۰۷ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۷ دی ۱۴۰۳ - ۲۳:۰۸
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۱۸۶۴۴
تاریخ انتشار: ۱۴:۲۶ - ۱۴-۱۱-۱۳۹۲
کد ۳۱۸۶۴۴
انتشار: ۱۴:۲۶ - ۱۴-۱۱-۱۳۹۲

نظريه‌پردازان ستاره‌دار!

 روزنامه جمهوری اسلامی - سيد ضياء مرتضوي

1- يكي از اقدامات ارزنده در حوزه علميه قم در سال‌هاي اخير، برگزاري همايش "كتاب سال حوزه" است. اين همايش كه در اصل با مسئوليت معاونت محترم پژوهش حوزه و با مباشرت دبيرخانه اين همايش برگزار مي‌شود، بر پايه تجربه و تلاش جمعي از عالمان و فاضلان حوزوي در روند تكاملي خود شكل مطلوب‌تري گرفته، و هر سال از ميان صدها كتاب و اثري كه در علوم اسلامي به دبيرخانه همايش مي‌رسد، بر پايه ملاك‌هاي تعريف شده و با لحاظ حداقل نصاب مورد نظر، در پايان چند مرحله بررسي در رشته‌هاي مختلف، تعدادي از آثار رسيده انتخاب و از صاحبان آثار قدرداني مي‌گردد.

امسال نيز در آستانه دهه مبارك فجر، پانزدهمين دوره اين همايش، بحمدالله تعالي، به همت و با تلاش قابل تقدير معاونت محترم پژوهشي حوزه و به ويژه دبيرخانه محترم همايش و دبير محترم و شوراي علمي همايش كه همه از استادان و فرزانگان شناخته‌شده حوزه به شمار مي‌روند، برگزار شد. در همايش امسال كه آراسته به حضور استاد معظم، آيت‌الله جوادي آملي، دامت بركاته، بود و از مقام علمي معظم‌له تجليل شد، از ميان حدود 750 اثر رسيده، گروهي از صاحبان آثار در زمينه‌هاي مختلف و در سه سطح معرفي شدند. نگارنده به سهم خود از همه دست‌اندركاران محترم همايش و دبيرخانه دايمي آن به ويژه دبير محترم همايش سپاسگزاري مي‌كند و از خداوند تعالي توفيق آنان را در برگزاري هر سال بهتر اين همايش درخواست مي‌كند.

2- آنچه انگيزه نگارنده در عطف توجه به همايش امسال شد، حاشيه‌اي سياسي است كه با توجه به آنچه در اين سال‌ها در اينجا و آنجا كم و بيش ديده و شنيده‌ايم، بايد بيش از يك امر حاشيه‌اي به آن نگريست. امري كه به يك لحاظ مي‌توان آن را در "متن" بسياري از مسائل ديد، زيرا برخي افراد و جريان‌ها اين دست امور را در "متن" كار خود قرار داده و آن را رويه پسنديده‌اي براي خود و جامعه مي‌دانند و رنگ مصلحت "دين" و "انقلاب" و "نظام" و گاه "شئون حوزوي" را به آن مي‌زنند و در مواردي نيز مصلحت شخصي خود را در آن مي‌بينند و با "تشبث" به عذرهايي چون "تحت فشار بودن" به آن تن مي‌دهند!

حاشيه همايش امسال چنان كه در برخي خبرها نيز خوانديم اين بود كه كتاب "فقه و سياست در ايران معاصر"، نوشته محقق محترم حجت الاسلام آقاي دكتر داود فيرحي كه استادي فاضل در علوم سياسي در دانشگاه تهران مي‌باشد و كتاب "پژوهشي در شناخت موضوع و بازنگري ادله سن يائسگي" نيز جزء كتاب‌هاي "برگزيده" نهايي بود، در اعلان عمومي، به رغم خواست و تاكيد معاونت محترم پژوهشي حوزه و متوليان مباشر همايش از جمله شوراي علمي آن، از فهرست برگزيدگان حذف شد!

3- نگارنده از جزئيات گزينش كتاب نخست خبر ندارد اما خبر دارد كتاب دوم كه به اتفاق آرا در شوراي علمي نهايي برگزيده شده بود، در رشته "فقه و اصول" تنها اثر برگزيده همايش امسال بود. اما دست‌اندركاران اصلي و محترم همايش، از سوي مدير محترم حوزه، دام عزّه، با اين استدلال كه 1- ما تحت فشاريم و 2- نويسندگان اين كتاب‌ها نبايد در حوزه "مطرح" گردند، مصلحت را در "مكلف" ساختن معاونت پژوهشي و دبيرخانه همايش به حذف اين دو عنوان ديدند! و به اين ترتيب مجريان محترم همايش، در آخرين فرصت‌هاي مانده به برگزاري مجبور به حذف اين دو عنوان از اعلان "عمومي" در همايش شدند و حتي كارت دعوت براي حضور در همايش كه علاوه بر فراخوان عمومي، براي بسياري از افراد در حوزه فرستاده مي‌شود نيز ارسال نشد! البته "پيش" از برگزاري همايش، از سوي دبيرخانه محترم، ضمن توضيح مشكل پيش‌آمده به نويسندگان اين دو اثر و اظهار تاثر از آن (يكي در شب قبل برگزاري همايش و ديگري نيم ساعت مانده به آن) تاكيد شد جايزه مربوطه را "پس" از همايش تحويل صاحبان اثر خواهند داد!

با اين حال مدير محترم حوزه، دام عزه، در سخنان خود در همايش، از جمله به "مشكلات در تحقيقات و تاليفات"، "عدم نيازسنجي"، "حكومت سليقه بر تاليف كتاب"، "عدم دلگرمي براي محققان"، و "سليقه‌اي كار كردن مراكز تحقيقاتي" توجه داده‌و افزوده‌‌اند: "بايد بهايي كه به آموزش مي‌دهيم به پژوهش هم بدهيم". وي در همين همايش به ناشران توصيه كرده‌كه تسهيلات فراهم سازند و "فضا را باز كنند" و پرسيده‌اند: "چرا اگر تنگناهايي در مسائل پژوهشي به وجود مي‌آيد به راحتي از كنار آن مي‌گذريم؟" و به رغم مجبور شدن دست‌اندركاران همايش به حذف تنها كتاب "برگزيده" در رشته فقه و اصول، خاطرنشان كرده‌‌اند: "در گزارش امروز مي‌بينيم كه انتظاري كه از فقه و اصول هست برآورده نشده است"!

4- كتاب "پژوهشي در شناخت موضوع و بازنگري ادله سن يائسگي"، چنان كه از عنوان آن پيداست هيچ ارتباطي به مسائل سياسي ندارد و از آثار "پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي" وابسته به "دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم" مي‌باشد. اين كتاب تلاش كرده است همراه با ارج نهادن به ديدگاه‌هاي فقهاي اسلامي در تعيين سن يائسگي، نشان دهد همان گونه كه از منظر موضوع‌شناسي و بر پايه يافته‌هاي ميداني مختلف در داخل و خارج كشور، سن يائسگي بانوان، محدود و متعين در 50 يا 60 سالگي نيست، از نظر فقهي و شرعي نيز آنچه ملاك است "يائسگي طبيعي" است و سن خاصي مانند 50 يا 60 سال ملاك نيست و به تفصيل نشان داده است اين نظر مشهور كه گويا شرع مقدس تعريف ويژه‌اي در اين باره به دست داده و حكمي تعبّدي به شمار مي‌رود، قابل بررسي و بازنگري است؛ نظري كه در سال‌هاي پس از پنجاه سالگي قمري براي بانوان متشرع به يك دغدغه مهم تبديل مي‌شود. شايد يك منشأ توجه دادن مقام محترم رهبري، حفظه الله، به لزوم پرداختن به مسائل فقهي ويژه بانوان كه سال‌ها پيش در ديدار برخي بانوان فاضل حوزه صورت گرفت، همين دشواري عموم بانوان باشد.(1) نگارنده نيز به همين مناسبت، نسخه‌اي از اين كتاب را پس از انتشار، از طريق دفتر قم، به حضور ايشان فرستاد و البته خبر ندارد كه به دست ايشان رسيد يا نه.

به هر حال كتاب به يك موضوع فقهي در چارچوب موازين فقه استدلالي پرداخته و از همين منظر نيز مورد ارزيابي و انتخاب صاحب‌نظران و داوران محترم همايش قرار گرفته و پيداست از اين نظر مشكلي نداشته است. ترديدي نيست كه كتاب "فقه و سياست در ايران معاصر"، نگاشته برادر فرهيخته، جناب آقاي دكتر فيرحي نيز از اين نظر مشكلي نداشته و نصاب لازم را به تشخيص داوران محترم داشته است. چنان كه كتاب ايشان هفته پيش از آن در جشنواره بين‌المللي امام‌خميني نيز شايسته تقدير شناخته شد و با اعطاي لوح تقدير از سوي انجمن مطالعات سياسي حوزه و معاونت پژوهشي حوزه از اين محقق و استاد محترم تجليل گرديد.

5- مشكل واقعي در برخي نگاه‌هاي تنگ و اراده‌هايي غير علمي است كه به همه چيز و همه كس با نگاه تنگ خود مي‌نگرد و "بقا" و "فنا" را در "بود" و "نبود" اين فرد و آن جريان مي‌بيند. اين است كه "ستاره‌‌دار" شدن كه در ادبيات سياسي سال‌هاي اخير رواج يافته اختصاص به قشري خاص ندارد و در همه قشرها و سطوح، افراد ستاره‌دار وجود دارند. وجود طلبه و محقق و نويسنده و مدرس و استاد راهنماي ستاره‌دار كه بايد از اين همايش يا آن مركز يا دانشگاه حذف شوند، در نگاه برخي تنگ‌نظران و گروه‌هاي فشار كه امري سهل است؛ زيرا ما شاهديم كه گاه حتي برخي مراجع محترم نيز به دليل اينكه حاضر به تاييد و همراهي برخي عملكردها نيستند، بسته به مراتب عدم همراهي، "ستاره‌دار" شده و حتي گاه به بيت و دفتر آنان تعرض شده است! اينكه طلبه‌اي يا نويسنده‌اي تنها به اين دليل كه حاضر نشده همه عملكردهاي موجود را همراهي كند و گاه نيز احساس وظيفه كرده كه انتقادي كند و تذكري بدهد، از اين همايش يا آن مركز و يا مسئوليت كنار زده شود، چندان جاي شگفتي نيست و تا آنجا كه به قضيه اين همايش و نويسندگان اين دو كتاب بر مي‌گردد به واقع اهميتي نيز ندارد و نبايد خود را مشغول آن ساخت. آنجا بايد دچار شگفتي شد كه به عنوان مثال، صلاحيت فردي براي رياست جمهوري در هشت سال گذشته تاييد مي‌گردد كه او و يارانش آن همه زيان مادي و معنوي بر كشور وارد كردند تا جايي كه امروزه بيشتر "بانيان" و "حاميان" وي، از او روگردان شده و بسياري از آنان از عملكرد او بيزاري مي‌جويند، اما از يك سو رئيس محترم مجمع تشخيص مصلحت نظام با "آن" پيشينه و "اين" نفوذ كلمه در داخل و خارج كشور، رد صلاحيت و به تعبيري "ستاره‌دار" مي‌شود و از سوي ديگر ديدار با وي در نگاه تنگ افراطيان جرم تلقي مي‌شود و ديداركنندگان تحت فشار قرار مي‌گرفتند و يا ميزان نزديكي به وي، يك ملاك ماندگار در بقاء و حذف در برخي افراد و ارگان‌ها مي‌گردد(2) و يا رئيس محترم قوه مقننه، به رغم همراهي‌اي كه دارد، در كنار مرقد مطهر فاطمه معصومه(س) مُهرباران و كفش‌باران و به سهم خود "ستاره‌دار" مي‌گردد و يا عضوي از خبرگان رهبري كه از سوي مردم از جمله براي "نظارت" بر روند كلي امور كشور برگزيده شده، به دليل عدم همراهي با برخي عملكردها و انتقاد از آن، ضمن تهديد به اخراج از جمع خبرگان، از ارسال دعوتنامه به وي براي شركت در نشست‌هاي آن خودداري مي‌شود و هكذا "فَعلَلَ" و "تَفَعلَلَ".

6- حذف اين كتاب يا آن اثر از يك همايش به دليل سياسي و جناحي چندان مهم نيست؛ مشكل اصلي در اين واقعيت بس ناگوار است كه بسياري از ما در سطوح مختلف، گرفتار "شرك عملي" هستيم و در اين توهم به سر مي‌بريم كه اين برنامه‌ريزي‌ها و اقدامات و تنگ‌نظري‌ها و تلاش‌هاي "پيدا و پنهان" ما و وابستگان ما و جريان‌هاي حامي ما مي‌باشد كه كساني را "محبوب" دل‌ها مي‌سازد و كساني را در چشم‌ها "خوار" مي‌كند؛ در حالي كه بارها اين آيه شريفه را مي‌خوانيم و شايد آن را براي مخاطبان خود نيز شرح و تفسير مي‌كنيم كه "قُلِ اللهمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاء وَ تَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاء وَ تُعِزُّ مَن تَشَاء وَ تُذِلُّ مَن تَشَاء بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَيَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ"!

نگارنده درست به خاطر دارد در سال 54 در همين مدرسه مباركه فيضيه، بر ديوار گچي راهرويي كه به مدرسه دارالشفاء مي‌رسد، كسي با خطي ريز و با احتياط نوشته بود "درود بر خميني" و ما چند طلبه نوجوان كه در آغاز راه طلبگي خود بوديم با خوشحالي و البته با احتياط كامل! به همديگر خبر مي‌داديم كه نگاه كنيد كه دست‌كم در گوشه‌اي نام آن عالم براستي "رباني" و مرجع عزيز در تبعيد نوشته شده است! و بعد وقتي خداوند حكيم خواست و "اخلاص" و "ايثار" و "صداقت" و آن همه خوبي و شايستگي را در آن "رهبر الهي و مرجع رباني" ديد، در فاصله كمتر از پنج سال بعد، براي وي آن همه شكوه و نفوذ و محبوبيت آفريد و شد آنچه كه همه ديدند و اين روزها يادآور فجر مباركي است كه با رهبري و هدايت او و به خواست خداي تعالي طلوع كرد.

7- ستاره‌دار شدن امري ويژه قشري خاص نيست و شامل ديگران از جمله نظريه‌پردازان و حتي خود نظريه‌ها نيز مي‌گردد و در اين سال‌ها كم و بيش به وجود آن در جامعه خود عادت كرده‌ايم، اما جاي اين پرسش هست كه در محيطي كه برخي تنگ‌نظران "بالادست"، دست از سر يك همايش علمي نيز بر نمي‌دارند و اعمال سليقه مي‌كنند و به خيال خود مانع مطرح شدن نظريات به جرم صاحبان نظر مي‌گردند، آيا مي‌توان به واقع سخن از "آزاد انديشي" و "جنبش توليد علم" گفت، يا به چنين سخناني اهتمام داشت و اراده‌اي جدي را در پسِ آن احساس كرد؟ وقتي نظري فقهي در باب موضوعي چون "يائسگي بانوان" كه هيچ ربطي به مسائل سياسي و اجتماعي و فرهنگي مورد اختلاف و مناقشه ندارد، تنها به دليل نگاه درست يا نادرستي كه نسبت به صاحب آن نظر هست، مورد بي‌مهري قرار مي‌گيرد و كنار زده مي‌شود، آيا مي‌توان باور كرد كه تاكيد بر لزوم گسترش "كرسي‌هاي نظريه‌پردازي" در ساير مسائل سياسي و اجتماعي و فرهنگي و اقتصادي و مانند آن در "حوزه علميه"، كه برخي ديدگاه‌هاي رسمي و رايج يا برخي عملكردها و رويه‌ها را به چالش مي‌كشد، امري است كه با پاي‌بندي به همه لوازم آن صورت مي‌گيرد؟

 آيا براي باور‌پذيري نسبت به امكان آزاد‌انديشي و روشنفكري ديني و نظري‌پردازي در زمينه‌هاي مختلف علوم اسلامي كه گاه مطرح و برخي مراكز جلودار آن معرفي شده‌است، راهي بهتر از اين وجود دارد كه صاحبان سلايق مختلف سياسي و اجتماعي و فرهنگي در عمل، تشويق و حمايت شوند تا ديدگاه‌هاي خود را مطرح كنند و دست‌كم تحت فشار قرار نگيرند؟

باز تاكيد مي‌شود اينكه يك اثر علمي بر پايه اراده‌سياسي مسئول بالادست از يك همايش كنار گذاشته شود، پيداست خود‌به‌خود موضوع مهمي نيست و مشكلي ايجاد نمي‌كند. مشكل، چنان كه اشاره شد، از آن نگاه‌هاي تنگي ناشي مي‌گردد كه در بدنه نظام و در سطح كشور، در پي رواج افراط‌گرايي باشد و به عنوان نمونه اخذ مدرك تحصيلي در حوزه را در چنبره برخي از همين تنگ‌نظري‌هاي سياسي قرار دهد و نتيجه آن ‌شود كه برخي طلاب فاضل پس از سال‌ها به همين دليل نتوانند مدرك تحصيلي مورد نياز خود را بگيرند.(3) وقتي نوع نگاه اين است كه به قول آن مسئول امنيتي در قم، "مداركي تحصيلي مانند "كارشناسي ارشد" و "دكترا" امتيازي در اختيار نظام است كه به هر كس بخواهد مي‌دهد"، نتيجه آن همين رويه‌ها خواهد بود.(4)

اين روش‌هاي برخاسته از تنگ‌نظري يا منفعت‌طلبي يا گاه برخاسته از برخي اوصاف ناپسند مانند حسادت و خودبيني، چنان كه بارها و بارها در تجربه محك خورده، اگر هم برخي را به "سكوت" وا دارد اما بي‌ترديد و چنان كه در اطراف خود مي‌بينيم، كسي را در دل، همراه و همدل كساني كه متوسل به اين شيوه‌ها مي‌شوند، نخواهد كرد؛ بلكه نفوذ معنوي و مردمي آنان و كساني كه به خاطر يا به بهانه آنان چنين رفتارهايي صورت مي‌گيرد، كاهش خواهد يافت و اين مسئوليت‌ها و بالادست بودن‌ها هر اندازه طولاني باشد و به كام كسي خوش آيد، اما جاودانه نيست و به همان دليلي كه اينك در دست اينان است، دير يا زود از دست آنان درآمده و به ديگري سپرده مي‌شود.

چنان كه در سال‌هاي گذشته، كساني از ما حوزويان در سطوح مختلف و با سليقه و تشخيص خود، توفيق يافته‌ايم به برخي عملكردهاي موجود انتقاد كنيم يا به نقد علمي گفته‌ها و ديدگاه‌هاي برخي افراد كه افكار و اهدافشان در سال‌هاي پس از رحلت امام‌خميني"ره" به ويژه در سال‌هاي اخير در حوزه و بيرون آن رونق گرفته و ملاك داوري درباره بزرگان انقلاب و نظام معرفي شده را داشته‌اند، بپردازيم و ترديد نيز نداشته‌ايم كه اين امر به كام برخي افراطيان و تنگ‌نظران خوش نخواهد آمد و هزينه خواهد داشت. ما با كمال افتخار همه هزينه‌هاي آن را پذيرفته‌ايم و ترديدي نيست كه در ادامه نيز به آنچه كه در گمان ما به اصلاح وضع موجود كمك كند پاي‌بنديم و رفتارهايي از اين دست ما را بر لزوم آن مصمم‌تر مي‌سازد، زيرا نشان مي‌دهد هنوز تلاش‌هاي بسياري لازم است تا كساني كه راه را اشتباه رفته و مي‌روند، اگر خداوند به آنان توفيق دهد و فرصت جبران يابند، مسير خود را اصلاح كنند و به درستي به ارزش‌هايي كه اين انقلاب اسلامي مبارك به آن فرا خوانده و مي‌خواند بها دهند و پاي‌بند باشند. آنچه به راستي در نگاه ما و همه كساني كه دغدغه چنين مسائلي دارند "جايزه" حقيقي و بزرگ و ماندگار و متناسب با ارزش‌هايي كه انقلاب بر پايه اسلام، پيش روي همه گذاشت، به شمار مي‌رود همين است و بس و "إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَي لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَي السَّمْعَ وَ هُوَ شَهِيدٌ". صدق‌الله العلي العظيم.

1. سال‌ها پيش، سركار خانم صفاتي در مصاحبه‌اي مطرح كرده است كه آيت‌الله خامنه‌اي در يك ديدار از جمله موضوعات نيازمند پژوهش را به ويژه با توجه به مسائل جديد، موضوع "دماء ثلاث" شمرده‌اند.
2. جالب توجه است كه همين چند روز پيش، شخصي كه از سوي وزارت علوم مامور بررسي صلاحيت سياسي يكي از اعضاي هيئت علمي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، براي گزينش بوده است، در تماس با يكي ديگر از اعضاي هيئت علمي پژوهشگاه كه فردي شناخته‌شده مي‌باشد، ضمن پرسش از نظر و عملكرد آن شخص در قضاياي انتخابات سال 88، اين سوال را نيز مطرح كرده بود كه نظر شخص درخواست دهنده درباره رد صلاحيت آقاي هاشمي رفسنجاني در انتخابات اخير توسط شوراي محترم نگهبان چيست؟! چنان كه محرم امسال در اداره اوقاف قم، مسئول مربوطه همين سوال را از طلبه‌اي كه نگارنده او را از نزديك مي‌شناسد و براي اعزام به تبليغ به آن اداره مراجعه كرده بود پرسيده بود تا در مجموع تشخيص داده شود كه صلاحيت تكميل پرونده تبليغي و اعزام را دارد يا نه؟! پيداست اينك مسئولان محترم دولت موافق چنين رويه‌هايي نيستند اما هنوز برخي در حال و هواي گذشته به سر مي‌برند و آرزوي برگشت به چنين رويه‌هايي دارند كه در سال‌هاي گذشته بسي گسترش يافت.

3. تا آنجا كه نگارنده خبر دارد اينك به نسبت گذشته، براي اخذ مدرك تحصيلي، محدوديت سياسي و دشواري كمتري وجود دارد اما در همين سه يا چهار سال پيش به افرادي به رغم نگارش پايان‌نامه و دفاع از آن و اخذ نمره قبولي، تنها به دليل سياسي به آنان مدرك داده نمي‎شد. يك مورد را خود نگارنده از نزديك شاهد بود و در جلسه دفاعيه اين طلبه خوش‌فكر و متعهد، به عنوان مهمان شركت كرده بود. استاد راهنماي وي نيز آيت‌الله استادي، دامت بركاته، بود، اما به رغم پذيرش پايان‌نامه وي و اخذ نمره قبولي، مدرك وي به دليل واهي سياسي داده نمي‌شد و او پس از مدت‌ها دوندگي و پا‌درمياني برخي دلسوزان توانست مدرك خود را بگيرد و نگارنده بي‌خبر نيست كه حتي برخي مدارك صادر شده نيز به صاحبان آن تحويل نمي‌شد و در كشوي ميز مسئول بخش مربوطه گرد و خاك مي‌خورد! و البته با ايستادگي مدير محترم آن زمان حوزه، آن وضع كه به سليقه يك مدير مياني بر مي‌گشت مقداري تغيير كرد.

4. اين مطلب را يكي از طلاب خوش‌استعداد كه به دليل برخي فعاليت‌هاي گذشته و حال خود، نه اجازه اخذ مدرك حوزه به او داده مي‌شود و نه اجازه شركت در آزمون كارشناسي ارشد يا دكترا را دارد و نگارنده او را مي‌شناسد، براي نگارنده نقل كرد. وي در پي‌گيري بي‌نتيجه حل مشكل خود به يك مسئول امنيتي مراجعه كرده بود و چنين پاسخي شنيده بود. البته هدف نگارنده، توجه دادن به نوع نگاه و استدلال يك مدير مياني امنيتي است و درباره جزئيات موضوع اين طلبه محترم آگاهي كافي ندارد.

ارسال به دوستان