عصر ایران؛ مهرداد خدیر- با درگذشت دکتر ناصر میناچی یکی دیگر از چهره های شاخص فرهنگی و حقوقی صدر انقلاب و این بار نیز در آستانه سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی دنیای خاکی را ترک گفته است. نام ناصر میناچی اما بیش از آن که فعالیت های حقوقی و سیاسی او را فرایاد آورد با یک مکان خاطره ساز گره خورده است: حسینیه ارشاد. به همین خاطر بود که پس از 50 سال فعالیت خود در حسینیه ارشاد مایل بود پیکر او در حیاط این موسسه دفن شود و البته این امکان فراهم نیامد.ناصر میناچی مقدم به همراه محمد همایون و عبدالحسین علی آبادی یکی از سه بنیانگذار حسینیه ارشاد بود. درست تر البته این است که بگوییم یکی از 4 موسس. چرا که زنده یاد محمد علی نوید نیز در زمره بنیادگذاران حسینیه ارشاد بود هر چند که دوست نمی داشت نام او مطرح شود.حسینیه ارشاد اما در وهله نخست نام دکتر علی شریعتی را به اذهان می آورد اما آن که این امکان را فراهم ساخت و علی شریعتی را از استاد دانشگاه مشهد به صدایی ماندگار در تاریخ ایران بدل ساخت بی شک ناصر میناچی بود. با این حال نباید فراموش کرد که مشهورترین سخنرانی های استاد شهید مرتضی مطهری که بعدها به کتاب تبدیل شدند نیز در همین مکان ایراد شد.در اوایل دهه 40 جمعی از چهره های ملی، مذهبی و نیز بازرگانانی خوش نام بر آن شدند یک موسسه فرهنگی مذهبی خیریه بنا کنند که برای جوانان جذاب باشد و این اتفاق افتاد و بعدتر فوج فوج جوان بود که به جای سپری کردن اوقات در کاخ جوانان در نزدیکی همین محل به حسینیه ارشاد می آمدند. جایی که معماری آن نیز متفاوت و تلفیقی از سنت و مدرنیته بود. بعدتر کانون توحید نیز با الهام از همین معماری بنا نهاده شد.حسینیه ارشاد در آغاز از جانب ساواک تحمل شد چرا که از گرویدن جوانان به مارکسیسم جلوگیری می کرد. از سوی دیگر پس از اختلاف با روحانیون سنتی باز به شکاف میان جناح های مذهبی دل بستند. اما بعد تر که در خانه های چریک های جوان آثار دکتر علی شریعتی را یافتند هم حسینیه را بستند و هم شریعتی و میناچی را گرفتند و آنان ماه ها در دو سلول کنار هم نگه داری می شدند.حسینیه ارشاد در خیابان شریعتی تهران
ناصر میناچی در کوران انقلاب اسلامی در کنار حقوقدانانی چون حسن ابراهیم حبیبی، ناصر کاتوزیان، احمد صدرحاج سید جوادی،محمد جعفر جعفری لنگرودی و عبدالکریم لاهیجی مامور تکمیل پیش نویس قانون اساسی نظام جدید شدند. پیش نویسی که حسن حبیبی تدوین بخش هایی از آن را در پاریس آغاز کرده بود.
این متن پس از تغییرات و اعمال ملاحظاتِ مورد نظر رهبر فقید انقلاب و مراجع ثلاث قم( آیات: شریعتمداری، گلپایگانی و نجفی مرعشی) تا مرحله برگزاری همه پرسی برای تایید افکار عمومی نیز پیش رفت. مهندس مهدی بازرگان اما بر تشکیل مجلس موسسان تاکید ورزید و متن تهیه شده را فراتر از یک پیش نویس ندانست و گفت: «سند نهایی را همان گونه که در حکم نخست وزیری من آمده مجلس موسسان باید تنظیم کند.»
در عمل مجلس موسسان جای خود را به مجلس خبرگان داد و به جای 300 نماینده مجلس موسسان نزدیک به 70 نماینده منتخب مجلس بررسی نهایی قانون اساسی که به خبرگان شهرت یافت کار تدوین را انجام دادند و با افزودن اصولی که مهم ترین آنها اصل ولایت فقیه بود تغییرات اساسی اعمال کردند. هر چند فصل حقوق ملت دست نخورده باقی ماند و قانون اساسی جدید نیز به آرای عمومی گذاشته شد و مهر تایید مردم بر آن نشست.
ناصر میناچی در آن زمان وزیر ارشاد ملی بود. با این که حاصل کار با آنچه مدنظر او بود یکسان نبود اما رابطه خود را با حکومت نگسست و به رغم استعفای دولت موقت مهندس بازرگان با دولت شورای انقلاب نیز همکاری کرد.
عنوان «ارشاد ملی» به جای وزارت «فرهنگ و هنر و جهانگردی» نیز ابتکار او بود. او از فرط علاقه به حسینیه ارشاد و دکتر علی شریعتی با این کار واژه «ارشاد» را ماندگار کرد. بعدتر البته «ارشاد ملی» به «ارشاد اسلامی» تغییر یافت. هر چند که کارشناسان بر این باورند این تغییر نام جنس انتظار از وزارت فرهنگ و هنر را تغییر داد و این سوء تفاهم را ایجاد کرد که انگار این وزارتخانه متولی ارشاد مردم است و نه مسوول به سامان کردن فرهنگ وهنر این سرزمین و شاید بعد تر که واژه «ارشاد» بر «گشت» های خیابانی هم نشست ناصر میناچی پشیمان شده باشد.
ناصر میناچی نیز تلخ کامی های بسیار دید اما شاید هیچ گاه دل او آن قدر نشکست که دانشجویان اشغال کننده سفارت آمریکا به صورت شتاب زده و بر اساس اسنادی که حاصل تحلیل های ماموران و کارمندان بود نام او را در زمره افشاگری ها آوردند و به بازداشت 24 ساعته او هنگامی که رسما وزیر ارشاد ملی بود انجامید. با وساطت و دخالت رییس جمهور وقت البته آزاد شد و مانند عباس امیر انتظام دیگر عضو دولت موقت پرونده ای برای او تشکیل نشد و دانشجویان مسلمان پیرو خط امام نیز در اقدامی نادر از او عذر خواستند. اما همین که جمعی از جوانان دوستدار شریعتی که با خواندن کتاب های سخنرانی های او در حسینیه ارشاد انقلابی شده بودند، یکی از بنیانگذاران و حامیان شریعتی را بی محابا متهم می کردند اتفاقی تلخ به حساب می آمد.
دکتر میناچی وصیت کرده است در حیاط موسسه دفن شود. مخالفت با این اقدام را برخی سیاسی و بعضی با مقررات شهرداری ها مغایر دانسته اند چرا که از یک زمان مشخص به بعد دفن اموات تنها در گورستان های رسمی و پس از طی مراحل و تشریفات قانونی در همان محل مجاز شناخته شده است.
طرفه این که دوست نزدیک علی شریعتی که تا واپسین دم نیز همراه او بوده همچون خود شریعتی در جایی غیر از آنچه وصیت کرده به خاک سپرده می شود. درباره محل مورد وصیت دکتر شریعتی دو نقل قول شنیده شد: یکی در همین حسینیه ارشاد و دیگری در زادگاه او اما اکنون در مقبره مجاور زینبیه دمشق مدفون است. دکتر محمد مصدق هم وصیت کرده بود در کنار شهیدان 30 تیر 1331 دفن شود اما در همان احمدآباد که تبعید گاه و املاک خانوادگی بود به خاک سپرده شد.
ناصر میناچی البته بختیارتر از آنان است و می توان این قول را که مخالفت با تدفین او در حیاط موسسه حسینیه ارشاد تنها به دلایل قانونی شهری است قرین به صحت دانست و از ظن های دیگر پرهیز کرد
نام میناچی بیش از هر چیز دیگر با حسینیه ارشاد گره خورده و این پیوند منوط به دفن پیکر او در این مکان نیست. چه، ارشاد از یک حسینیه و موسسه فراتر رفته و به یک مکتب بدل شده است.
مکانی که بسیاری از صاحبان سرمایه که تعلقات فرهنگی و دینی نیز دارند بخش یا حتی تمام اموال خود را وقف آن می کنند تا در تامین مخارج آن به کار آید و از خود صدقه جاریه ای باقی می گذارند که تا سالیان باقی می ماند. تنها اشاره به کتابخانه حسینیه ارشاد که به یکی از کامل ترین و مجهزترین مجموعه ها تبدیل شده کفایت می کند. پروژه ای که همچنان نیز ادامه دارد.
گنبد فیروزه ای حسینیه ارشاد همچنان خاطره انگیز باقی می ماند.