محمد مطهری ـ فرزند شهید مرتضی مطهری ـ به مطلب درج شده در روزنامه کیهان با عنوان «دعوت از آمریکایی همجنس باز برای تبیین اندیشه شهید مطهری!» پاسخ داد.
به گزارش ایسنا، وی استفاده از واژه «همجنسباز» برای «پروفسور کلی جیمز کلارک» را عنوانی شرمآور خوانده و ضمن انتقاد شدید از درج این مطلب، آورده است: برای من قابل درک نیست که چرا کیهان تا کسانی را جاسوس و همجنسباز و مزدور و سادهلوح و ... ننامد روزش شب نمیشود.
مطهری در بخش دیگری از این جوابیه خطاب به حسین شریعتمداری آورده است: نه منکر برخی خدمات کیهان در برخورد با دشمنان انقلاب هستم و نه نافی زحماتی که برای این انقلاب و نظام متحمل شدهاید. مانند شما خطر فرهنگی جدی و جدیدی برای انقلاب احساس میکنم و نیز میدانم نگران نفوذ اندیشههای غربی هستید.
اما بدون مبالغه و با توجه کامل به پاسخگویی در محضر الهی، عمیقا اعتقاد دارم که در دو دهه اخیر در میان غیراندیشمندان، هیچکس مانند جنابعالی به سبب برخوردهای غیرمنصفانه و غیرعلمی و مملو از تمسخر و افترا و اتهام با دگراندیشان و نواندیشان، در گسترش افکار سکولاریستی و روشنفکرمآبانه غربی در میان جوانان ایرانی و حتی مسألهدار کردن آنان با نظام، مؤثر نبوده است؛ برخوردهایی که برخلاف رهنمودهای رهبر بزرگوار انقلاب همواره «دفع حداکثری» و پشت کردن به «مجادله احسن» سرلوحه آن بوده است.
به گزارش ایسنا، متن کامل این جوابیه که به گفته محمد مطهری، "روزنامه کیهان در مخالفت صریح با قانون مطبوعات از انتشار آن استنکاف ورزیده"، آمده است:
«جناب آقای حسین شریعتمداری مدیر مسئول محترم روزنامه کیهان،
با عرض سلام، در ستون اخبار ویژه مورخه سه شنبه 20 خرداد ماه 93، خبری تحت عنوان «دعوت از آمریکایی همجنس باز برای تبیین اندیشه شهید مطهری!» آمده بود. نکات دهگانه ذیل که دو برابر حجم متن حضرتعالی است برای آگاهی خوانندگان شما تقدیم میگردد:
1. فرد مورد اشاره که نخواستهاید در عنوان شرم آور خود حتی نام استاد یا فیلسوف به او بدهید، پروفسور کلی جیمز کلارک فیلسوف خداباور مسیحی و از مقابلهکنندگان معروف با الحاد در غرب است که کتاب او تحت عنوان «بازگشت به عقل» دو بار به فارسی ترجمه شده، و برای اثبات این ادعا که خداباوری به میان فیلسوفان معاصر غربی بازگشته نیز کتاب نوشته است. وی صریحا در آثارش همجنس بازی را عملی «غیراخلاقی»، «خلاف تعالیم مسیح» و «خلاف طبیعت انسانی» میـداند و در جریان سفر اخیر، در سخنرانی خود در دانشگاه ادیان و مذاهب قم نیز به صراحت علیه همجنسبازی موضع گرفت. کلارک از مخالفان جدی داکینز مشهورتربن ملحد جهان است و در ابتدای پاورپوینت خود در دانشگاه تربیت مدرس با کمک گرفتن از یک شخصیت کارتونی وی را به سخره گرفت. لطفا مستند این اتهام که شخص کلارک را در عنوان مطلب صریحا «همجنس باز» خواندهاید به روشنی بیان فرمایید. تنها احتمالی که در مورد منبع کیهان به ذهن میرسد شنود، دوربین مخفی یا چیزی از این قماش است. در این صورت نوار را بازبینی فرمایید. حتما تشابه چهره بوده است.
2. جالب است که حتی در «متن» خبری که ذیل عنوان «دعوت از آمریکایی همجنس باز برای تبیین اندیشه شهید مطهری!» آورده اید، هرگز کلارک را «همجنس باز» نخواندهاید؛ یعنی متن خودتان هم تیتر شما را باور نکرده است! در متن، از او فقط با اتهام دروغ دیگری به عنوان «مدافع جدی همجنس بازی» یاد کردهاید که توضیح خواهم داد. نمیدانستیم «کمحافظگی»، در فاصله میان تیتر و متن هم میتواند خود را نشان دهد. بعید است «مدافع هم جنسبازی» و «همجنسباز» در قاموس کیهان به یک معنا باشد. در این صورت باید مثلا «مدافع قتلهای زنجیره ای» را با «قاتل زنجیره ای» یکی دانست که بعید است به آن ملتزم باشید. این تضاد میان تیتر و متن را روشن بفرمایید.
3. این نگاه، یک سکه رایج در غرب است ـ و البته از نظر اسلامی نامقبول ـ که حقوق اقلیتها با هر نوع اعتقاد و عملکرد، ولو همجنس بازی باشد، باید محترم شمرده و به رسمیت شناخته شود و اکثر متفکران غربی به شدت به آن اعتقاد دارند. کلارک نیز همجنس بازی را تقبیح میکند ولی معتقد است باید به حقوق آنان احترام گذاشت. اتفاقا او این امتیاز را با یک انگیزه دینی میدهد تا امتیازی بگیرد؛ یعنی اینجا کوتاه میآید تا در عوض، مسیحیانی که در جوامع مختلف غیرمسیحی در اقلیت هستند، به صرف اقلیت بودن، حقوقشان تضییع نشود. این نگاه ـ که البته نادرست است ـ به معنای دفاع مطلق از حقوق هر نوع اقلیتی، اعم از مسلمان و مسیحی و رنگین پوست و ملحد و شیطان پرست و همجنس باز و ... است نه دفاع ازعمل همجنس بازی، چه رسد به اینکه خود فرد را همجنس باز بدانیم! این مانند آن است که در ایران ما یک بانوی عفیف به هر دلیل بر حفظ حقوق زنان خیابانی تأکید کند و کیهان بلافاصله او را نه تنها «حامی خودفروشی» بلکه «فاحشه» بنامد. کلارک که حامی جدی حقوق اقلیتها به طور مطلق است، چندین بار در دفاع از حقوق مسلمانان در آمریکا، قلم زده و اهانت به قرآن را نیز تقبیح کرده است.
4. قاطعانه و بیتأمل بر این باورید که محروم کردن کسی که به نوعی تفکر لیبرالی دارد از ورود به ایران و تماس با متفکران ایرانی، خدمت به اسلام و انقلاب است. مثالی میزنم. پروفسور جیمز رایمر از متفکران منونایت، بیش از ده سال متناوبا با مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) جلسات گفتگو داشت و با آیتالله مصباح یزدی دیدارهای صمیمانه ای داشته است. پروفسور رایمر که دقیقا مثل کلارک، ضد همجنس بازی و در عین حال حامی حقوق آنان به عنوان یک اقلیت است در ابتدا، مانند اکثر متفکران در غرب و تحت تأثیر تبلیغات غربی، شدیدا از برگزاری جلسات با مسلمانان اکراه داشت. اما در این اواخر چنان شیفته تفکر شیعی شده بود که میگفت نمیدانم «منونایت شیعه» هستم و یا «شیعه منونایت».
حتی در گفتوگوهای خصوصی درباره شرایط شیعه شدن پرسش میکرد. در این تکاپو بود که به بیماری سرطان از دنیا رفت. این که دشمنان واقعیِ ایران اسلامی از ورود متفکران خارجی به ایران نگرانی دارند یکی از دلایل اصلیاش همین است که نمیخواهند تصورها و تصویرهای مغرضانه ای که برای القای آن در اذهان فرهیختگان غربی، سالها زحمت کشیده اند تغییر یابد. اتفاقا پروفسور کلارک قبل از آنکه توسط چند برادر مشهدی و کیهان مورد عنایت ویژه قرار گیرد، گفته بود اولین اقدام من پس از بازگشت به آمریکا، انتشار مقالهای درباب تصورات غلطی است که در ذهن ما از ایران و متفکران ایرانی وجود دارد.
5. نوشتهاید: «کدام نکته غامض و گفته نشده در اندیشه شهید مطهری است که توسط کلارک حامی رژیم صهیونیستی و مدافع همجنسبازان کشف و حل شد!؟». کاملا پیداست که تفاوت میان یک همایش بین المللی درباره «اندیشههای یک متفکر اسلامی» با یک همایش بین المللی درباره موضوعاتی مثل «ارولوژی» و «نانوتکنولوژی» برای جنابعالی روشن نیست. در همایش نوع دوم است که از مهمان غربی انتظار دارند که آخرین دستاوردهای علمی در موضوع مورد نظر را تبیین کند، اما در همایش بینالمللی شخصیتی تقریبا ناشناخته در غرب مثل شهید مطهری، مهمترین هدف آن است که عمق اندیشۀ او به غربیها معرفی گردد وبه تبع آن مبانی تفکر غربی به چالش کشیده شود تا آن متفکر اسلامی در بالاترین سطح آکادمیک جهان مطرح شود. بنا براین، هدف آشنا ساختن اندیشمندان جهانی با آن متفکر است و کسی انتظار ندارد یک فیلسوف خارجی با خواندن چند کتاب ترجمه شده، «امری غامض و گفته نشده» از آثار استاد را برای کسانی که بیست یا سی سال در آثار او کار کرده اند «تبیین» کند. به همین منظور ماهها پیش از همایش، ترجمه چند اثر استاد از جمله کتاب علل گرایش به مادیگری برای فیلسوفانی مثل چارلز تالیا فرو و جیمز کلارک ارسال شد. جالب اینکه کلارک بدیع ترین نکته استاد در آن کتاب را مطلع مقاله خود قرار داد.
6. یکی از ایرادات جنابعالی به حضور کلارک این است که معتقد است دین نقشی در حاکمیت ندارد و به «دین رحمانی» معتقد است و «قانون ارث» را قبول ندارد. نمیدانم این را از باب رفع خستگی نوشتهاید یا مقصود جدی داشته اید. اگر فرض دوم صحیح باشد پس لطفا به وزارت خارجه پیشنهاد بفرمایید که در فرم ویزاهایی که برای متفکران خارجی داده میشود چند عبارت را با جای تیک مشخص کنند تا آنان قبل از سفر به ایران درباره حاکمیت دین در جامعه، اعتقاد به دین رحمانی، قانون ارث، مسأله قصاص، قطع دست سارق، تفاوت ارث زن و مرد و ... نظر خود را اعلام نمایند که از همان ابتدا صدور ویزای آنان منتفی گردد تا پس از ورود، با تهمت همجنس بازی و جاسوسی بدرقه نشوند.
7. آقای کلارک در یک میزگرد با موضوع «عقل و دین» در جریان همایش بینالمللی اندیشههای فلسفی شهید مطهری در قم شرکت کرد و پاسخ مناسب و کاملی هم گرفت. نمیدانم جنابعالی چه برداشتی از قدرت اسلام و متفکران اسلامی در مواجهه با چالشهای غربی دارید که چنین از حضور یک متفکر غربی در ایران احساس هراس میکنید و اسلام را این قدر ذلیل و ترسو به نمایش میگذارید؟ وانگهی، فرض کنید جلوی حضور فیزیکی آنان را گرفتیم؛ آیا مطمئن هستید که در عصر اطلاعات که چندین هزار استاد و طلبه و دانشجوی ایرانی به طور همزمان و آنلاین میتوانند پای صحبت یک متفکر غربی بنشینند، میتوانید از رسیدن افکار آنان به ایران ممانعت کنید؟ این چه خطری است که مسئولان فهیم جامعة المصطفی العالمیه، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، دانشگاه امام صادق(ع)و چندین مرکز معتبر دیگر که برگزارکنندگان دیگر برنامههای کلارک در تهران و مشهد بوده اند احساس نمیکنند و فقط کیهان، کیان اسلام را در خطر میبیند؟
8 . بسیاری از متفکران غربی که به ایران نیامده اند و بمباران تبلیغاتی غرب اجازه نمیدهد تصور درستی از ایران و تشیع داشته باشند فرق چندانی بین طالبان با به قول خودشان «آیت اللههای ایران» قائل نیستند. بنابراین بهترین راه برای آن که زحمات رسانههای غربی بر باد نرود و تصور غلط فرهیختگان غربی در همسان دانستن علامه طباطبایی و محمد العریفی و امام خمینی و ایمن الظواهری دست نخورده باقی بماند، ترساندن آنان از ورود به ایران است. جنابعالی که مدعی هستید از همه طرحهای گذشته و حال و آینده صهیونیستها آگاهی دارید بررسی بفرمایید آیا جلوگیری از مواجهه مستقیم متفکران خارجی با متفکران ایرانی از برنامه صهیونیستها هست یا خیر؟ با شرمندگی عرض میکنم که به خیال خود از مرزهای دین پاسداری میکنید اما نمیدانید که در مسیر حفظ کردن تصور منفیِ متفکران غربی درباره تشیع و ایران اسلامی، ناآگاهانه به شکل خدمتگزاری مؤثر به دشمنان درآمده اید که نمونه آن برخوردی است که با مهمان همایش شهید مطهری کردید. خوشحال باشید که خبر اتهام همجنس بازی شما، به خود وی و روزنامههای خارجی نیز رسیده است و نام کیهان، در عرصه بین الملل مطرح شده است! فقط امیدواریم کلارک از عنوانی که در روزنامه کیهان یدک میکشید مطلع نشده باشد.
9. برای من قابل درک نیست که چرا کیهان تا کسانی را جاسوس و همجنس باز و مزدور و سادهلوح و ... ننامد روزش شب نمیشود. در این راستا! توجه جنابعالی را به مصاحبه «اختصاصی» کیهان مورخه 29 آذر 91 با تیری میسان (Thierry Meyssan) روزنامه نگار فرانسوی در جریان سفر به ایران جلب میکنم. وی که به دلیل مواضع ضد آمریکاییاش شدیدا مورد اقبال کیهان و برخی رسانههای دیگر قرار گرفته بود رسما همجنسباز است و در مصاحبه با مجله اختصاصی همجنس بازان تصریح میکند که جنس مخالف هیچ جاذبه ای برای او ندارد. بد نیست برادران آن تشکل دانشجویی در مشهد که برای تصفیه حساب با جهاد دانشگاهی، این غائله را با ادعای پوچ حمایت کلارک از همجنس بازی به راه انداختند و نام شریف و عزیز مردان الهی و بی ادعای بسیجی را لکه دار کردند، آگاه باشند که شاخه همین تشکل دانشجویی در دانشگاه تهران برای همین آقای تیری میسان همجنسباز، در تاریخ 21 آذر 91 در دانشگاه تهران برنامه سخنرانی برگزار کرد. وی در رسانه ملی در برنامه زنده «راز» هم شرکت کرد! به همین منوال، وقتی پروفسور جیانی واتیمو (Gianni Vattimo)، فیلسوف ایتالیایی ملحد و همجنسباز که به شرکت در راهپیمایی همجنس بازان مقید است، سخنران افتتاحیه همایش بین المللی روز جهانی فلسفه در ایران در سال 1389 بود، به دلایل معلوم! صد البته باید سکوت میشد.
10. ظاهرا در پیشفرض کیهان هر انسان غربی که به سرزمینهای اشغالی میرود برای دهن کجی به مسلمانان است، در حالی که سفر به آن سرزمین از نظر مسیحیان معتقد، از آن جهت که فضایی است که حضرت عیسی در آن زندگی کرده، یک سفر معنوی محسوب میشود. بنابراین طبیعی است که یک متدین مسیحی به سرزمینهای اشغالی رفته باشد. البته انصاف آنان متفاوت است. برخی معترض به رژیم صهیونیستی و برخی با آن همدل اند. حال فرض کنیم با بررسی پرونده یک فیلسوف غربی معلوم شود به اسرائیل دلبستگی شدید دارد.
چنین شخصی معلوم است که سخت تحت تأثیر تبلیغات جهانی است و بنابراین مادامی که اهل بحث و گفتگوست دعوت از او برای یک همایش علمی و دیدار با متفکران ایرانی و دیدن واقعیتها از نزدیک، در شرایط مساوی نسبت به مهمانان ضد صهیونیست اولویت دارد. بله، هر گاه برای مسئولان ذیصلاح مشخص شود که این فرد بحث علمی را پوششی برای فعالیتهای دیگر قرار داده است طبعا ویزا برای وی صادر نمیشود. همان مصلحتی که اقتضا میکند برخی شریکان و حامیان رژیم صهیونیستی که بعضا دستشان به خون مسلمانان آغشته است با مقامات ایران دیدار کنند و در مقابل دوربین خبرنگاران لبخند بزنند ـ که امری درست و در جهت منافع نظام اسلامی است ـ به طریق اولی اقتضا میکند متفکران جهانی که بعضا دلبستگی به این رژیم غاصب دارند برای آگاه شدن از حقایق و تبادل اندیشه با متفکران ایرانی با رعایت جوانب لازم، اجازه حضور در محافل علمی ایران را داشته باشند. جناب آقای شریعتمداری! نه منکر برخی خدمات کیهان در برخورد با دشمنان انقلاب هستم و نه نافی زحماتی که برای این انقلاب و نظام متحمل شده اید. مانند شما خطر فرهنگی جدی و جدیدی برای انقلاب احساس میکنم و نیز میدانم نگران نفوذ اندیشههای غربی هستید. اما بدون مبالغه و با توجه کامل به پاسخگویی در محضر الهی، عمیقا اعتقاد دارم که در دو دهه اخیر در میان غیراندیشمندان، هیچ کس مانند جنابعالی به سبب برخوردهای غیرمنصفانه و غیرعلمی و مملو از تمسخر و افترا و اتهام با دگراندیشان و نواندیشان، در گسترش افکار سکولاریستی و روشنفکرمآبانه غربی در میان جوانان ایرانی و حتی مسأله دار کردن آنان با نظام، مؤثر نبوده است؛ برخوردهایی که برخلاف رهنمودهای رهبر بزرگوار انقلاب همواره «دفع حداکثری» و پشت کردن به «مجادله احسن» سرلوحه آن بوده است.
با تجدید احترام،
محمد مطهری، معاون پژوهشی بنیاد علمی فرهنگی شهید مطهری»
آی حال کردم
"بعید است «مدافع هم جنسبازی» و «همجنسباز» در قاموس کیهان به یک معنا باشد. در این صورت باید مثلا «مدافع قتلهای زنجیره ای» را با «قاتل زنجیره ای» یکی دانست.
شاید اندیشه مطهری فراموش شده است. اما انگار مطهری های خوبی داریم.
دمت گرم آقای مطهری عزیز.
بدون مبالغه و با توجه کامل به پاسخگویی در محضر الهی، عمیقا اعتقاد دارم که در دو دهه اخیر در میان غیراندیشمندان، هیچکس مانند جنابعالی به سبب برخوردهای غیرمنصفانه و غیرعلمی و مملو از تمسخر و افترا و اتهام با دگراندیشان و نواندیشان، در گسترش افکار سکولاریستی و روشنفکرمآبانه غربی در میان جوانان ایرانی و حتی مسألهدار کردن آنان با نظام، مؤثر نبوده است؛ برخوردهایی که برخلاف رهنمودهای رهبر بزرگوار انقلاب همواره «دفع حداکثری» و پشت کردن به «مجادله احسن» سرلوحه آن بوده است.
ولی باید اینم یادوری کنم که اقای شریعتمداری از روزی که ما یادمون کلا دلواپس و با همه چی مخالفه و همیشه دلواپس
حرف حق را تمام احترام و واقعیت بیان کرده
صرفنظر از تعریف های مبالغه آمیزتان در ابتدای متن (که مورد تایید این حقیر نمیباشد) و اما بعد:
به نظر من تا زمانیکه امثال حضرت ایشون مدافع دین و اسلام و باورهای مردم در این مملکت هستند، هیچ نیازی به دشمنان خارجی نداریم. خداوکیلی اگر اسراییل و آمریکا و وهابیون و بهائیون و ...... (البته به زعم حضرت ایشون) میخواستند به دین این مردم ضربه بزنند، به اندازه ایشون میتونستند عمل کنند؟؟؟ بابا بیخیال "باهتوهم..." به وللاه قسم اسلام همش "باهتوهم..." نیست.
خداوند همه مارا به راه راست هدایت بفرماید. آمین.
احسنت به پسر استاد که با منطق و قلم شیوا یاد پدر گرامیش را در دلها زنده کرد
نرود میخ آهنین در سنگ!