تحلیل «محمدمهدی فقیهی» از سخنان اخیر رهبر معظم انقلاب در حمایت از دولت و شعار «اعتدال»:
انتخاب - حجت الاسلام و المسلمین محمدمهدي فقيهي طی یادداشتی در روزنامه جمهوری اسلامی
نوشت:
بهتر است پارهاي مخالفان كه انتقاداتشان از دولت در مورد بحث «ولایت
فقیه» برمي گردد، اين انتقاد وسوژه را وانهند (كه از اساس وانهاده و بر
زمين است) واگربه دلايل حزبي وشخصي، بر "مخالفت ورزيدن اصرار دارند اهتمامي
بيشتر كنند تا "سوژهاي" كارسازتر بيابند. گو آن كه شايسته آن است
توصيههاي مكرر و موكد رهبرفرزانه انقلاب را پيش
چشم قرار دهند و براي خدمت به كشور و ياري رساندن به دولت" نقد سازنده و
مخلصانه را وجهه همت قرارداده آن را به دولت و مسوولان هديه دهند. همان
گونه كه امام صادق عليه السلام فرمودند: " احب اخواني من اهدي الي عيوبي".
متن یادداشت به شرح زیر است:
يكم: رخدادها وحوادث پيچيده و چندلايهاي كه باشتاب و سرعتي شگفت در جهان و به ويژه منطقه ما رخ مينمايند، به طور قطع درحافظه تاريخي ملتهاي اين منطقه، سابقهاي ندارد. در نگاهي گذرا به اين حوادث دردناك،هر روز ميتوان صحنههايي را ديد كه در نوع خود فجيع ترين، خشن ترين، خونبارترين و دهشتناك ترينند.
نمونههاي بسيار كوچكي از اين فجايع را تنها ميتوان از پس هر چندسالي در مخاصمات سازمانهاي امنيتي جهان بايكديگر، تصفيههاي دروني سازمانهاي جاسوسي مثل "سيا" يا رفتار سازمانهاي مخوفي مثل "مافيا" در فيلمها ديد يا از رسانهها شنيد.
امروز و پس ازگذشت دست كم سه سال ازشروع اين فجيعترين سريال فتنه، ميتوان با استناد به دلايل قطعي و شواهد يقيني ادعا كرد كه حوادث جاري دراين چندسال ازهمه ابعاد دست پخت و ساخته و پرداخته بزرگترين ومخوفترين سازمانهاي جاسوسي جهان است.
سازمان سيا و شبكههاي شبيه آن در پنتاگون و نهادهاي امنيتي جاسوسي "ناتو"، رژيم اشغالگرصهيونيستي طراحي واداره عالي آن را به عهده دارند و رژيمهاي مزدور و ارتجاعي عرب مثل سعودي، قطر، امارات و اردن به انضمام شبكههاي تروريستي و شاخههاي القاعده، سرمايهگذاري، پرداخت هزينه و اجراي آن را پذيرفتهاند. با اين تفاوت كه در اين نبرد طراحان، سرمايهگذاران، كارگزاران و عوامل اصلي وهم منطقهاي اين وحشيانهترين سريال خونبار منطقه، پس از سالها پنهان كاري و مخفي شدن، اينك هيچ دليلي بر كتمان حضور و نقش خويش نميبينند. يادآوري اين نكته مهم است كه بدانيم بخش نخست اين نبرد در شكلي به نسبت "نرم" پس از شكستهاي خفت بار رژيم صهيونيستي(در سالهاي 2000 و2006) ميلادي از مخلص مردان حزبالله لبنان، و شكست ارتش امريكا از مقاومت اسلامي عراق وعقب نشيني از اين كشور(بدون دستيابي به اندك امتيازي)و شكست مجدد رژيم صهيونيستي از مقاومت اسلامي در غزه، وبخش دوم و به عبارتي خشن ترين، وحشيانهترين و خونينترين اين اقدامات پس از ناكاميهاي سنگين "محورغربي - عربي" دراسقاط نظام سوريه (به عنوان اصليترين حلقه اتصال غرب به شرق "محور مقاومت" وتقريبا شكست كلي اين پروژه بسيار بزرگ چندين ده مليتي (كه علاوه برامريكا و ناتو و القاعده باهمه توابع و شاخههايش درجهان همه كشورهاي اتحاديه اروپايي، رژيم صهيونيستي،همه كشورهاي مرتجع عربي، وكشورهايي كه انقلابهاي شبه كودتا "موسوم به بهار عربي" اتحاديه عرب، سازمان همكاريهاي اسلامي و...)عملياتي شده است.
باتوجه به آن چه گفته شد،مي توان گفت كه هدف استكبار در مرحله نخست فروپاشي محورمقاومت بود اماپس ازناكامي وشكست خفت بار درمرحله نخست وتغييرقطعي موازين قوا به سود محورمقاومت، مرحله دوم كليد خورد كه دران سعي ميشود معادلات تغييريافته جهان "ازتك قطبي به چندقطبي" و تغيير موازين قوا درمنطقه خاورميانه به سودمحور مقاومت به زعامت جمهوري اسلامي را كم فروغ وپرهزينه كنند.
رهبر فرزانه انقلاب اسلامي در ديدار باكارگزاران نظام ضمن توجه دادن همگان به اوضاع كاملا حساس منطقه وجهان براين امرتاكيد كردند كه: "به معناي واقعي كلمه در يك پيچ تاريخي قرار داريم" وبي ترديد جهان ومنطقه، پس از گذار از اين "پيچ" بسي متفاوت خواهدبود. وبه حول وقوه الهي، اين تفاوتها وتغييرات درموازنه قوا به سود جمهوري اسلامي ايران وقدرت منطقهاي وجهاني ان خواهدبود. پس سزاوار و شايسته است كه همه تاثيرگذاران و جريانهاي سياسي و عناصر فعال آن با بصيرت تمام، از هر حركتي كه يكپارچگي وانسجام مارا مخدوش كند، يامانعي در راه خدمت رساني به جامعه وياسدي در راه گذار به سوي "توسعه همه جانبه" ايجاد كند، بپرهيزيم. منازعات زيان بار حزبي، جرياني و تباري را وانهيم و كاري كنيم كه حاصل جمع آن گذار خداپسندانه و عزتمندانه از اين "پيچ تاريخي" باشد.
دوم: رهبرمعظم انقلاب اسلامي حضرت آيتالله خامنهاي (مدظله) از ابتداي انتخاب و روي كار آمدن دولت حجتالاسلام والمسلمين دكتر روحاني، بارها و درفرصتها ومقاطع مختلف ازمجموعه دولت وشعارها واقدامات آن حمايت كردهاند. همان گونه كه شخص رئيس جمهور را هم موردعنايت وحمايت قرار دادهاند و ايشان را "شخصيتي دانشمند" دانستند كه" كارآزموده ميدانهاي گوناگون" و" داراي سوابق جهادي متعدد و مورد اعتماد رهبري درقامت رئيس جمهور" است. "فردي باسوابق مبارزاتي درسالهاي قبل از انقلاب اسلامي، ومواضعي درست وخوب درسالهاي پس ازپيروزي انقلاب اسلامي.
رهبرفرزانه انقلاب درملاقات مسوولان نظام با ايشان، حمايت خود ازدولت راگسترده تركرده، فرمودند: "من دولت را حمايت ميكنم واز همه تواني كه دارم براي حمايت از دولت استفاده خواهم كرد."
دكتر روحاني ودولت او نيز و برمبناي اعتقاد راسخي كه به اصول وفروع اسلام، انقلاب اسلامي و آرمانهاي بلندحضرت امام خميني "قدسالله نفسه الزكيه" ورهبرفرزانه انقلاب اسلامي حضرت آيتالله خامنهاي "لازال مويدا بروحالقدس" داشته و دارد، هماره خود ومجموعه دولت را "موظف به تبعيت كامل ازرهنمودهاي ايشان وپاسخ گويي به مطالبات ايشان" دانسته، چارچوب اصلي حركت دولت را همين امر ميداند.
و اين امر يكي از اساسيترين تفاوتهاي "دولت اعتدال" با برخي ديگر از جريانهاي سياسي است. "روحاني" و مجموعه همكار او "ولايت فقيه" را كليديترين و اساسيترين عنصر در منظومه انديشهگي حضرت امام خميني(قده) و تفكر اسلام ناب در عصر غيبت ميدانند.
به اعتقاد او و معتقدان به "گفتمان اعتدال" درهنگامه غيبت راهي براي حاكميت اسلام واستقرارنظام اسلامي جز مراجعه به منظومه انديشهگي امام خميني(قده) ونقطه محورين آن يعني "ولايت فقيه" نيست.
بنا براين بهتر است.پارهاي مخالفان كه انتقاداتشان از دولت به اين حوزه برمي گردد، اين انتقاد وسوژه را وانهند (كه از اساس وانهاده و بر زمين است) واگربه دلايل حزبي وشخصي، بر "مخالفت ورزيدن اصرار دارند اهتمامي بيشتر كنند تا "سوژهاي" كارسازتر بيابند. گو آن كه شايسته آن است توصيههاي مكرر و موكد رهبرفرزانه انقلاب را پيش چشم قرار دهند و براي خدمت به كشور وياري رساندن به دولت" نقد سازنده و مخلصانه را وجهه همت قرارداده آن را به دولت ومسوولان هديه دهند. همان گونه كه امام صادق عليه السلام فرمودند: " احب اخواني من اهدي الي عيوبي"
واين دولت بارها "ارج" نقد، وارجمندي "منتقد" را به شكل وشيوههاي مختلف بيان داشته، آن را سرمايه اصلاح (تصحيح كژيها وترميم كاستيها) وتوجه به آنها ورعايت اداب وادب "نقد" را بسان گذار از دروازه فلاح ميداند.
با همه اين احوال جريانهاي كم شمار وافراد نادري در دالانهاي ظلماني نگرانيهاي تباري وباندي ودرحصار تاريك تصميمات قبايل حزبي گرفتار آمدهاند وبه جاي اولويت دادن به اصول انقلاب اسلامي و مصالح عالي نظام تمام اولويت را به منافع باندي، گروهي يا شخصي خود ميدهند، چندان كه همه مسائل كشور را با مقياسهاي خرد و نارساي خويش تحليل ميكنند و از هر فرصتي براي صف آرايي و هجوم به دولت بهره ميبرند. برخي از اين افراد هيچ پيشنهاد و كلام احسني در مسائل اساسي كشور ندارند حتي برخي شان تصور روشني هم از مسائل كلان، مهم، ضروري و گاه حياتي كشور ندارند اما در همه مسائل مخالفت ميكنند كه مخالفت كرده باشند، فضا ميسازند كه در فضا باشند، غوغا ميكنند كه اغوا كنند و بيگمان چنين رفتارهايي علاوه بر ناسازگاري با آموزههاي رفيع اسلام ناب و مخالفت با توصيههاي همواره رهبر فرزانه انقلاب، نزد افكار عمومي هم جايگاهي نخواهد داشت.
بديهي است كه دولت نورسيده آقاي دكتر روحاني با اشكالات و دشواريهاي بسياري مواجه است، از همين رو تمام تلاش و توان و دانش بخشهاي مختلف كشور را براي فائق آمدن بر مشكلات به كار گرفته است و به رغم توفيقات بزرگ و بيسابقهاي كه در زمينههايي چون بهداشت و درمان و وزارت خارجه بدست آورده، موفقيتهايي كه حوزههاي مختلف اقتصادي به ويژه در حوزه كنترل و كاهش تورم و حركت به سمت اقتصاد مقاومتي و افزايش تدريجي سرمايهگذاري و توليد بدست آمده است، حركت شابتنده و قابل تحسيني كه در بخش نفت روي داده و برنامه ريزي و اقدامات كارساز و موفقيت سازي كه تقريبا در همه وزارتخانهها به صورت محسوس در حال اجرا و انجام است و اگر كسي چشم بر همه تلاشهاي جدي و حركت جهشي رو به جلو در همه بخشهاي دولت نبسته باشد، نخواهد توانست در كنار نقدهاي سازنده زبان به ستايش دولت نگشايد.
سوم: توجه واشاره رهبرفرزانه انقلاب اسلامي به " اعتدال" وحمايت ايشان از آن به عنوان شعاردولت درنوع خوداگر بيسابقه نباشدبي ترديد كم نظير است. حضرت آيتالله خامنهاي(مدظله) درسخنانشان درجمع مسوولان نظام فرمودند: "اعتدال شعار بسيار خوب و مورد تاييد است، زيرا افراط همواره محكوم است"
به گمان نگارنده اين سطور، حمايت رهبر فرزانه انقلاب اسلامي، ازشعار "اعتدال" آن هم همراه باحمايت گسترده ازدولت، حامل معاني وپيامهاي بسيار براي همه "اهل تاثير وتصميم" ازهمه جريانهاي سياسي است،وهمگان بايستي پيامها ومقاصد اين سخنان را در يابند و رفتار و مواضع خود و جريان متبوع شان را برمدار آن تنظيم كنند.
برادران ما در "جريان اعتدال" هم بايستي بيشتر ازديگران براين كلمات نغز بيانديشند.، پيامها واشارات ان را به درستي فهم واستخراج كنندوان را مبناي حركت "جريان اعتدال" درهمه مسايل قرار دهند همه وجوه آن را در همه امور به دقت مطمح نظر قراردهند و در طراحي شرايط آينده و سازماندهي فضاي خدمت، آن را محور همه رفتارهاي خود قرار دهند.
و بيترديد هرتوفيق "گفتمان اعتدال" وجريان سياسي برآمده از آن، در آيندهاي نزديك و دور، مرهون حمايت محكم و كارساز "امروز" ايشان از "شعاراعتدال" بوده، و در آينده از اين سخنان پربركت، به عنوان نقطه عطف بينظير در تاريخ "گفتمان اعتدال" ياد خواهد شد.
اما معناي "اعتدال " و مراد ما باطرح مجدد "شعار اعتدال" درقالب گفتمان جريان فكري و سياسياي كه حجتالاسلام والمسلمين دكترروحاني آن را نمايندگي ميكرد، و پيروزي ايشان در انتخابات رياست جمهوري، بازار تعريف و نظريه پردازي درباره "اعتدال" پس از سالها مهجوريت، مجددا رونقي بسيار يافت و افراد و جريانهاي مختلف فكري وسياسي هر يك بنا به مشرب و ذايقه خود تعريفي از "اعتدال" ارايه كردند و آن را به نقد كشيدند.
مواردي هم پيش آمد كه برخي افراد فاضل به دليل ارادت و گرايششان به جريان سياسي خاصي، طرح "اعتدال" به عنوان "گفتمان" را به باد انتقاد گرفتند وگفتند: "اعتدال در بهترين شرايط يك روش است وظرفيت تبديل شدن به گفتمان را ندارد. بخش بعدي سخنان اين دوستان جالبتر است وشايسته است دولت و رئيس جمهورمحترم آن را مورد توجه قرار دهند، درنگاه دوستان "اعتدال روشي است كه ميتواند مجال ظهور وبروز به گفتمانهايي كه در جامعه وجود دارند بدهد" به اين معنا كه اعتدال كه نميتواند گفتمان باشد، همان روش باشد بهتراست، چرا كه ميتواند با رويه اعتدالي مقابل جريان مقابل بايستد و فضا را براي بروز و ظهور جريان متبوع آنها هموار سازد.
به هر صورت بحث وحديث هم درتبيين، توضيح وتفسيرمباحث مربوط به گفتمان اعتدال، ونسبت ان با ديگر گفتمانها وجريانهاي موجود درجامعه وتلقي، توصيه وموضع آن در تمامي مسايل، بسياراست وپر واضح است كه ما دراين نوشته كوتاه بناي تعريف درست وجامع ومانع واژه و اصطلاح "اعتدال" و پرداختن به موضوعات بسيار مربوط به اعتدال را نداريم، اما به زودي مطالبي را اين حوزه به صورت منظم خدمت دوستان تقديم خواهم كرد و در اين راه دست استمداد به سوي همه اهل فكر واهل فضل دراز ميكنيم وازعموم دوستان نيز تقاضا داريم با طرح پرسشها ونقدهاشان ما را در اين مهم ياري كنند.
اما به طور خلاصه ميگوييم: "اعتدال" هم گفتمان است وهم روش ودر حوزه گفتماني كاملترين گفتماني است كه بشر ميتواندبه ان دسترسي يابد . "اعتدال" عنوان دال به سلام ناب، صراط مستقيم وطريق الوسطي، و راه انقياد به عقل نظري است، گفتمان اعتدال، اصول گرايي اصيل واصلاح طلبي واقعي است و گفتمان واقعي امام وانقلاب اسلامي است.