خانواده درمانی مداخلهای است که بر تغییر تعاملات
بین اعضای خانواده متمرکز است و در آن تلاش میشود کارکرد خانواده به عنوان
واحدی متشکل از تک تک اعضای خانواده بهبود یابد
درجامعه کنونی مشکلات خانواده وروابط حاکم بر اعضای خانواد ه تا آ ن
اندازه اهمیت دارد که رشته جدید به نام خانواده درمانی بوجود آمده است .
درخانواده درمانی هدف درما نگر، شنا سایی مشکل ،بررسی روابط بین اعضای یک
خانواده ، بررسی نقش و وظایف اعضای خانواده نهایتا تغییر ساختار خانواده با
استفاده ازتکنیک موجود و تخصصی است .خانواده ازمشکلات متعددی همچون
اختلافات زناشویی،مشکل در ارتباط با فرزند نوجوان،افت تحصیلی
فرزندان،ازدواج فرزندان،اعتیاد یکی از والدین، مشکلات رفتاری فرزندان
خردسال،مشکلات اخلاقی والدین و یا فرزندان و یا غیره رنج می برند. اختلافات
زناشویی یکی از مشکلاتی است که خانواده امکان دارد از آن رنج برد.لذا شاخه
ای از خانواده درمانی به نام زوج درمانی به وجود آمد.
یکپارچگی: تاریخچه، واژگان و مدعیان نظریه
ازسال 1970 ، شاهد بشارت ومژده ی امیدبخش درزمینه ی درمان ازدواج وخانواده
بوده ایم.اغلب مدعیان مکا تب روان تحلیلی،سیستمها والگوهای رفتار درمانی
خانواد گی با هرگونه تلاش درجهت رویکرد انتخابی ورویکرد منسجم وجامع مخالفت
ورزیده .اند هیلی1987 یکی سر سخت ترین مخالفان رویکرد جامع است ،او معتقد
است که طرفداران رویکرد جامع لزوما قادرنیستند ویا تمایل ندارند ما هیت بی
تطر خانواده درمانی را درک کنید خوشبختانه این دوره ی بشارت در خانواده
درمانی در حال گذار است . و این توفع که خانواده درمانی می با ید تنها در
قلب یک الگوی ویژه خانواده درمانی مطرح باشد.روبه تضعیف است .(لبو 1987)
بااینکه اخلاق فلسفی برسرماهیت خانواد ونحوه ی مداخله احسن درآن هنوز هم
میان خانواده درمانگران وجود دارد.
در دهه ی 1990« مکاتبی» که
نافی یکدیگرباشند کمتربه چشم می خورند و روند کنونی به سوی یکپارچگی آنها
ست. ( گلدنبرگ 1934 ) پرسش کنونی این است که چگونه بینش ها ی تطریه ها
ورویکرد های مختلف میتواند باهم ترکیب وبه طور نظامدار در هم ادغام شود تا
یک نظریه جامع ترومفید تری به عنوان راهنمای کاردرمانی با خانواده های
امروز ارائه دهد. یکپارچگی یک فلسفه درمانی است که در آن درمانگرا اجزای
نظریه ها و فرآیند های درمانی را با هوشمندی هرچه تمام تردرهم ادغام وترکیب
می کند.هدف ازنظریه یکپارچگی ، ساخت یک الگوی مفیدتر است که درک و شناخت
درمانگروتوانایی اورادرمداخله ی کارآمد درجهت تغییرنظام ویژه خانواده به
حداکثر میرساند. دردرمان یکپارچگی درمانگردر پی درمان متناسب مبتنی بر جهت
گیری مراجع و یا زوج مدار ی در برنامه ریزی وروشهای مداخله درمانی است .
ادبیات ومنابع خانواده درمانی محتوای یکپارچگی را در حداقل 4 روش مشخص توصیف می کند :
1-ترکیب درمان فردی وخانواده درمانی
2-گسترش یک روش درمانی خاص گه ترکیبی از مکاتب گوناگون خانواده درمانی است .
3-ایجاد الگوی فرانظریه ای .
4-همتا کردن الگوهای خانواده درمانی با شیوه یا سطح کار کرد خانواده یکپارچه کردن مفاهیم الگوهای مختلف خانواده درمانی
کلیه روابط زوجها و خانواده ها رامی توان برحسب سه فراساخت مشخص کرد.
این فراساخت ها اساسا ترکیب و تلفیقی ازمفاهیم واصول بیشترمکاتب ورویکرد
های خانواده وزوج درمانی هستند .
این سه ساخت عبار تنداز:
مرزبندی
یا فراگیری ، قدرت یا کنترل،صمیمیت ونزدیکی(دوهرتیف ، کولانجلو، گرین و
هافمن 1985، فیش وفیش 1986) زوج درمانی تلفیقی زوج درمانی رفتاری سنتی
مبتنی برمدل مبادله رفتارمی باشد .
پس از یک «تحلیل کارکردی» که
نشان می داد چگونه همسران دریک ارتباط بریکدیگرتأ ثیرمی گذارد، به آنها
آموخته می شد تغییراتی راکه آرزو دارند دریکدیگربوجود آورند راتقویت
کنند.هرکس که برای مدت طولانی متأهل بوده است . می تواند به شما بگوید چه
چیزی در این رویکرد کم می باشد . ممکن است محور درمان تغییر باشد ،اما یک
رابطه ی موفقیت آمیز نیز مستلزم میزان معینی از پذیرش تفاوت ها و نا امیدی
ها است . بعضی چیزها در یک ازدواج ناخوشایند ممکن است نیازمند تغییرباشند
برای اینکه ارتباط بهبود یابد ؛ اما برخی چیزها راجع به شرکای زندگی ما
،بخشی این مجموعه می باشند ،و زوج هایی که از شکست های ارتباطی جان سالم
بدر می برند یاد می گیرند این چیزها را بپذیرند . این عنصر پذیرش می باشد .
که جکبسون و کریستنسن به رویکردشان نسبت به زوج درمانی افزوده اند .برخلاف
آموزش واشاعه رفتار درمانی سنتی ،زوج درمانی تلفیقی بر حمایت و همدلی
تأکید می کند ،ویزگی های مشابهی که درمانگران از زوج ها می خواهند یاد
بگیرند به یکدیگر نشان دهند .برای ایجاد یک جو تعاملی ،این رویکرد با یک
مرحله آغاز می شود به نام صورت بندی که هدف آن کمک به زوج ها است .که دست
از سرزنش کردن بکشند ونسبت به پذیرش و تغییر شخصیتی باز غمل کنند .صورت
بندی ،سه مؤلفه دارد یک موضوع که تعارض اولیه راتعریف می کند ؛ یک فرآیند
قطبی شدن که الگوی مخرب تعامل آنها را توصیف می کند ؛ و دام دوجانبه که
تنگنایی است که زوج را از شکستن چرخه قطبی شدن وقتی مشکل ایجاد می گردد
،باز می دارد .
موضوع های رایج درمشکلات زوج ها عبارتند از :
1.تعارضات پیرامون نزدیکی و دوری
2.میل به کنترل اما بی میلی به پذیرفتن مسئولیت
3.عدم توافق درباره روابط جنسی
در حالیکه همسران این تفاوت ها را نشان دهنده ی کاستی ها در طرف مقابل می
دانند و مشکلاتی که باید حل شوند ،جکبسون و کریستنسن زوج ها را تشویق می
کنند تا ببینند که برخی تفاوت ها اجتناب پذیرند این نوع پذیرش می تواند
چرخه هایی رابشکند که هنگام تلاش مستمر یکی برای تغییر دیگری شکل می گیرند و
نیز همچنان که مرحله ی صورت بندی ادامه می یابد،همسران کم کم درمی یابند
که قربانی های یکدیگر نیستند ،بلکه قربانی الگویی هستند که هر دو در دام آن
افتاده اند .
راهبردهای ایجاد تغییر عبارتند از دو جزء اساسی زوج درمانی رفتاری :
1.تبادل رفتار
2.آموزش مهارتهای ارتباطی مداخله رفتاری و مواجهه در زوج درمانی
درمان های ترکیبی- التقاطی"1"
خانواده درمانی به عنوان شاخه جدیدی از علم روانشناسی در نیمه دوم قرن
بیستم پدید آمد.جنبش خانواده درمانی عمدتا تحت تأثیر نظریه سیستم ها،گسترش
درمان روانکاوی به حوزه خانواده ، پیدایش مراکز راهنمایی کودک و مشاوره
زناشویی و گروه درمانی شکل گرفت.دراین نگرش ، هنجارها و ناهنجارهای
فرددربسترخانواده تجزیه و تحلیل،ادراک و درمان می شود.درمان های ترکیبی-
التقاطی،درمان هایی که بر اثر همگرایی وادغام رویکرد های گوناگون روان
درمانی به وجود آمده اند.درمان ترکیبی و التقاطی در سه عرصه گوناگون تعریف
شده اند:یکپارچگی نظری،یکپارچگی فنی و عوامل مشترک.در یکپارچگی نظری،ادغام و
ترکیب نظری دو یا چند رویکرد روان درمانی مورد توجه قرار می گیرد.در
یکپارچگی نظری توجه چندانی به دیدگاه های نظری نمی کند بلکه تلاش دارد تا
از مداخلات و روش های درمانی گوناگون،بهره گیرد و بهترین آنها را با توجه
به مشکلات خاص مراجعان انتخاب نماید. رویکرد عوامل مشترک،عناصر و ویژگی ها و
زیر ساخت های راهبردی مداخلات درمان های گوناگون را شناسایی کرده و آن ها
را مورد بررسی قرار می دهد.برخی از این عوامل مشترک رابطه درمانی،انتظارات و
امید،وحضوصیات درمانگرهستند،با وجود آن که تمامی این سه عرصه با یکد
یگرهمگرا هستند،رویکرد های ترکیبی والتقاطی خانواده درمانی سعی برآن دارد
تا عنصر عوامل مشترک را به حداکثر رسانده والگوریتم هایی برای راهبردهای
مداخله ای ارائه می دهد ونظریه های واحد یکسان کننده ای رابه وجود آورد.
خانواده درمانی ترکیبی /یکپارچه نگر"2"
درمانی طراحی شده به منظوریکپارچه کردن اطلاعات انواع مختلف نقطه نظرات با
سطوح سیستم ها ست. مثل شیوه های غیرکلامی ارتباط،مفاهیم درک شده توسط
افراد، سبک های خبر پردازی وتصاویر مهم درباره ی گذشته وحال وآینده.این
رویکرد جامع نگردرخانواده درمانی براساس این ایده است که خانواده دریک زمان
دارای خرده نظامها وفرانظام هایی است.
این
شیوه از درمان مبتنی بر رویکرد سیستمهاست و معتقد است زمانی میتوان به
رفع یک مشکل نائل شد که از نیروی تک تک اعضا استفاده کرد و عوامل تنشزا را
مرتفع ساخت. تاریخچه خانواده درمانی تخصص و حرفه خانواده درمانی نسبتا
جدید است و ظهور رسمی آن به دهههای 1940 ، 1950 و 1960 برمیگردد. در سال
1938 شورای ملی روابط خانوادگی شروع بکار کرد. در سال 1948 اولین اثر
درباره زناشوئی درمانی توسط « بلامتیل من » منتشر شد و مطالعه خانوادههای
اسکیزوفرنیک توسط « لایمن » صورت گرفت.
در خلال سالهای 1950 تا
1959 « ناتان آکرمن » رویکرد روان تحلیلی را برای کار کردن با خانوادهها
مطرح کرد و « بیتسون » مطالعه الگوهای ارتباط را در خانواده آغاز کرد و «
کارل ویته » اولین کنفرانس را درباره خانواده درمانی در سی ایسلند ایالت
جورجیا برگزار کرد. اولین نشریه در خانواده درمانی در سال 1961 منتشر شد و
شبکه ساز خانواده درمانی در سال 1976 و انجمن خانواده درمانی (AFTA) در سال
1977 شروع به کار کرد.
در خلال سالهای 1980 تا 1989 شیوههای
تحقیق در خانواده درمانی متداول شد و رهبران جدیدی در خانواده درمانی ظهور
کردند که بسیاری از آنان زن بودند. از سال 1990 به بعد رشد عضویت متخصصان
در انجمنهای خانواده درمانی چشمگیر شد. خانواده درمانیهای متمرکز بر راه
حل فراگیر شدند و بطور کلی جایگاه عمیقتری بین فنون درمانی حوزه روان
شناسی پیدا کرد. انواع نظریههای خانواده درمانی رویکردهای نظری اصلی در
حیطه خانواده درمانی عبارتند از: خانواده درمانی روان تحلیلی ، خانواده
درمانی تجربیاتی ، خانواده درمانی شناختی رفتاری ، خانواده درمانی ساختی ،
خانواده درمانی استراتژیک و خانواده درمانی متمرکز بر راه حل.
خانواده درمانی مبتنی بر روان تحلیلی صاحبنظران اصلی آن ناتان آکرمن ،
ویلیامسون ، لایمن واین و تئودور کیدز هستند که شیوه درمان آنها ریشه در
نظریه فروید دارد. در این شیوه فرایندهای ناهشیار اعضای خانواده به یکدیگر
مرتبط دانسته میشوند و اعتقاد بر این است که بایستی روی نیروهای ناهشیار
که آسیب را بوجود آوردهاند، کار کرد. نقش درمانگر یک معلم یا والد یا مفسر
تجربه است. فنون درمانی عبارتند از: تحلیل رویا ، انتقال ، رویارویی ،
تاریخچه زندگی ، تمرکز بر نقاط قوت.
خانواده درمانی تجربیاتی
نظریه پردازان عمده آن ویرجینیا سیتر ، کارل ویته کر ، فرد دوهل و ...
هستند که معتقدند مشکلات خانواده از سرکوب احساسات ، خشکی و انعطاف ناپدیری
، فقدان آگاهی ، مرگ عاطفی و استفاده بیش از حد از مکانیزمهای دفاعی ریشه
میگیرد. در این رویکرد خانواده درمانگر تلاش میکند انعطاف پذیری ،
صمیمیت ، عزت نفس ، پتانسیل برای تجربه را در خانواده افزایش دهد و از فنون
مجسمه سازی ، صحنه آرایی خانوادگی ، شوخی ، مصاحبه با عروسکهای خانواده ،
هنردرمانی خانواده ، بازی نقش ، بازسازی خانواده و ... استفاده میشود.
خانواده درمانیهای رفتاری و شناختی _ رفتاری
نظریه پردازان عمده آن ویلیام مسترز ، ویرجنیا جانسون ، جوزف ولپه ،
بندورا و ... هستند. این شیوه درمانی بر اساس نظریههای رفتاری و شناختی
معتقد است، رفتار از طریق پیامدها ابقا یا حذف میشود. رفتارهای نامناسب را
میتوان اصلاح کرد. همینطور شناختهای غیر منطقی را میتوان اصلاح کرده و
در نتیجه در تعامدات و رفتارهای زوجی یا خانوادگی تغییر ایجاد کرد.
درمانگر نقش یک معلم و متخصص تقویت کننده رفتارهای مناسب را بازی میکند.
در این رویکرد از فنون درمانی تقویت منفی ، تعمیم ، خاموش سازی ، اقتصاد
پتهای ، گریز ذهنی ، عبارات مقابلهای منطقی ، سرمشق دهی و ... استفاده
میشود.
خانواده درمانی ساختی
سالوادور
مینوچین ، مونتالوو ، فیشمن ، روزمن و ... نظریه پردازان اصلی این شیوه از
خانواده درمانی هستند که کارکرد خانواده را متضمن ساخت خانواده ، زیر
منظومهها و مرزها میدانند. درمانگران نقشه خانواده را بطور ذهنی ترسیم
میکنند و در پیاده کردن ساخت مناسب خانواده تلاش میکنند و در واقع همچون
کارگردان تئاتر عمل میکنند. فنون درمانی عبارتند از: بازسازی ، الحاق ،
تشدید پیامها ، مرزسازی و ... .
خانواده درمانیهای استراتژیک ، سیستمی و متمرکز بر راه حل
این سه رویکرد روشمدار و کوتاه مدت هستند که هر سه مرهون کار میلتون
اریکسون میباشند و از میراث مشترکی برخوردارند. هدف ، شیوه کار و فنون
مورد استفاده در این سه رویکرد مشابه یکدیگر است و از فنونی چون باز تعبیر ،
کمرنگ کردن تعبیر و تفسیر ، تعیین تکالیف شاق ، تکیه بر فرایند سوالات
حلقوی ، تمرکز روی راه حلهای فرضی ، تعیین کردن تشریفات و ... استفاده
میشود.
از نظریه پردازان استراتژیک جی هی لی ، ریچارد فیش و از
نظریه پردازان سیستمی بوسکلو ، کارل تام و از نظریه پردازان متمرکز بر راه
حل ایمسوبرگ و دیویس را میتوان نام برد.
خانوادههای نیازمند خانواده درمانی
خانوادههایی که از فرایند خانواده درمانی بهره میبرند، عبارتند از:
خانوادههای دارای عضو معتاد یا بیمار روانی و همچنین خانوادههای دارای
عضو مبتلا به اختلالات جسمی که به نحوی روی کارکرد خانواده تاثیر گذاشته
است ، خانوادههای طلاق گرفته ، ازدواج مجدد کرده ، فوت یکی از اعضا ،
خانوادههای دارای مشکلات اقتصادی ، فرهنگی و ... . خانوادههای دارای
مشکل اغلب به صورت غیر مستقیم مثلا مشکلات تربیتی کودکان ، ناراحتیهای
روحی یکی از اعضا و یا تصمیم گیریها و کمک برای حل مشکلات سطحیتر به
متخصصان مشاوره و روان شناسی مراجعه میکنند و در طول مشاورههای فردی نیاز
به توجه به نقش خانواده در بروز مشکل شکل میگیرد و برحسب رویکرد درمانگر ،
روند درمان تداوم مییابد.
مداخله رفتاری و مواجهه در زوج درمانی
زوج درمانی وحدت یافته بر تکنیک های فعال ارتباطی در درمانهای رناشویی
مختلف که سبب تسهیل رسیدن به اهداف درمان می شود زوج درمانی وحدت یافته
پدیده ای جدید در زوج درمانی نیست وسابقه آن به 30 سال قبل برمی گردد
(گورمن ،1978)
در یک تحلیل تطبیقی فراگیر درمان های زناشویی ،تأکید بر
مراتب در مان زناشویی با سو گیری فراروانکاوی است که تا درجه زیادی رو ش
مختلط زناشویی سازماندهی شده است ودرپی مفهوم سازی طبیعت نا هماهنگی های
زناشویی از طریق وحدت وانکار جنبه های خود که کار می کند روی اهداف بنیادی
وحدت یافته در رویکرد زوج درمانی وحدت یافته . رابطه زناشویی همسران در
مخالفت فقط در معرض جنبه های خودشان و همسرانشان که در آگاهی آنها مانع
ایجاد می کند . این جنبه های خود مانعی برای آگاهی هستند زیرا اضطراب در
آنها ایجاد (فروید 1909)خودش تقریبا اعتراف می کند 100سال قبل مردم تنها از
بر اضطرابشان غالب می شدند به وسیله مواجهه با دلیل ایجاد اضطرابشان که
مشخص می کردند .این مواجهه می تواند کامل در زوج درمانی انجام شود به طریق
غیر قابل مقایسه با درمان ضد اجتناب رفتاری اختلال اضطراب و فوبی است .
مواجهه زوج درمانی ممکن است ه انواع اضطراب شناختی و فیزیکی توجه کند
واشاراتی را که تشکیل دهنده اهداف مواجهه درمانی است را استخراج می کند
(بارلو،2002) همینطور اجتناب رفتاری را آشکار می کند .
در عین حال
درمانگران نیاز به نگهداری در ذهن دارند که همه رفتار اجتناب کننده
زناشویی نا معقول یا متضمن نیست . زن و شوهرها درازدواج های درمانده به
طورمزمن تقریبا همیشه ابزارمی کنند آنچه رفتاردرمانگران باید حقیقتا پی
آمدهای آزارنده بنامند. آموزش فرایند تبادل رفتاری به زوجین کمک می کند تا
رفتارمطلوب افزایش پیداکند . به زوجین توصیه میشود تا آرزو ها وخوا سته ها ی
خود را بطور خاص رفتاری ابراز کنند. بنابراین «توباید نسبت به نیازهای من
بیشتر آگاه باشی» می تواند به « دوست دارم وقتی می بینی غمگین هستم ،بپرسی
چه شده است »تبدیل گردد .یک شیوه معمول این است که ازطرفین بخواهیم سه چیز
را که مایل هستند طرف مقابلشان انجام دهد،فهرست کنند .درعین حال که زوجین
به وضوح حرف هایشان را بهم می زنند ،به طور ضمنی راه های تأثیر گذاری بر
یکدیگر را از طریق تقویت مثبت می آموزند.شیوه دیگر این است که از هر یک از
زوجین بخواهیم در مورد اینکه طرف مقابل چه چیزهایی را ممکن است مایل باشد
که او انجام دهد ،فکر کند وسپس ان را انجام داده ومشاهده نماید که چه
اتفاقی خواهد افتاد .
آموزش مهارت های ارتباطی می تواند هم به شکل
گروهی وهم به صورت زوجی صورت پذیرد. آموزش ها شامل ئستورالعمل ها ،سرمشق
گیری،ایفای نقش ، تمرین های ساختارمند،اجراوتمرین رفتاری وبازخوردها می
باشند . زوجین آموزش می بینند که خواهش خود رابه طور خاص وباکلمات مثبت
بیان نمایند ، به جای شکایت وغرزدن به هم،مستقیما به انتقادواکنش نشان دهند
،به جای گذشته درمورد زمان حال و اینده صحبت کنند ،به یکدیگر بدون پریدن
وسط صحبت های طرف مقابل گوش دهند ،جملات منفی وتنبیهی را به حداقل رسانند
واز سوألاتی که بیشتر جنبه اتمام حجت دارند ، بپرهیزند . زوج درمانی
یکپارچه (2) زوج درمانی یکپارچه (وحدت یافته ) ، رویکرد درمانی برای مشکلات
ارتباطی زوج ها است که به عوامل میان فردی و درون فردی به طورهمزمان توجه
می کند . اگر چه زوج درمانی یکپارچه (وحدت یافت) ،رویکرد درمانی برای
مشکلات ارتبا طی زوج هاست که به عوامل میان فردی و درون فردی به طور همزمان
توجه می کند .اگر چه ( ICT ( دراصل برای محدودیت زمانی طراحی نشده بود ،
ارزش درمانی مدل های ضمنی، کانون اقدام و تکنیک های معمول به ارایه آن به
صورت تجربه کوتاه ارتباطی ، منجر می شود . (ICT ) برمبنای تئوری نظام عمومی
خانواده و تئوری رشد بزرگسال ، برانجام تئوری دلبستگی به وجوده آمده است .
اما این بیشتر به طورنفوذ کننده تحت تاثیر تئوری آموزش اجتماعی علمی
(رفتاردرمانی )و تئوری روابط موضوعات قرار می گیرد.(ICT ) درسه دهه اخیر،
توسعه و اصلاح یا فته است.توسعه یکسری از گفتگوها درتحقیقات تجربی هم در
زوج درمانی هم در خانواده درمانی است .پاداش های ادراکی در زوج در مانی
مطلوب است ICT در برخی روشها و مدلهای وحدت یافته حاضر شبیه به جداسازی
است.
خانواده درمانی روابط موضوعی ترکیبی
از نظریه روان پویایی رابط موضوعی و درمان سیستم های خانواده است.همچنین
تلاشی است که توسط روان تحلیلگران برای کاربرد نظریه ی روان تحلیلگری در
خانواده به منظور کشف مجدد خود در سیستم انجام می گیرد با اعتقاد به اینکه
کسب بینش برای تغییر ضروری است ،خانواده درمانگران با استفاده از رویکرد
موضوعی ،به هر یک از اعضا خانواده کمک می کنند. تا نا آگاهی هی خانواده
رادر سطح شخصی تجربه کنند .از جنبه نظری ، این تجربه به تفسیرهایی منجر می
شود که احتمالا مؤثرتر عمل می کند زیرا اعضای خانواده ارتباط کامل تری با
یکدیگر برقرار نموده واحساس درک شدن راتجربه می کنند . زوج درمانی روابط
موضوعی رویکردی که به نقش عوامل نا خودآگاه در بروز تعارضات زناشویی تأکید
می کند .
این رویکرد براساس نظریه های روان تحلیلی ،تفکر خطی فروید
،نگرش سیرنتیکی ونظریه سیستم ها به وجود آمد.این رویکرد اولین رویکردی است
که عملکرد فرد،فرآیند های ناخودآگاه وتعاملات زناشویی رابا یکدیگر ترکیب
کرده ست.دراین رویکرد به منابع بین نسلی ومرکزیت روابط تأکید می شود .
اعتقاد بر آن است که روابط میان زوجین ،نه تنها از شخصیت منحصربه فرد آنها
تأثیر می گیرد،بلکه در سیستمی بزرگتر از روابط خانوادگی قرار دارد که
فرزندان ،والدین وگروههای اجتماعی را نیز دربرمی گیرد .همچنین این
رویکردبرروابط میان زوجین وتعاملات میان آنها با والدین خود ونقش هریک از
زوجین رادر این روابط تأکید می کند فنون درمانی رویکرد زوج درمانی روابط
موضوعی ،براساس ارتباطات موازی زوجین به صورت تعامل انتقال وانتقال متقابل
انجام می گیرد .در این روش درمانگر بیشتر از ادراک شخصی خود استفاده کرده
وبا تمرکز متفاوتی بر تاریخچه عینی زوجین ،بررسی مسائل جنس میان آنها
،استفاده از رویاها ،بررسی ارتباط میان مشکلات و وقایع (که زوجین قادر به
ربط دادن آنها نیستند ) به حل و فصل تعارضات زناشویی می پردازند.
منبع: میگنا