عصر ایران؛ احسان محمدی- «کلاس پنجم(دبیرستان) که بودم پسر درشت هیکلی ته کلاس ما مینشست که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود، آن هم به سه دلیل؛ اول آنکه کچل بود، دوم اینکه سیگار میکشید و سوم - که از همه تهوع آورتر بود- اینکه در آن سن و سال، زن داشت!... چند سالی گذشت یک روز که با همسرم ازخیابان می گذشتیم، آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم در حالیکه خودم زن داشتم، سیگار میکشیدم و کچل شده بودم! تازه فهمیدم که خیلی اوقات آدم از آن دسته چیزهای بد دیگران ابراز انزجار میکند که در خودش وجود دارد.» - [خاطره ای منسوب به دکتر علی شریعتی/ بازنشر شده در کتاب «کلید اسرار زندگی»، نوشته محسن تیموری، نشر آموت]
سالها پیش هنگام گزارش مسابقات فوتبال تیم ملی یا باشگاههای ایرانی مقابل تیم های عربی، گزارشگرها معمولاً دو نکته را با نوعی تفاخر به ما «بینندگان عزیز» یادآور میشدند، لابد برای اینکه باعث غرور و مباهات بیشترمان شود:
- در کشورهای عربی مربیان فوتبال اصلاً امنیت شغلی ندارند و بعد از یکی دو شکست خیلی سریع اخراج میشوند!
- بازیهای فوتبال در کشورهای عربی تماشاگر ندارد و مدیران ورزشی این کشور مجبور هستند برای تشویق مردم به حضور در استادیومها موتور و خودرو جایزه بدهند.
ما «بینندگان عزیز» که در سرما و گرما بلیت میخریدیم و روی سکوهای سیمانی و یخ زده و کثیف مینشستیم حتی با دیدن موتورها و ماشینهای کنار زمین باورمان نمیشد که برای دعوت تماشاگران به ورزشگاه چنین هدایای ارزشمندی بدهند.
حالا بعد از گذشت یکی دو دهه همان اتفاقات برای خودمان رخ میدهد؛ مربیان فوتبال مان را بعد از یکی دو شکست اخراج میکنیم و با اصرار و التماس سعی میکنیم تماشاگران را متقاعد کنیم که برای دیدن مسابقات فوتبال به ورزشگاهها بروند.
اینکه چه اتفاقی افتاده است که گاهی تعداد تماشاگران یک مسابقه لیگ برتر از تعداد بازیکنان زمین کمتر است یا برای تماشای بازی تیم ملی فوتبال به زحمت دو هزار نفر به ورزشگاه می روند، لابد اهل فن میتوانند نشست و کنگره و سمینارهای پر زرقوبرق و البته کم حاصل برگزار کنند و در آخر به نکتهای برسند که بدون برگزاری نشست و کنگره و سمینار هم مشخص بود: باید کار فرهنگی بکنیم!
نکته اینجاست در ورزشی که بسیاری از تصمیم گیران آن «حقوق دان» نیستند و گاه «سرهنگی» پیشه کردهاند میشود به کار «فرهنگی» آن هم از نوع ورزشیاش با خلق و خوی جوانانه پرداخت و نتیجه گرفت یا با پول بیت المال آزمون و خطا میکنند و در آخر باشگاه را با انبوهی قرضوقوله و شعارهای تند تماشاگران تحویل میدهند و می روند دنبال یک مدیریت راحت تر؟
خسروانِ عرصه «مایه تیله دار» فوتبال البته که صلاحِ مُلک خویش بهتر می دانند و خلایق را کمتر به قضاوت و داوری می گیرند، عجالتاً در همه حال به جای برشمردن عیبهای دیگران خوب است به همان جمله از خاطره «منسوب» به دکتر علی شریعتی برگردیم که «خیلی اوقات آدم از آن دسته چیزهای بد دیگران ابراز انزجار میکند که در خودش وجود دارد!»
ببینم چه گلی به سر فوتبال میمالین!!
دوستان لطفا نظر خود را اعلام کنید.
اگر از فوتباليستها معترضي باشد . ميتواند برود در تيمهاي خارجي بازي كند و پول بگيرند .