عصر ایران؛ مهرداد خدیر- رییس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در نامه ای به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی خواستار جلوگیری ازنمایش 8 فیلم مشخص با ذکر اسامی آنها شده است.
این در حالی است که این فیلم ها در تمامی مراحل، مجوزهای قانونی را دریافت کرده اند واکنون که نوبت به زمان اکران و بهره برداری سرمایه گذاران از تولید کالای فرهنگی شان رسیده فشار وارد می شود.
به عبارت دیگر رییس کمیسیون فرهنگیِ نهادِ قانون گذار از قوه اجرایی می خواهد قانون را اجرا نکند. چرا؟ چون آقایان از این فیلم ها تفسیر دیگری دارند یا خوش شان نیامده است؟
با این منطق، رییس کمیسیون کشاورزی هم می تواند به وزیر جهاد کشاورزی نامه بنویسد که کاشت هندوانه متوقف شود چون ممکن است ایشان هندوانه دوست نداشته باشد یا دیگری خاطرات بدی از کاشت و تناول هندوانه دارد. یا رییس کمیسیون صنایع به وزیر صنعت، نامه بنویسد که تولید فلان خودرو باید متوقف شود و فلان مدل تولید نشود یا رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی هم به وزیر خارجه و قس علی هذا.
نمایندگان می توانند تهدید به استیضاح کنند یا تهدید خود را به اجرا گذارند اما نمی توانند وارد مصادیق و جزییات شوند. می توانند از مصادیق برای تذکر و استیضاح استفاده کنند ولی نمی توانند وزیر را گماشته خود تصور کنند. وزیر، وزیر است. گماشته کمیسیون نیست و پرسش مهم تر: چرا دیواری کوتاه تر از فرهنگ و هنر پیدا نمی کنند؟
مگر رییس کمیسیون بازرگانی نامه می نویسد که فلان کالا را وارد نکنید که رییس کمیسیون فرهنگی درباره یک فیلم یا 8 فیلم نظر می دهد؟ شاید ایشان به اتفاق خانواده شهر موش ها را تماشا کنند و نپسندند. فیلم را باید از روی پرده بیاورند پایین؟!
ممکن است گفته شود بحث سلیقه شخصی نیست و این که بپسندند یا نه. بحث ارزش ها و خط قرمزهایی است که رعایت نشده است. آیا با اصلاحیه نمی توان سوء تفاهم را رفع کرد؟ اگر اینها از پای بست ویران اند چگونه متولیان فرآیند نظارت و اجرا متوجه نشدند؟ به این ترتیب چه تضمینی وجود دارد که پس از این جلوی فیلم های دیگر را نگیرند؟ آیا از این پس فیلم ها باید به جز مجوز تولید و ساخت و اکران، به صورت فوق العاده از کمیسیون فرهنگی هم مجوز بگیرند؟
می توان از وزیر خارجه پرسید چرا فلانی سفیر شده است ولی نمی توان گفت سفیر را عوض کن! می توان استیضاح و برکنار کرد ولی نمی توان نامه نوشت و درریزترین امور مداخله کرد.
البته این قدر می دانیم که می خواهند اراده خود را تحمیل کنند و احیانا زهر چشمی هم از آقای علی جنتی بگیرند اما اتفاقا این همان نقطه ای است که دولت باید بایستد و نمی تواند نایستد.
اگر قرار باشد چون از یک صحنه یا یک کارگردان خوش مان نمی آید کل فیلم را تخطئه کنیم سنگ روی سنگ بند نمی شود.
مجلس، جزایر پراکنده کمیسیون ها نیست. اعتبار مجلس به مصوبات نهایی شده در صحن است که پس از تایید شورای نگهبان به قانون بدل می شوند. سلیقه و پسند یک نماینده ولو رییس یک کمیسیون باشد قانون و لازم الاجرا نیست.
نویسنده این سطور فیلم «قصه ها» را در جشنواره دیده و سخت پسندیده است. به عکس «عصبانی نیستم» را دوست ندارم. حالا قلم بردارم یکی را ستایش کنم و دیگری را سرزنش؟ هر فیلم دوستدارانی دارد و مخالفانی و قانون فراتر ازسلیقه افراد و مدیران و نمایندگانی است که مدتی هستند و بعد جای خود را به دیگری می دهند.
آیت الله موسوی اردبیلی در خاطرات خود از مرحوم امام نقل کرده که در حضور ایشان، درباره کسی نظر منفی می دهد. امام اما می گویند ولی دیگران او را به تدین و تشرع می شناسند. آقای موسوی اردبیلی توضیح می دهد: بله، فرد متدین و متشرعی است. منظورم دیانت او نبود. درباره شما فلان سخن را گفته بود. ایشان نقل می کند که امام گفتند: مگر من یکی از اصول دین هستم؟ مهم اسلامیت و دیانت اوست.
گمان می کنم در پایان فیلم «قصه ها» یکی از بازیگران- حبیب رضایی- می گوید: هیچ کتابی در «کشو» نمی ماند. حالا حکایت این فیلم هاست. امسال اکران نشود. سال دیگر. سال دیگر نشود. چند سال دیگر. اینجا نشود جای دیگر. نهایتا اکران می شود و در این میان تنها سرمایه گذار فرهنگی است که زیان می بیند و سراغ کار دیگر می رود. در واقع او نیز زیان نمی بیند. مردمی زیان می بینند که از تماشای فیلم هایی که هموطنان شان ساخته اند محروم می شوند و عادت هزینه کردن برای امور فرهنگی بیش از گذشته فرو می کاهد.