید که او را حسین نام گذاشت و از کودکی صدایش کرد سید حسین؟»
مرحوم عزت الله سحابی اما در «نیم قرن خاطره و تجربه » آورده است: « فاطمی ها به لحاظ سیاسی به طور کلی خانواده خوشنامی نبودند. یکی از برادران دکتر فاطمی استاندار خوزستان بود که گفته می شد عامل اجرای سیاست های شرکت نفت جنوب است. برادر دیگرش هم در اصفهان در خدمت حاکمیت بود و واقعا دکتر حسین فاطمی در آن خانواده یک استثنا بود.»
فاطمی اما نه تنها در آن خانواده که در همه عرصه ها یک استثنا بود. مردی که وقتی وزیر امور خارجه شد نیز دست از روزنامه نگاری نکشید.
19 آبان 1333 یک روزنامه نگار شاخص و شجاع را اعدام کردند.
روحش شاد
«اگر ملی شدن نفت خدمت بزرگی است از آن کسی که اول این پیشنهاد را نمود باید سپاسگزاری کرد و آن کس شهید راه وطن دکتر حسین فاطمی است. در تمام مدت همکاری با این جانب حتی یک ترک اولی هم از آن بزرگوار دیده نشد.»
روحش شاد