عصرایران - صداوسیما همانند سال های گذشته، در تعطیلات نوروز امسال هم چند سریال تلویزیونی تدارک دیده بود که قطعا پرمخاطب ترین آن، "پایتخت 3" بود که توانست با فیلمنامه مناسب و بازی خوب بازیگران و کارکرد قابل قبول دیگر عوامل ساخت ، بیشترین اقبال مردمی را از آن خود کند.
با این حال، تبلیغات غلیظی که در همه قسمت های سریال بر بیننده تحمیل می شد، بسیار زیاد و در بخش هایی از آن، برای بینندگان بسیار آزار دهنده بود.
به نظر می رسد مشکلات مالی صداوسیما باعث شده این سریال به طور کامل به دست ارائه دهندگان تبلیغات سپرده شود و به همین بهانه، ارائه دهندگان تبلیغات تلاش کنند سریال نوروزی به فیلم تبلیغاتی تبدیل شود که البته به این هدف خود نیز تا اندازه زیادی دست یافتند.
البته دریافت و پخش تبلیغات در سریال های صداوسیما فی نفسه اقدام بدی نیست چرا که یک سو تأمین مالی سریال ها به شیوه بهتری انجام می شود و سازندگان سریال برای کسب رضایت مخاطبان مجبور به ارتقای کیفی تولید خود خواهند بود چرا که با افزایش کیفیت سریال، تعداد بیشتری آن را مشاهده می کنند و در نتیجه برای سریال های بعدی نیز می توانند از قدرت چانه زنی بیشتری برای انتخاب ارائه کنندگان تبلیغات و دریافت مبلغ بالاتری از آنها اقدام کنند.
اما در دیگر برنامه ها که صداوسیما تمامی هزینه ها را به طور مستقیم می پردازد کیفیت خوب و بد سریال نقشی در دستمزد یا درآمد سازندگان سریال و فیلم و برنامه تلویزیونی ندارد.
علاوه بر این، فراهم شدن تبلیغات کالا یا خدمات از طریق یک سریال پرمخاطب تلویزیونی، زمینه برای رونق فعالیت های اقتصادی نیز فراهم می شود و این رونق اقتصادی نیز به سود مستقیم و غیر مستقیم بخش های مختلف مردم است.
در بسیاری از برنامه های محتوایی رادیو و تلویزیونی نیز تبلیغات بخش مهمی از برنامه را تشکیل می دهد و به چرخه اقتصادی تولید و فروش کالا یا خدمات کمک می کند.
علاوه بر این یکی از مشکلات بخش اقتصادی ایران نبود شبکه های رادیو تلویزیونی خصوصی است چرا که این شبکه ها به لحاظ درآمدی به میزان بیشتری به تبلیغات وابسته هستند. به همین دلیل انعطاف پذیری بیشتری از خود نیز نشان می دهند و امکان جذب و پخش آگهی از بخش های مختلف اقتصادی برای این رسانه ها بیشتر فراهم است. همین موضوع در رونق گرفتن بخش های مختلف فعالیت های اقتصادی نقش مهمی دارد.
اما آنچه در این سریال به دلزدگی منجر شد گسترش بی حد و مرز تبلیغات به بخش های مختلف فیلمنامه بود. وجود تبلیغات تصویری شرکت ساختمانی ایرانیان اطلس شامل دو پروژه ساختمانی این شرکت یعنی اطلس مال و اطلس پلازا در بدنه تریلی حاضر در سریال که در تیتراژ ابتدایی و انتهایی و بخش های مختلف سریال پخش می شد که می توان آن را اقدامی معمولی و در راستای تبلیغات دانست اما اینکه با تغییر فیلمنامه ، بازیگران در محل یکی از پروژه های شرکت اطلس حاضر شوند و به این بهانه، تمام جزئیات پروژه اطلس برای مخاطبان بازگو شود و وضعیت فعلی سازه ها و پیشرفت عملی پروژه نیز به نمایش در آید اقدامی تحقیر کننده برای مخاطب به شمار می رود. با این اقدام به نظر می رسد سریال نوروزی به فیلم تبلیغاتی یک شرکت تجاری تبدیل شده است.
البته برخی نیز این موضوع را به شدت به بحران بودجه ای صداوسیما گره می زنند که به نظر می رسد توجیه مناسبی نباشد گرچه صداوسیما نیز قبل، بعد و به هنگام پخش سریال نیز به میزان حداکثری تبلیغات پخش و از این سریال، درآمد جذب کرده است.
سؤالی که مطرح است این است که چرا نباید صداوسیما بتواند برای سریال نوروزی شبکه یک (شبکه اصلی) تامین مالی کند و ناگزیر شود مهم ترین سریال سالش را به دست اسپانسر تبلیغاتی بسپارد؟ صداوسیما از بودجه عمومی استفاده می کند و از سوی دیگر در جذب تبلیغات نیز محدودیتی ندارد و برای دهها برنامه نامرتبط یا دست چندمی هزینه می کند اما از تامین مالی کارکرد اصلی خود باز مانده است و این یعنی ضعف مدیریت در این سازمان که عنوان رسانه ملی را یدک می کشد.