۰۶ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ۱۳:۳۵
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۱۹۹۱۴
تاریخ انتشار: ۱۳:۴۵ - ۲۰-۱۱-۱۳۹۲
کد ۳۱۹۹۱۴
انتشار: ۱۳:۴۵ - ۲۰-۱۱-۱۳۹۲
گفتاری به بهانه جدال های بی حاصل با سر مربی تیم ملی فوتبال

کی روش، برج میلاد را قورت بدهد!

آقایان! مربیان فهیم و فرهیخته وطنی! اصرار نکنید که کی روش برج میلاد را قورت بدهد. به شادی این مردم، به پیراهن سفید و سرخ تیم ملی کشورتان، به لحظه‌های دشوار رو در رو شدن با بزرگ‌ترین ستاره‌های فوتبال دنیا فکر کنید.
 عصر ایران ؛ احسان محمدی - یکی از علایق ایرانی‌ها هنگام ورق زدن سررسید سال جدید که معمولاً یکی دو ماه زودتر به فروش می‌رسد، پیدا کردن 13 فروردین است! آرزو می‌کنند بیفتد به سه شنبه یا چهارشنبه! این‌طور می‌توانند از 17 فروردین بروند سرکار. یک جور پیروزی به حساب می‌آید! تا خستگی تعطیلات و ماچ و بوسه‌های تبریک سال جدید و آجیل و پسته‌های باقیمانده تمام شود اردیبهشت از راه رسیده است.

البته از همین حالا هم کارمندها در ایران ساعت شنی را وارونه کرده‌اند برای آغاز تعطیلات نوروزی. خانم‌ها شروع کرده‌اند به خانه‌تکانی. مغازه‌دارها خبر از تخفیف به مناسبت نوروز می‌دهند و جوانه‌های «سبز» از لابلای برف سمج روی شاخه‌ها دارند سر بر می‌کشند. این یعنی سال 1392 تمام شده است!

تیم ملی ایران اما اواخر خرداد در جام جهانی باید به زمین برود. دقیقاً ساعت 23:30 دقیقه شنبه 31 خردادماه 93. روی کاغذ تقریباً 130 روز تا آن لحظه که قلبمان به تپش بیفتد باقی مانده است اما عملاً و با محاسبه استقبال و بدرقه تعطیلات نوروز و سفر تیم به برزیل و حواشی مسابقات کمتر از دو ماه دیگر داور بازی در سوتش خواهد دمید و بعد از 90 دقیقه بازی تمام می‌شود.

کسی از اردوی تیم های بوسنی و نیجریه خبر تازه‌ای ندارد. تمام تیم ملی آرژانتین هم لیونل مسی و ایگواین و دی ماریا و آگرو و ته وز نیستند که خبر بازی‌های خیلی خوبشان در بارسلونا، ناپولی، رئال، منچسترسیتی و یوونتوس آدم را می‌ترساند؛ اما اینجا انگار خود کارلوس کی روش هم مطمئن نیست تا شروع بازی‌ها روی نیمکت تیم ملی فوتبال جمهوری اسلامی ایران می‌نشیند. هجمه مربیان وطنی و برخی رسانه‌ها به او چنان گسترده و بی‌رحمانه است که انگار سرمربی یکی از سه تیم هم‌گروهمان در جام جهانی است.

یک روز او را به چاله میدان دعوت می‌کنند که لابد مچ اش را بخوابانند، یک روز به نازی‌آباد دعوتش می‌کنند که لوطی‌گری بیاموزد اگر طالب فیض است و روز سوم یادش می‌آورند که در جام جهانی 1998 ایویچ را در اردوی پیش از جام جهانی از روی نیمکت حذف کردند و جلال طالبی را به جایش نشاندند. بعد از پیروزی 2 – 1 مقابل آمریکا در جام جهانی واعظی گفت: یک عرق خور را بیرون کردیم تا یک بچه مسلمان مربی تیم ملی شود و این‌طور بود که آمریکا را بردیم.

در اینکه کی روش نان و ماست خودش را می‌خورد و خیلی به مربیان ایرانی و لیگ برتر وطنی توجهی ندارد تردیدی نیست، این نگاه گاهی تحقیرآمیز و از بالا به پایین آزردگی می‌آورد اما سرمربی پرتغالی – موزامبیکی ترجیح می‌دهد راهش را برود و کمتر انرژی‌اش را صرف جدال‌هایی از این دست بکند. «بزرگواران» داخلی اما فتیله را پایین نمی‌کشند و از هر فرصتی استفاده می‌کنند تا مهمات به توپخانه برسانند که یک وقت از نفس نیفتد.

فارغ از تمام این جدال‌های بی‌حاصل «کارلوس کی روش» سرمربی تیم ملی فوتبالی است که ساعت 23:30 دقیقه شنبه 31 خردادماه 93 قلب ایرانی مان را در سینه به تلاطم وا خواهد داشت. لحظه‌هایی که یادمان می رود هاشم بیگ زاده بازیکن پرسپولیس است یا استقلال، ثانیه‌هایی که فراموش می‌کنیم آنکه درون قفس توری ایستاده است دانیل داوری با موهای بور است که فارسی نمی‌داند یا رحمان احمدی است که ته لهجه اصفهانی پیدا کرده است.



این همان تیم ملی است که خرداد 92 پس از پیروزی‌اش در خیابان‌ها «جیغ بنفش» کشیدیم. این همان تیمی است که سال‌ها بعد وقتی بازی‌هایش را نگاه کنیم یادمان می رود فلان روزنامه تیتر زد و کی روش را دعوت کرد تا با فلان مربی لیگ برتر مچ بیندازد! این تیم ملی، تیم یک ملت است که دنبال بهانه می‌گردند دوباره به خیابان‌ها بریزند، بوق بزنند و روی برف‌پاک‌کن ماشین‌ها پرچم کشورشان را به رقص در بیاورند...

آقایان! مربیان فهیم و فرهیخته وطنی! اصرار نکنید  کی روش برج میلاد را قورت بدهد! به شادی این مردم، به پیراهن سفید و سرخ تیم ملی کشورتان، به لحظه‌های دشوار رو در رو شدن با بزرگ‌ترین ستاره‌های فوتبال دنیا بیندیشید و دست از جدال‌های بیهوده بردارید.

در دو ماه باقی مانده به فرزندان میهن امید و اشتیاق دهید تا برای  نام کشورشان با تمام وجود بجنگند. به آنها یاد بدهید  فراموش نکنند صعود  به جام جهانی در آن عصر تابستانی خرداد 92 ربط چندانی به فوتبال بازی کردن شان نداشت چرا که کره جنوبی در هر دو دیدار رفت و برگشت بهتر بازی کرد و اگر صعود کردند بیشتر به این خاطر بود که یک ملت قلب‌هاشان را به ساق‌های آنان بخشیدند. پس این مردم را با تسویه حساب های شخصی نومید نسازید.

ارسال به دوستان