مترو در کنار اتوبوس های تندرو و معمولی، و مسافربرها و تاکسی های درون شهری و مینی بوس ها یکی از وسایل مهم حمل و نقل عمومی است که در تسهیل عبور و مرور افراد درون شهر از یک ناحیه به ناحیه دیگر کمک شایانی می کند. اما لزوم فرهنگ سازی استفاده از این وسیله نقلیه همگانی و راهبردی که بعضا منتج به سریعتر رسیدن یک مسافر از یک نقطه به نقطه دیگر می شود وجود دارد.
به گزارش
عصر خبر، تهران با جمعیت نزدیک به 10 میلیون نفرو مسافرت های درون شهری پرتکرار و پر شمار از مبدا به محل کار و بالعکس باعث شده که اهمیت مترو هر چه بیشتر نمایان شده و خود را نشان دهد. اما لزوم افزایش تعداد واگن ها در سفرهای درون شهری بسیار واجب و ضروری به نظر می رسد. به خصوص در ساعات شلوغ مترو که پیک آن ساعت از ساعت 16 شروع و تا حوالی 20 است. در این ساعات افتضاح و وحشتناک ، شما باید بسیار جسور، تند و تیز، شجاع ، نیرومند و مدبر باشید تا به راحتی و بدون دغدغه سوار مترو شوید.
مثلا خط مترو امام خمینی به صادقیه و بالعکس و خطوط امام خمینی و تجریش مانند مسابقه المپیک ماراتن و مسابقات جام جهانی دو و میدانی است و همه با صدای باز شدن درب واگن به سمت درب حمله ور شده و حاضرند یکدیگر را له کنند اما بتوانند در واگن ها خود را جای دهند . متاسفانه خستگی ناشی از کار، بی حوصلگی، عجله و عصبانیت باعث شده تا آستانه تحمل افراد بسیار پایین آمده و بدون ملاحظه با یکدیگر نزاع کنند چه لفظی و چه فیزیکی و این دور از شان برخي شهروندان تهرانی است.
حال با این تفاسیر شاید کم و بیش به شهروندان باید حق بدهیم که خودروهای شخصی خود را از پارکینگ خارج و بعضا تک سرنشین و ترافیک شلوغ و ترمز کلاچ متوالی را به تحقیر در مترو ترجیح دهند و عطای حمل و نقل عمومی را به لقایش ببخشند.
به راستی شهروندان هم پیش خود چنین فکر می کنند (که حق را باید به شهروندان بدهیم) که آیا با این شرایط اسفبار می ارزد که ماشینم را بیرون نیاورم و از خودرو شخصی استفاده نکنم؟ آیا ارزش دارد که در ساعات پر تردد از مترو استفاده کنم اما لباسم پاره شود، ساعت و پولم را سرقت کنند، هلم بدهند و اهانت لفظی بشنوم و اگر کار به جای باریک کشیده شود درگیر شوم؟
هر وقت با این شرایط مواجه می شوم به یاد یک سوزن به خود بزن و یک جوالدوز به مردم می افتم، شهرداری همیشه تبلیغ می کند که از خودرو شخصی استفاده نکنید، تک سرنشین نیایید، از حمل و نقل عمومی استفاده کنید اما در زمان عمل به این توصیه می بینیم که عمیقا متضرر شدیم و وقتی به خانه می رسیم می بینیم که ای کاش سعادت سفر معنوی و پر خطر استفاده از حمل و نقل عمومی جهت مسافرت های درون شهری را نداشتیم.
در این رابطه گذری به یکی از ایستگاه های مترو داشتیم، شهروندی که خود را 24 ساله لیسانس و شغل آزاد معرفی کرد گفت: نمی دانید چه وضعیتی است ، محشر عظمی را می توانید با چشم خود در مترو ببینید، وقتی صدای واگن مترو می آید همه دستهای خود را به هم می مالند و طوری به هم چپ چپ نگاه می کنند که گویی قرار است در این صف غذا بدهند. اما همه از آمادگی بدنی فوق العاده ای برخوردارند باور کنید می توانید یک بلیط بخرید و وارد این سفر پر هیجان البته پر خطر شوید.
وی ادامه داد: تا درب واگن ها باز می شود تنازع برای بقا هم کلید می خورد ، وقتی درب مترو باز می شود به یاد آن جمله معروف می افتم که می گوید بخور تا خورده نشی، همه از داخل واگن و بیرون طوری به هم فشار می آورند که امکان دارد از ازدحام و فشار در بین جمعیت همانند یک ترب له شوید و صدای تربچه بدهید. هر موقع به خانه می رسم به خودم نگاه می کنم و می گویم یعنی من زنده به خانه رسیدم؟ و این یکی از چالشی ترین سوالاتی است که هر روز پس از سفر معنوی مترو از خودم می پرسم. گاهی هم می گویم حتما اجلم نرسیده که سالم به خانه رسیدم. اگر ماشین داشتم اصلا با مترو سفر نمی کردم (خصوصا بعد از ظهرها). از آن روز که تنم لای در ماند عزمم را جذب کردم که پول جمع کنم و یک ماشین بخرم. شاید کمی هزینه بیشتر برای من بتراشد ولی وجدانا از له شدن و شاید مردن بهتر است.
شهروند دیگری که خود را پدرام و 22 ساله معرفی کرد گفت: من 3 روز در هفته ساعت 6 تا 7 و 30 دقیقه عصر دانشگاه کلاس دارم اما چه بگویم از دل پر دردم؟ همیشه واگن های مترو شلوغ است ، فکر صندلی خالی برای نشستن را اصلا نکنید ، یه زمانی می گفتم شاید با باز شدن درب ها مسابقه صندلی شروع می شود اما امروز این بحث کاملا منتفی است. اصلا جایی نیست که بنشینی. تاکنون یکبار کفشم داخل گودال مترو افتاده، کلاسورم در ازدحام جمعیت له شده و یکبار هم کادویی که گرفته بودم بر اثر ازدحام جمعیت مورد عنایت شهروندان مترو دوست قرار گرفته است.
دل پر درد شهروندان خود گویای ناراحتی آن هاست. شاید این دو نمونه ، گوشه کوچکی از گلایه شهروندان تهرانی به نامطلوب بودن شرایط سرویس دهی شهرداری است. شهرداری باید تمهیدی برای این موضوع بیندیشد. همانطور که در زیبا سازی شهر زحمت زیادی توسط شهرداری کشیده شده (مثال این موضوع زمانی بود که جک استراو وزیر خارجه سابق انگلستان به ایران آمده بود و می گفت وقتی شما تهران را می بینید بیشتر احساس می کنید که در مادرید یا لندن هستید تا در قاهره و بمبئی واین جمله خود گویای پیشرفت شهر تهران است. ) باید جهت تسهیل حمل و نقل درون شهری مسافران هم تمهیداتی اندیشیده شود.
من به خاطر دوری راهم مجبور بودم با قطار تندرو بیام که همیشه سرپا بودم و اشتباه بزرگ من این بود که چند وقت آخر دوزانو نشستم و این شد بلای جان من!!!!!!!!!!
من زانوم نرمی کشک گرفت و دیگه نمی تونم بیام سر کار و مجبورم گلوکزامین RX که هر دونه اون هزار تومنه هر زور 3 تا بخورم.
حالا شما قضاوت کنین آیا اختصاص یک قطار روزانه به مردم کرج چقدر از برق و گاز کشوری که نمی تونه اون رو صادر کنه کمک می کنه که من مجبورم تا یک سال نزدیک یک میلیون پول قرص بدم و ارز از کشور خارج بشه و درد زانو تا آخر عمرم داشته باشم؟؟؟؟؟؟؟
کدوم مسئول این خسارت به من و ملت رو جبران می کنه.
از خیر کار گذشتم.
شما رو به خدا به مردم بگید دو زانو نشینند و مثل من بیچاره نشن.