یکی از کاربران عصرایران با ارسال مطلبی در خصوص سانحه اتوبوس شهری تهران نوشت:
آیا فقط راننده مقصر بود؟
دیروز از طریق سایت شما، اخبار تاسف بار واژگونی اتوبوس بخش خصوصی و درگذشت تعدادی از همشهریان عزیزمان را خواندم و بسیار متاسف شدم. به خانواده درگذشتگان صمیمانه تسلیت عرض می نمایم و آرزوی بهبودی سریع مصدومان را دارم.
تا جایی که در این دو روز دیده ام، علت حادثه، سرعت بالای راننده اتوبوس در سر پیچ اعلام شده است، که البته خطایی بزرگ و نابخشودنی است برای کسی که هر بی احتیاطیش می تواند با جان دیگران بازی کند. امروز در گزارشی که به نقل از مصدومان حادثه نقل شد موضوعی توجهم را جلب کرد که در میان سایر مسائل نادیده گرفته شده است. عین جمله را به نقل از گزارش مذبور اینجا می آورم:
-مردي از پشت پرده تخت کناري ميگويد: «سرعت، خانم سرعت بلاي جانمان شد.» پرده را که کنار ميزنم، شوکه ميشوم. دو دستش شکسته و خوني است. صورتش هم مالامال خون است. پوست بالاي سرش را به زور پانسمان نگه داشتهاند. آقاي يوسفي ميگويد: «توي اتوبان سرعت گرفت. بعد آمد سر پيچ انگار که يادش آمد بايد بپيچد. يکهو پيچيد. نزديک بود با يک پژو تصادف کند. آنجا آب هم ريخته بود و ليز خورد و واژگون شد. ديگر همه روي زمين کشيده شديم. برخيها زير اتوبوس ماندند.-
در جملات بالا، جمله ای بود که عینا برای من و بسیاری دیگر حین رانندگی اتفاق افتاده است. همانگونه که می بینید، یکی از مصدومان گفته است که در پیچ خروجی، آب ریخته شده بوده و موجب لیز خوردن اتوبوس شده است.
3 سال پیش، ساعت 7 صبح هنگامی که در حال رفتن به محل کارم بودم، با اتومبیلم با سرعت نه چندان بالا، وارد یکی از همین پیچ های اتوبانها در مرکز پایتخت شدم. به ناگهان دیدم فرمان ماشین، از کنترل من خارج شده و ماشینم دارد دور خودش می چرخد و به شدت به گاردریل کنار اتوبان برخورد کرد. چند لحظه ای گیج بودم و وقتی به خودم آمدم، خدارا شکر کردم که ماشین واژگون نشده است و گاردریل، جلوی سقوط من به دره سرسبز کنار اتوبان را گرفته است. پلیس آمد و ابتدا قصد بر این داشت که مرا نگه دارد تا زمانیکه نماینده شهرداری از راه برسد و خسارت وارده به گاردریل را محاسبه نموده و من را وادار به پرداخت خسارت نمایند! در همین حین، اتومبیل دیگری نیز درست مانند اتومبیل من لیز خورد و به گاردریل روبرویی برخورد نمود. تازه در این زمان بود که توجه همگی ما، به چیزی جلب شد که تا آن زمان نادیده اش گرفته بودیم. کف اتوبان خیس بود. آب فشانهایی که برای آبیاری چمن ها و گلهای کنار اتوبان نصب شده بودند، بیشتر آب را به داخل اتوبان می پاشیدند و این آب، با روغن و آلودگی روی آسفالت ترکیب شده و سطحی لزج ایجاد کرده بودند. این سطح موجب لیز خوردن اتومبیل ها می گردد. آن روز، پلیس با انصاف وقتی این مساله را دید، اذعان نمود که من مقصر آسیب وارده با گاردریل نبوده ام و از من و اتومبیل دیگر خواست که برویم. بگذریم که خسارت وارده به ماشین من آنقدر زیاد بود که یک هفته در تعمیرگاه و صافکاری باقی ماند.
متاسفانه این مشکل همیشگی خروجی های اتوبانهای تهران است. به علت قرار گرفتن فضای سبز و چمنکاری اطراف اتوبانها، در فصل های گرم آبیاری این فضا به طور مداوم انجام می شود، اما آنقدر در این زمینه و در تعیین محل قرار دادن آب فشانها بی دقتی می شود که همیشه حجم زیادی از آب به داخل اتوبان می ریزد و علاوه بر اتلاف آب، موجب لغزندگی خیابان می گردد.
همگی می دانیم که در زمان بارندگی و خیس بودن خیابانها، باید با احتیاط رانندگی کرد. اما زمانی که خیابانها خشک هستند طبیعتا این احتیاط کمتر می شود. حال در نظر بگیرید که راننده ای سرعتش را برای گذراندن یک پیچ خروجی در یک خیابان خشک تنظیم نموده است، اما به ناگهان با جاده لغزنده ای مواجه می گردد و اینجاست که ممکن است بدشانسی آورده و کنترل اتومبیل از دستش خارج گردد.
مدتها بود که با دیدن خیابانهای خیس و لغزنده ناشی از آبیاری نامناسب و ناشیانه، مایل بودم که فرصتی ایجاد شود که خطر این مساله را جایی بازگو کنم و حداقل شهرداری صدای من و امثال من را بشنود و از پرسنل زحمتکش خود بخواهد که در این زمینه دقت بیشتری اعمال نمایند. واقعا زحمات شهرداری و تلاشی که برای زیبا نمودن شهر و ایجاد فضاهای سبز شهری دارد غیر قابل انکار است و من صمیمانه از این بابت از آنها تشکر می کنم. اما این بی دقتی ها، ممکن است سبب آسیب به اموال و خدای نکرده، به جان هموطنان عزیزمان شود. وقتی با اندکی دقت می توان هم استفاده بهینه از آب نمود و هم امنیت خیابان را به خطر نینداخت، چرا این مساله نادیده گرفته می شود؟
در این نوشته به هیچ عنوان قصد نداشته ام که تخلف راننده درباره سرعت بالا را توجیه نمایم، بلکه هدف من دیدن بخش دیگری از قضیه بود که همیشه نادیده گرفته می شود.
به امید اینکه دیگر شاهد این حوادث تاسف بار نباشیم.
ایام بکام