۰۸ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ۱۸:۲۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۴۱۴۵۱
تاریخ انتشار: ۲۲:۲۲ - ۲۸-۰۳-۱۳۹۳
کد ۳۴۱۴۵۱
انتشار: ۲۲:۲۲ - ۲۸-۰۳-۱۳۹۳

خبرگزاری رسا: فوتبال ابزاری در دست استکبار جهانی

  خبرگزاری رسا که اخبار حوزه علمیه را پوشش می دهد در مطلبی همزمان با برگزاری جام جهانی، فوتبال را ابزاری در دست استکبار جهانی خواند.
متن این نوشتار به شرح زیر است:

نگاهی گذرا به تاریخچه گسترش فوتبال در جهان ما را به این نتیجه می رساند که این امر دستمایه استکبار جهانی برای اغفال ملت‌ها و پیشبرد اهداف شوم خود است.
 
جام جهانی فوتبال عاملی شده است تا اغلب مردم برای یک ماه هر دغدغه‌ای دارند به یک سو نهاده و دل در گرو توپ گردی قرار دهند که هر آن ممکن است به سمتی روند و نتیجه‌ای جدید را رقم بزند.
 
با توجه به استقبال پر شور مردم جهان به ویژه جوانان به این ورزش، جای بسی تأمل دارد که به راستی فوتبال چیست؟ از کجا آمده؟ چرا تا این اندازه اذهان مردم دنیا را به خود مشغول ساخته است؟ چطور وارد کشور ما شد؟ و چه چقدر پرداختن به این ورزش برای ما مهم و ضروری است؟
 
در دنیای امروز نه تنها علاقه‌مندان به این ورزش هزینه‌های گزافی را برای تماشای فوتبال می پردازند، بلکه برخی دولت‌ها و مسؤلان عالی رتبه کشورها را نیز با خود همراه کرده تا بودجه‌های فراوانی در زمینه گسترش و ترویج این ورزش صرف کنند.
 
ظاهراّ که این ورزش برای سلامتی، تندرستی، تفریح و ارتقا سطح نشاط همه اقشار به ما عرضه می‌شود، مانند همه ورزش‌های دیگر و جام جهانی فوتبال نیز احتمالاُ باید هدفش فراگیر کردن این پدیده، ایجاد تعامل سازنده در بین کشورهای مختلف جهان، ترویج دوستی و ایجاد رقابت سالم میان آنها باشد؛ این نگاه زیباترین و خوش‌بینانه‌ترین نگاه به فوتبال است؛ عده‌ای دوست دارند دیدگاه جوانان دنیا به فوتبال این‌گونه باشد.
 
 
چه کسانی از فوتبال نفع می برند؟
 
با تحقیق در مورد پیشینه فوتبال و چگونگی گسترش آن، بوی استعمار و استثمار از آن به مشام می‌رسد و خواهیم فهمید که هیچ کس به طور دقیق نمی‌داند این ورزش به وسیله چه شخص یا اشخاصی و چطور ابداع شده است؛ اما همگان به طور قطعی اذعان دارند، کشور استعمارگر پیر انگلیس سرمنشأ آن است.
 
شاید ابتدا صرفا این ورزش با انگیزه تندرستی، تفریح و نشاط، طراحی شده باشد، اما بعدها کشورهای استعمارگر برای چپاول کشورهای دیگر از آن سوء استفاده کردند.
 
در سال 1926م. یک کمپانی انگلیسی(دوک لند کمپانی) در کشور اروگوئه جهت بهره برداری اقتصادی، کارگران صنعت چوب این کشور را فریب دادند و از آنها باحداقل حقوق بهره‌کشی کردند و چوب‌های مرغوب آن کشور را پس از آماده سازی توسط کارگران بومی به انگلستان فرستادند و در ازای آن تعداد زیادی توپ فوتبال را به صورت رایگان در اختیار خانواده‌های کارگران اروگوئه‎ای قرار دادند و به آنها فوتبال را آموزش دادند و کم کم با تبلیغات انگلیسی‌ها، فوتبال در آن کشور وجهه ملی پیدا کرد؛ تا آنجا که اولین جام جهانی نیز با حمایت استعمارگران در اروگوئه برگزار شد.
 
در کشور برزیل نیز با تلاش آمریکایی‌ها فوتبال موج عظیمی ایجاد کرد؛ در خاطرات پله که یکی از اسطوره‌های این ورزش است، می‌بینیم که با افتخار می‌گوید «ما به خاطر فقر زیادی که دامنگیر کشورمان بود، مجبور بودیم بادام زمینی بدزدیم تا بتوانیم با فروش آنها فوتبال بازی کنیم و این ورزش را رونق دهیم»؛ با برنامه ریزی آمریکا فوتبال در قلب مردم برزیل جای گرفت.
 
آمریکایی‌ها در سال 1950م. ماشین‌های کشاورزی را به صورت گسترده به آمریکای لاتین وارد کردند تا با ماشینیزه کردن کشاورزی بتوانند قهوه، شکر، کائوچو و محصولات مورد نیازشان را به دست آورند؛ این امر موجب رشد بیکاری شد و آمریکایی‌ها به خاطر جلوگیری و پیشگیری از اعتراض مردم، فوتبال را جایگزین کردند تا مردم سرگرم شوند و حساسیت‌ها نسبت به بحث بیکاری کم شود و آنها بتوانند اهداف خود را در آن منطقه دنبال کنند.
 
 
 
نگاهی به تاریخچه ورود فوتبال به ایران
 
در کشور ما ایران، انگلیس‌های مقیم کشور در تهران و بنادر مختلف که قلب اقتصادی ایران محسوب می شوند، فوتبال را به راه انداختند؛ برای اولین بار در سال 1907م(1286ه.ش) وزیرمختار انگلیس در ایران به منظور ایجاد حس رقابت در بازیکنان و جنبه رسمی بخشیدن به بازی فوتبال، یک کاپ(جام) تهیه کرد.
 
آمریکایی‌ها برای این که در این زمینه از انگلیسی‌ها عقب نمانند، برای نخستین بار در مدرسه‌ البرز فعلی، کلاس‌های آموزش فوتبال را برای دانش آموزان برگزار کردند و کم کم با تلاش‌های این دو استعمارگر رقیب، کشور ما نیز فوتبالی شد.
 
استکبار جهانی دریافته ‌است که دیگر با روش‌های نظامی نمی‌توان به آسانی چتر استعمار را بر سر کشورهای جهان گسترانید و باید به روش‌های نوینی روی آورد و ملت‌ها را به خواب غفلت فرو برد تا بتوان از آنها بهره کشی کرد؛ فوتبال یکی از ابزارهایی است که با آن می‌توان به این مهم دست یافت.
 
بازی فوتبال در هر صورت به سود آنها و به ضرر کشورهای مستضعف، در جریان است و نتیجه تمامی بازی‌ها، برد همیشگی استعمار و باخت همیشگی ملت هاست؛ وقتی لایه‌های درونی فوتبال را مورد بررسی قرار می‌دهیم، می‌بینیم کمپانی‌ها و مافیای قدرت جهان پشت آن هستند، هر بازی خارج از تفریحات به ظاهر سالمش، با تبلیغاتی که توسط بازیکنان و برگزار‌‌کنندگان مسابقات برای آنها می شود، پول ملت‌ها و دولت‌های جهان را به حساب‌های بانکی آنها سرازیر می‌کند.
 
بازارسازی برای خرید و فروش بازیکنان نامی یا به اصطلاح ستارگان فوتبال، دریافت هزینه‌های هنگفت از کشورهای شرکت کننده در مسابقات، فروش امتیاز پخش مستقیم مسابقات به کشورهای علاقه مند، تنها گوشه‌ای از اقتصاد فوتبالی آنهاست؛ از سوی دیگر با القای فرهنگ غربی به بازیکنان فوتبال سراسر دنیا و اسطوره‌سازی از آنها و الگو قرار دادن آنها برای ملت‌ها به ویژه نسل جوان، کشورها را دچار استحاله‌ فرهنگی می‌کنند و همه فرهنگ‌ها را به سمت فرهنگ غرب سوق می‌دهند که در واقع به این طریق زمینه استعمار خود را مساعد می‌سازند.
 
 
فوتبال یا تهاجم فرهنگی؟!
 
نتیجه این القائات این است که بسیاری از جوانان دنیا به خاطر باخت یک تیم خارجی، که برد و باختش هیچ منفعت یا ضرری به او نمی‌رساند، دچار افسردگی و ناراحتی و تحریک احساساتش می‌شود؛ اما وقتی هزاران نفر مظلومانه با حمایت همین استعمارگران کشته می‌شوند، هیچ کس احساساتش برانگیخته نمی‌شود!
 
در حمله اسرائیل به اعراب، ده‌ها هزار نفر از جوانان عرب به هوای تماشای مسابقات فوتبال راهی اروپا شدند و چشم و گوش خود را بر واقعه فلسطین و فریاد و ناله زنان و کودکان بستند؛ در سال 1361 مطبوعات نوشتند «در حالی‌که ده هزار نفر کویتی به اسپانیا می‌روند تا فوتبال تماشا کنند، در کشورهای عربی برای جنگ با اسرائیل فقط دویست نفر داوطلب شدند».
 
جام جهانی 2014 نیز سایه سنگین خود را بر روی جنایات گروهک داعش در کشور عراق انداخته است و فضای رسانه‌ای دنیا را به خود مشغول ساخته تا کمتر کسی به این مسائل توجه کند؛ فوتبال ذائقه ملت‌ها را تغییر داده و بیشتر از هر چیز، برد و باخت تیم محبوبشان اهمیت دارد و حاضرند برای آن هزینه کنند و مسائل دیگر حاشیه‌ای و یا در درجات پایین‌تری از اهمیت قرار دارند.
 
به تاسی از فوتبالیست‌های مطرح دنیا، معنویت از زندگی بسیاری از فوتبالیست‌های ما رخت بربسته است و آنها که امروزه الگویی نامناسب برای جوانان هستند، همین فرهنگ را به نسل امروز هدیه می‌دهند؛ تا آنجا که برخی جوانان معنویت را به استخدام می‌گیرند و دست دعا بر می‌دارند تا فلان تیم خارجی مورد علاقه شان ببرد و فلان تیم منفورشان ببازد و همه دو دسته شده، مقابل هم برای قرمز و آبی گریبان چاک می‌کنند! برخی حتی در شرط بندی سر برد و باخت تیم‌ها بسیاری از دارایی‌های خود را از دست می‍دهند!
 
صدا و سیمای جمهوری اسلامی نیز تحت تأثیر جو فوتبال قرار گرفته است؛ با وجود شبکه‌ای ویژه ورزش، شبکه‌های دیگر نیز بخش قابل توجهی از زمان خود را به این موضوع اختصاص می‌دهند؛ تا آنجا که حتی در هنگام اذان، صرفا به نوشتن یک زیر نویس اکتفا می‌کنند و هیچ اتفاقی نمی‌تواند جلوی پخش زنده فوتبال را بگیرد؛ در عزا، غم و شادی و زمان انجام فرائض دینی پخش فوتبال از اوجب واجبات است؛ تمام رسانه‌ها بسیج شده‌اند تا این خواسته تحمیل شده به مردم را اجابت کنند.
 
نکته قابل توجه این است که با برنامه ریزی استکبار در این زمینه، کار به جایی رسیده که سران کشورها نیز به ناچار مجبورند با این موجی که کشورهای استعماری در درون مردم ایجاد کرده‌اند همراه شوند و هزینه‌های زیادی را خرج کنند و بسترها را فراهم سازند تا آنها راحت‌تر به اهداف خود برسند؛ چرا که فوتبال خواسته مردم است، دولت‌ها نیز باید ملت را راضی نگه دارند.
 
این موج در کشور ما نیز جریان سازی کرده و خیلی‌ها را با خود برده است؛ اما به دلیل این که فوتبال خواسته بخش قابل توجهی از مردم است، نمی‌توان آن را نادیده گرفت یا به طور مستقیم با آن مقابله کرد؛ در تاریخ فوتبال انگلیس آمده است: «یکی از پادشاهان آن کشور به خاطر جلوگیری از نفوذ و قدرت این ورزش در کشورش، مدتی برگزاری آن را ممنوع و غیر قانونی کرد؛ اما نتیجه‌ای نگرفت و نهایتا مجبور شد بعد از مدتی مجددا خواسته مردم را اجابت کند و فوتبال را قانونی اعلام نماید».
 
راهکارهای جلوگیری از آسیب‌های فوتبال
 
به راستی چه باید کرد تا از آفات این ورزش به دور باشیم؟ به نظر می‌رسد حداقل کارهایی که مسؤلان کشور می‌توانند در راستای مبارزه با این جریان استعماری انجام دهند، عبارتند از:
 
1- ایجاد آگاهی در مردم از اهداف اصلی و پنهان این ورزش.
 
2- ایجاد فرهنگسازی جدید در این زمینه و تغییر فرهنگ غلط کنونی.
 
3- کاهش سرمایه گذاری‌های دولتی در فوتبال و واگذاری آن به بخش خصوصی.
 
4- محدود کردن امکانات و رسانه‌های ملی برای کنترل پدیده نامبارک تماشاگر پروری.
 
5- بها دادن به ورزش‌های بومی، ملی و محلی؛ سوق دادن سرمایه‌ها به سمت آنها و ورزش‌های همگانی؛ توجه و سرمایه‌گذاری بیشتر برای توسعه ورزش‌های دیگری که افتخارات و موفقیت‌های چشمگیری را برای ما به ارمغان آورده است؛ از قبیل کشتی، والیبال و وزنه برداری.
 
7- موظف کردن نهادهای دولتی به ترویج ورزش‌هایی که متناسب با فرهنگ ایرانی و اسلامی است؛ مانند شنا، تیراندازی، سوارکاری و بسیاری از ورزش‌های محلی.
 
 
 
 
 
منابع:
 
1- شمارگان مختلف کیهان ورزشی
 
2- مقاله«فوتبال و ورزش مدرن: سرگرمی، تجارت، صنعت، فریب؟» از آقای اسماعیل شفیعی سروستانی
 
3- مقاله تاریخچه فوتبال----------------------------------------------------www.DANESHNAME.ROSHD.IR
 
4- مقاله تاریخچه فوتبال در ایران--------------------------------------------------------www.PATOGH.COM
 
 
 
 
 
 
 
 
/ پايان خبر /
ارسال به دوستان