13 فروردین ماه، سالروز درگذشت علیاکبر صنعتی، نقاش و مجسمهساز معروف ایرانی است. او تنها هنرمندی است که دو موزه در ایران به نامش ثبت شده است.
به گزارش ایسنا، روزی که علیاکبر صنعتیزاده –موسس پرورشگاه کرمان- نام خانوادگی خود را روی کودک فقیری که همنام خود بود میگذاشت، شاید هرگز تصور نمیکرد این کودک در آینده به یکی از معروفترین هنرمندان ایران تبدیل شود. علیاکبر صنعتی، هنرمند نقاش و مجسمهساز، در سال 1295 در کرمان متولد شد. وقتی شش ماهه بود، پدرش را که به بیماری طاعون مبتلا بود، از دست داد و مادرش که توانایی تامین مخارج زندگی او را نداشت، علیاکبر را به پرورشگاه صنعتی کرمان سپرد.
آشنایی صنعتی با هنر نقاشی کمالالملک او را وارد دنیای تازهای کرد. مدیر پرورشگاه با دیدن علاقه و استعداد او در هنر، موجبات ورود او به این عرصه را فراهم کرد. صنعتی تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در کرمان گذراند و سپس به تهران رفت و دورههای تخصصی مجسمهسازی و نقاشی را در مدرسه صنایع مستظرفه که در آن سالها به همت کمالالملک تاسیس شده بود، نزد استادانی چون طاهرزاده، بهزاد (مینیاتوریست)، ابوالحسن صدیقی (مجسمهساز) و استاد حیدریان گذراند.
صنعتی پس از 12 سال موفق شد دانشنامه لیسانس خود را در هنر نقاشی اخذ کند. او در بازگشت به کرمان به تعلیم هنرش به کودکان همان پرورشگاهی پرداخت که روزگاری خود در آنجا زندگی کرده بود.
علیاکبر صنعتی در طول مدت فعالیت هنری خود بیش از 400 مجسمه و 2000 تابلوی رنگ روغن و آبرنگ خلق کرد. این آثار علاوه بر موزههای کرمان و تهران در مجموعهها و موزههای مختلف داخل و خارج از کشور نگهداری میشوند.
اثر استاد علیاکبر صنعتی
موزه هنرهای معاصر صنعتی کرمان که 40 سال محل نگهداری کودکان بیسرپرست بود، در سال 1356 افتتاح شد و آثار علیاکبر صنعتی و هنرمندان دیگر چون سهراب سپهری در آن به نمایش گذاشته شد.
موزه صنعتی تهران نیز در سال 1325 بنا شد و هماکنون متولی آن سازمان هلال احمر است. ساخت بنای این موزه همزمان با احداث میدان توپخانه در سال 1284 هجری قمری به دستور میرزا تقیخان امیرکبیر آغاز شد. طبقهی نخست این بنا در دورهی رضاشاه، اصطبل و طبقهی دوم آن هم مکان استراحت او بوده است. در آن زمان استاد علیاکبر صنعتی توانست از این ساختمان بهعنوان کارگاه و بعدها بهعنوان محلی برای نصب آثارش استفاده کند. به این ترتیب، این ساختمان به موزه تبدیل شد و بعد از انقلاب نیز به جمعیت هلال احمر ایران تحویل داده شد.
بعد از آن، به مرور مردم برای دیدن آثار موزه به این بنا آمدند، اما از اوایل سال 1385 حرف و حدیثهایی درباره وضعیت نابسامان این بنا و در معرض خطر بودن آثار موجود در آن شنیده شد، در طول این سالها بنا به درخواست هنرمندان مجسمهساز، چندبار موزه برای مدت کوتاهی بازگشایی و دوباره بسته شد.
این موزه از چند سال پیش تعطیل شده است. مسوولان هلال احمر دلیل تعطیل شدن موزه را مرمت آن اعلام کردند، اما رفته رفته موزه متروکه و به محل تجمع معتادان و دستفروشان تبدیل شد. این اتفاق باعث شده است آثار استاد صنعتی در معرض نابودی قرار بگیرد و اعتراض خانواده ایشان را در پی داشته باشد.
وضعیت نامناسب موزهی استاد علیاکبر صنعتی
چندی پیش جمال کامیاب، مدیرعامل سازمان زیباسازی شهر تهران، در سخنانی گفته بود از آنجا که جامعه هنری و خانواده استاد صنعتی نگران وضعیت این موزه هستند، در جلسات هماهنگی با مسئولان جمعیت هلال احمر، این سازمان برای چندمین بار آمادگی خود را برای بازسازی و احیاء موزه علی اکبر صنعتی اعلام کرده است. در این جلسات مقرر شد پس از انعقاد تفاهمنامه همکاری بین این سازمان، جمعیت هلال احمر و اداره میراث فرهنگی، ساماندهی، بازسازی و احیاء این موزه آغاز شود.
موزه دیگر این هنرمند که در سال 1330 در خیابان کالج دایر شده بود، بعدها به میدان راهآهن منتقل شد که در سال 1332 اراذل و اوباش بخشی از آثار این موزه را تخریب کردند. در این حمله مجسمه «شام آخر» که از معروفترین آثار استاد صنعتی بود، از بین رفت. از دیگر اتفاقات تلخ زندگی این هنرمند، شکستن برخی از مجسمههایش در ماجرای کودتای 28 مرداد بود.
از معروفترین مجسمههای او میتوان به «نبرد دو گاو با پلنگ»، «مرد زندانی»، «زن بینوا»، «استاد کمال الملک»، «مهاتما گاندی»، «سوته دلان»، «سرمازدگان بیخانمان»، «حکیم ابوالقاسم فردوسی»، «کودکان یتیم»، «شام آخر»، «استاد علیاکبر دهخدا»، «زندانیان دربند» و «صحنه قتل میرزا تقیخان امیرکبیر در حمام فین» اشاره کرد.
با اینکه بسیاری از مردم علیاکبر صنعتی را با مجسمههایش میشناسند، اما این هنرمند تاثیر مهمی بر تکنیک آبرنگ در هنر نقاشی گذاشت. او با تحولی که در این زمینه ایجاد کرد باعث شد کارهایش در حد یک مکتب مورد توجه قرار بگیرند.
از تابلوهای آبرنگ او میتوان «آقا سید حسن»، «شوق پرواز»، «یک جهان رنگ و نقش»، «شبان و موسی»، «میشود دوست داشت»، «زندگی در مرداب»، «اسب تنها در دشت»، «عاشقان گل»، «آن یادها که رفت»، «سپیدهدم دهکده»، «یاد ایام کودکی»، «باغ بیحصار»، «پناه»، «جمعه سبز» و ... را نام برد.
از علی اکبر صنعتی در سال 1379 به عنوان منتخب فرهنگستان هنر در بزرگداشت نامآوران تجلیل شد. این هنرمند که از چند سال پیش از مرگش به دلیل سکته مغزی و عارضه ریوی در بستر بیماری بود، سرانجام در 13 فروردین ماه سال 1385 از دنیا رفت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.