از مجید مرادی، سینماگرجوان این روزها فیلم «طلوع در شب» با بازی ایرج نوذری و حدیث فولادوند در شبکه نمایش خانگی توزیع شده است.
مرادی فعالیت هنری خود را با نقاشی، مجسمهسازی و موسیقی شروع کرد و در زمینه نقاشی و طراحی زیر نظر استاد حسن یاقوتی آموزش دید. آشنایی با بابک برزویه او را به سمت عکاسی و تصویربرداری کشاند. روزنامه فرهیختگان با مرادی گفت و گو کرده است که در پی می آید.
مجید مرادی چه مسیری را طی کرده تا به موقعیت کنونیاش در سینما برسد؟
همراه با بابک برزویه با پروژههای سینمایی از نزدیک آشنا شدم که این باعث شد برای ادامه تحصیل رشته سینما را انتخاب کنم و حین تحصیل برای نخستینبار در سریال «تصمیم نهایی» محسن شاهمحمدی بهعنوان عکاس و بازیگر وارد عرصه سینما و تلویزیون شدم و در سال 82 اولین مجموعه مستند «گنبد سلطانیه» را بهعنوان تهیهکننده و کارگردان جلوی دوربین بردم.
بعد از آن سریالهای زیادی همانند سریالهای «کلانتر» و... را بهعنوان عکاس مشغول کار شدم که حین کار عکاسی سینما و خبری مشغول ساخت فیلمهای کوتاه شدم که بعد از آن اولین فیلم داستانی با عنوان سکوت شب را در سمت نویسنده و کارگردان جلوی دوربین بردم که متاسفانه استقبال خوبی از کار نشد و برای مدتی خود را از سینما کنار کشیدم و به دنبال علم این حرفه رفتم که در این سالها با جلوههای ویژه و انیمیشن آشنا شدم و تدوین را به صورت حرفهای دنبال کردم. در سال 1389 به سفارش فدراسیون کونگفوی جمهوری اسلامی و به تهیهکنندگی حمید نوریفام تلهفیلم «ضربه پنهان» به من پیشنهاد شد که بعد از ساخت آن در سمت کارگردان کارهایی به من پیشنهاد شد که بهخاطر داستان ضعیف و نداشتن امکانات کافی تمام کارها را رد میکردم و در برخی پروژههای دوستان کاراولی بهعنوان مدیر برنامهریزی و مشاور کارگردان انجام وظیفه میکردم. تا زمانی که یکی از شرکتهای فیلمسازی در کانادا با عنوان ایرکا فیلم مونترال به من پیشنهاد ساخت فیلم 35 را داد که بنا بر بعضی مسائل قبول نکردم. در سال 1391 با کمک دوستانم، امیر توکلی از بازیگران تلویزیون و شایان پایدار که از بچههای تحصیلکرده سینما است، تلهفیلم «طلوع در شب» را در سمت تهیهکننده و کارگردان جلوی دوربین بردم.
در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟در حال حاضر مجوز ساخت تلهفیلم «خواب هیول» به تهیهکنندگی کسری آتشی را دارم که در مرحله پیشتولید قرار دارد و سریالی که در حال مذاکره است و هنوز به قطعیت نرسیده است.
فضای کار حرفهای در ایران را چگونه میبینید؟متاسفانه ما هنوز چیزی با عنوان فضای کار حرفهای نداریم چون به جز برخی عزیزان که مطمئنا قابلیتهایی داشتهاند، هیچ موقع نتوانستهایم از این حرفه درآمدی داشته باشیم که گذران زندگی کنیم، فقط عشق و علاقه به این حرفه برخی دوستان را نگه داشته و حتما دوستان یا مجرد هستند یا در کنار این حرفه فعالیتهای دیگری هم دارند.
آیا بستر فنی، منظور سختافزار یا تجهیزات سینمایی در کشور مناسب است؟خوشبختانه تجهیزات خوبی فراهم شده ولی حالا که فراهم هست یا بسیار گران هستند که دوستان جوان نمیتوانند استفاده کنند یا برخی دوستان به همان تجهیزاتی که داشتهاند، قناعت میکنند و برخی دیگر هم سواد استفاده از برخی تجهیزات را ندارند.
به نظر شما ضعف عمده سینمای کشوردر چه قسمتی است- منظور، فیلمنامه، کارگردانی، بازیگری یا عوامل حرفهای؟در ارتباط با فیلمهای ویدئورسانه باید بگویم وقتی هر کسی به خودش این اجازه را میدهد که دست به قلم بگیرد و فیلمنامه بنویسد در حالی که قطعا سناریو پایه و اساس یک فیلم است، این اتفاق میافتد که مخاطبان از روند تولید فیلمها در کشور راضی نباشند. البته برخی تهیهکنندگان برای اینکه در تولید صرفهجویی کنند که در صرفهجویی هم کاملا حق دارند، به این مشکل
بزرگ دامن میزنند. این نقص در فیلمها موجب میشود فیلم به لحاظ محتوا و حتی ساختار دچار مشکل شود و رفتهرفته اتفاقی که رخ داده، به وجود میآید. عدم اطمینان مردم برای دیدن فیلم خوب در رسانههای خانگی هم به جرات میتوان گفت معضل فیلمنامه است. یکی دیگر از مشکلات یا ضعف فیلمسازی در کشور این نکته است که تهیهکننده، فیلم را با رقم مناسب و با استاندارد لازم تولید میکند، ولی درنهایت آیا برخی صاحبان موسسات ویدئورسانه با تهیهکنندگان صادقانه رفتار میکنند؟ آیا هنوز بازار برای فیلمهای غیرسینمایی هست؟ آیا سازمانهایی مانند صدا و سیما از تلهفیلمهای تولید شده خارج از سازمان حمایت میکنند؟ و درنهایت درآمدی که تهیهکننده از فیلم تولید شده در خوشبینانهترین حالت دارد، برگشت اصل پول است. همین امر باعث شده عزیزان برای تولید یک تلهفیلم یکسوم هزینه استاندارد را صرف ساخت فیلم کنند.
یکی از حلقههای مفقود شده در سینما و هنر کشور ارتباط آن با صنعت یا خودمانیتر صاحبان سرمایه است. فکر میکنید چه کارهایی میشود کرد تا این پیوند عمیقتر شود؟ما برای فیلمهایمان وقتی مخاطب نداریم چه توقعی از صاحبان سرمایه داریم که پیوندشان را با ما قویتر کنند؟ البته این نکته فراموش نشود دوستانی هستند که کارهای خوبی از آنها دیده شده و کافی است اراده کنند تا اسپانسرها برایشان سرازیر شوند. خوشبختانه معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال 93 سختگیریهایی به جا انجام داده که کمکم پیشبینی میشود کیفیت تولیدات به حد مطلوب برسد.
فکر میکنید چه مراحلی باید طی شود تا نسل جدید بتواند گامهای استوارتری در این راستا بردارد؟متاسفانه سینما به برخی دوستان تازهوارد اعتمادبهنفس کاذب میدهد، چون عزیزان تازهوارد کمتر پیش میآید که با گروههای حرفهای کار کنند. از این رو من به این دوستان پیشنهاد میکنم که صددرصد توانشان را برای آموختن بگذارند. هیچوقت برای ساختن دیر نیست. ما به لحاظ صنعتی به سینمای جهان نزدیک میشویم و انشاءالله با بها دادن بیشتر چه از سمت دولت و چه از سمت اهالی سینما روزی را ببینیم که اولین در جهان هستیم و این امر دور از دسترس نیست.