ریچارد فرای، ایرانشناس برجسته آمریکایی در بیمارستانی در شهر بوستون درگذشت. او زاده ۱۹۲۰ در خانوادهای سوئدی تبار بود. از دانشگاه هاروارد در رشته خاورشناسی درجه دکترا گرفت و تا دیروز استاد دائمی این دانشگاه بود.
او رساله خود را در مورد بخارا در قرون وسطی نوشت. با توجه به تسلط اتحاد شوروی بر آسیای مرکزی، فرای نیاز به دانستن به زبان فارسی برای استفاده از منابع متقن در مورد بخارا داشت. او علاوه بر زبانهای فارسی به عربی، روسی، آلمانی، فرانسوی، پشتو، ازبکی، ارمنی، و ترکی مسلط بود.
از زبانهای گذشته با زبان سغدی، اوستایی و پهلوی آشنایی کامل داشت. اما به قول خودش از زمانی که ایران را شناخت یک ایران دوست شد.
در سالهای ۱۹۴۳ و ۱۹۴۴ به ایران و افغانستان و هند سفر کرد و در این سفرها به آثار باستانی علاقه وافری یافت. همسر او، خانم دکتر عدن نبی متولد ۱۹۴۲ نیز که دارای دکترای تاریخ از دانشگاه هاروارد است، متولد شهر اورمیه، کارشناس زبان آشوری و تاریخ آسیای مرکزی است. از این دو نفر یک پسر به نام نلسون باقی مانده که متخصص زبان چینی است.
وی در ۹۱ سالگی و در مرداد ۱۳۸۹ از سوی رئیس جمهور ایران خانهای تاریخی در اصفهان برای زندگی در ایران تا پایان عمرش دریافت کرد. او در وصیتش خواسته بود تا پس از مرگش در اصفهان و در کنار رودخانه زاینده رود نزدیک آرامگاه پروفسور آرتور پوپ شرقشناس معروف به خاک سپرده شود.
تلاشهای او منجر به ایجاد کرسی تدریس مطالعات ایرانی در دانشگاه کلمبیا شد و او به عنوان اولین استاد کرسی مطالعات ایرانی منصوب شد.
بعدها آنجا را به قصد هاروارد ترک کرد. یکی از برجستهترین کارهای فرای در هاروارد تأسیس مرکز مطالعات خاورمیانه بود. وی سالها در ایران در سازماندهی کنگرههای ایرانشناسی سهیم بود و در خارج از ایران نیز با دانشگاههایی که علاقمند به مطالعات ایران و آموزش زبان فارسی بودند همکاری داشت.
از میان کتابهای بسیاری که فرای درباره تمدن ایران و ایرانیان نوشتهاست میتوان به کتابهای زیر به عنوان برجستهترین آثار وی اشاره کرد.
۱. ترجمه تاریخ بخارا
۲. میراث باستانی ایران
۳. عصر زرین فرهنگ ایران
۴. تاریخ باستانی ایران
در تحولات فروپاشی اتحاد شوروی در آسیای مرکزی، من سفرهای متعددی به این منطقه داشتم. هدف من بیشتر آن بود که با کم شدن نفوذ مسکو در این منطقه، با توجه به سابقه آشنایی مردمان این مناطق با فرهنگ و تمدن ایرانی و زبان فارسی، باعث نفوذ بیشتر کشورمان در این مناطق شوم.
از ۱۳۷۰ این فعالیتها در چارچوب چاپ کتابهای بزبان فارسی برای مدارس تاجیکستان، ارسال کتب ادبیات فارسی برای فارسی زبانان تاجیکستان و ازبکستان و همچنین پشتیبانی از دولتهای نوظهور مستقل مشترک المنافع برای نهاد سازی، فعالیتهای بیشماری را شامل میشد که توسط مردم و دولت آقای هاشمی رفسنجانی انجام میگرفت.
البته ایران در این تلاش بیرقیب نبود. غرب به دنبال ارائه پیشنهاداتی جذاب برای کشاندن مردم از فرهنگ روسی به غربی بود. ترکیه بدنبال استفاده از نیروهای پان ترکیست، و روسیه همچنان در آسیای مرکزی یک بازیگر عمده بود. چین از شرق وعده رشد اقتصادی به این کشورها میداد و هند و پاکستان نیز رقیبانی بودند که در صحنه بازی آسیای مرکزی سعی در اضافه نمودن به منافع ملی خود بودند.
پاکستان اولین کاروان کمکهای خود را به سمت آسیای مرکزی از طریق افغانستان در ۱۹۹۴ روانه نمود و برای حفظ امنیت این کاروان از گروهی از دانشجویان افغانی شاغل به تحصیل در پاکستان کمک گرفت که بعدها این گروه با نام طالبان بر افغانستان چیره شدند. هندوستان در پروژههای بزرگ آسیای مرکزی مانند سد سازی و نیروگاه سرمایه گذاری کرد.
در چنین وضعیت بحرانی، نیاز به کسانی که کارشناس منطقه باشند و گذشته ماوراءالنهر را بصورت بیطرفانه و علمی تحلیل کنند، بیش از پیش حس میشد.
ریچارد فرای و عدن نبی در چنین فضایی بر بنیانهای فرهنگی و تمدنی ایرانی در آسیای مرکزی تاکید مینمودند و ریشههای زبانهای منطقه را با زبان فارسی روشن میساختند.
فرای در هویت سازی تاجیکان و استفاده از خط نیاکان و زبان فارسی نقشی بزرگ داشت. در آن زمان من فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز به زبان فارسی منتشر مینمودم که ترجمه روسی و انگلیسی آن به نام آمودریا منتشر میشد. از فرای و نبی مقالات متعددی در این مجله منتشر شده است.
فرای شایدآخرین نفر از نسل ایرانشناسان آمریکایی باشد که در ایران و در ارتباط با بزرگان علم و فرهنگ ایران، به افتخار ایرانشناس بودن نائل شدند. پس از فرای دیگرانی که اکنون داعیه ایرانشناسی در دانشگاهها و موسسات پژوهشی غربی دارند، اکثرا از راه دور و از طریق فضای مجازی و گزارشهای اینترنتی مسائل ایران را دنبال میکنند.
بودن فرای در ساحل شرقی آمریکا باعث رونق تتبعات فرهنگ ایرانی بود. او تا دو سال پیش همچنان متولی برگزاری سمینارها و نشستها راجع به ایران بود. در دانشگاههای هاروارد،ام آی تی، بوستون، نورث ایسترن و تافتز، کنسرسیومی برای مطالعات ایرانی تشکیل شده بود که نام جلسات این جمع، نشستهای فرای بود.
من این افتخار را داشتم که در دو باری که برای فرصت مطالعاتی در هاروارد و ام آی تی بودم، در خانه ریچارد در خیابان میلتون شهر کمبریج ساکن باشم. همنشینی با این استاد فرهیخته برای من همراه با آموزش بود. در این سالها من شاهد زحمات بینظیر خانم نبی برای حفظ سلامت ریچارد بودم. او با صبر و پشتکاری تا آخرین لحظه از همسر ایراندوست خویش پذیرایی نمود. جا دارد که ضمن عرض تسلیت به این بانوی بزرگوار، یاد ریچارد فرای را گرامی داریم.
منبع: شهر کتاب