عصرایران؛ احسان محمدی- هنوز تلخی شکست 4-1 تیم ملی امید مقابل ویتنام را فراموش نکرده بودیم که خبر رسید در اینچوئن کره جنوبی عضو اجرایی تیم ملی امید دسته گلی رسواکننده به آب داده است. چیزی که از آن در فرهنگ بین المللی تحت عنوان «آزار جنسی» یاد می شود.
این نوشتار در پی درس اخلاق دادن نیست. اصولاً خیام وار اگر به ماجرا نگاه کنیم خود را «صاحب فتوا» نمی دانیم و احتمالاً «صد کار کنیم» که «می » و این حرکات «غلام است» آن را!
اما در هر اتفاقی حتماً نشانه هایی برای عبرت هست. ماجرا تازگی ندارد. آقایی که او را همراه تیم فرستاده اند تا احتمالاً نشان بدهد ما به «کار فرهنگی» در ورزش اهمیت می دهیم و جوانان تیم را زیرچشمی مراقبت کند که احیاناً دچار وسوسه های آدرنالین افزا نشوند، در رویارویی با دختری که از او به عنوان « جزءداوطلبان راهنمایی ورزشکاران» یاد شده، دامن از دست داده و دست درازی کرده است.
طرف هم از این ماجرا ساده نگذشته و شکایت کرده و کار چنان بالا گرفته که در وب سایت رسمی بازی هایی آسیایی که میلیون ها چشم آن را دنبال می کند از آن به عنوان یک رسوایی یاد شده است. قرار گرفتن ترکیب «رسوایی اخلاقی – جنسی» کنار نام ایران، کشوری که دستکم در آسیا به شدت داعیه دار رفتار و کردار اخلاقی و فرهنگی است مثل گلوله آزار دهنده است.
جوان ترها در فضای مجازی مضمون کوک کرده اند که سخت نگیرید و این هم یکی از «تفاوت های فرهنگی» است. اصطلاحی که از سال 91 وارد ادبیات سیاسی – تفریحی کشور شد.
روزنامه «وال استریت ژورنال» در شماره روز ۳۰ فروردینماه ۱۳۹۱، گزارش داد که یک دیپلمات ایرانی ۲۶ فروردینماه ۱۳۹۱، در حالی در یک استخر بازداشت شد که شاهدان عینی گفته بودند او در حالی که تظاهر به مشغول بودن به شنای زیرآبی میکرد در زیر آب، بدن چهار کودک بین ۹ تا ۱۵ سال را لمس میکرد و همین امر موجب شد که تعدادی از این دختربچه ها شروع به جیغ و فریاد کنند که این موضوع خشم والدین آنها را برانگیخت.
روزنامه های محلی برزیل از عبارت های گزنده تری استفاده کردند و آن شخص را نفر سوم سفارت ایران عنوان کردند.
سفارت ایران در برزیل با صدور بیانیهای این موضوع را ناشی از «یک سوء تفاهم به دلیل تفاوت در مفاهیم فرهنگی» عنوان کرد. موضوعی که دستمایه شوخی های آزاردهنده و کاریکاتورهای مضحک شد.
رامین مهمانپرست سخنگوی وقت وزارت امور خارجه، ابتدا در ۳۱ فروردین ۱۳۹۱ گفت: «بررسیهای به عمل آمده نشان میدهد که مطالب منتشر شده توسط اینگونه رسانهها، خلاف واقع و فاقد صحت است.» او بار دیگر در ۵ اردیبهشت ۱۳۹۱، اعلام کرد که این فرد «به کشور بازگشت داده شده» و «با او برخورد خواهد شد».
مهمانپرست هم چنین گفت که حضور این دیپلمات ایرانی در یک استخر مختلط تخلف بوده است. پگاه آهنگرانی بازیگر سینما در واکنش به این اتفاقات در مقالهای نوشت: «خدا رحم کرد در سینما دیپلماسی استخری نداشتیم.»
روزنامه جمهوری اسلامی هم از مقامهای وزارت امور خارجه خواست درباره علت حضور یک دیپلمات ایرانی در استخری مختلط در برزیل توضیح دهند و در نهایت خبرگزاری مهر در واکنش به پاسخ سفارت ایران نوشت: «کاش هیچ جوابیهای صادر نمیشد.»
آن ماجرا تمام شد. به خاطره ها پیوست و احتمالاً آن شخص به زندگی عادی اش ادامه می دهد اما چرا این رفتارها سرِباز ایستادن ندارد؟ کسانی که با کاروان تیم ملی اعزامی به جام جهانی 2006 آلمان رفته بودند هم داستان های مشابهی از ماجراجویی های لیدرها و چند تماشاگر ایرانی در برخورد با زنان و دختران آن سرزمین تعریف می کردند.
آن قدر در رسانه های رسمی در مورد زن غربی با عنوان «ابزار سوء استفاده» و «عروسک بزک کرده» و « کالای جنسی» حرف زده ایم که برخی گمان می کنند ماجرا حقیقت دارد و به سبک فیلم های خاک توسری هر زن و دختر خارجی سهل الوصول است و با آغوش باز از هر پیشنهادی ولو کف خیابان استقبال می کند! در حالی که قصه اصلاً اینطور نیست و حتی اگر بود انتظار نمی رود کسانی که به عنوان نماینده این کشور به بلاد خارج می روند این همه در پی «دلبرکان سودازده» به آب و آتش بزنند و در استخر عمومی و خیابان بخواهند اطفای حریق! جنسی کنند.
برخی خود را ماهی هایی می دانند که برای مدت کوتاهی از تُنگ به اقیانوس رسیده اند و حالا می خواهند حسابی شنا کنند و در این کار آن قدر «اسراف» می کنند که به خودشان، اقیانوس و شنا صدمه های غیرقابل جبران می زنند!
کمی خویشتن داری در آن سوی مرزها وقتی ما را با نام ایران می شناسند و اینجا هموطنان شریف و پاکدامنی داریم کسی را تا به حال نکُشته است.
حتی اینرا هم در نظر گرفته بودید که همه تقصیرها به گردن این آقا نیست و حتی اگر ما هم جای او بودیم ممکن بود با کمی اشتباه در همین چاه بیافتیم.
من برای این آقا خیلی متاسفم و امیدوارم که در حفظ آبروی یک شهروند ایرانی کمال دقت بشود.
اما ما نباید اینقدر ندیده باشیم که تا پایمان به جایی باز شد نتوانیم خودمان را کنترل کنیم!
خیلی حرفه این پاراگراف
خیلی از اینها به اموزه های اجتماعی غلط ما بر می گردد که هر بی حجابی ادم بی اخلاق و بی بند و بار است و هر کسی که در بیرون از کشور است اماده است که با اولین اشاره خود را در اختیار جنس مخالف قرار دهد
«آن قدر در رسانه های رسمی در مورد زن غربی با عنوان «ابزار سوء استفاده» و «عروسک بزک کرده» و « کالای جنسی» حرف زده ایم که برخی گمان می کنند ماجرا حقیقت دارد و به سبک فیلم های ........»
آقا جان! خانم جان! اونجاها که شما بهش میگی غرب هرچقدر هم روابط آزاد باشه باید با رضایت باشه. دست درازی بدون رضایت جرم بزرگیه.
این حضرت اشرف ندید بدید جرات چنین کاری رو در ایران داشت که حالا رفته تو کره از این غلطا می کنه؟
طرف دست به سینه ایستاده عکس بگیره! اینکه جرم نیست!
«کمی خویشتن داری در آن سوی مرزها وقتی ما را با نام ایران می شناسند و اینجا هموطنان شریف و پاکدامنی داریم کسی را تا به حال نکُشته است.»
تازه تر از تازه تری میرسد
اونقدر مردمُ به زور هل می دن تو بهشت که از اونور جهنم میزنن بيرون!
من :|
اقیانوس :|
شنا :|
فقط اعدام در ملا عام