۰۳ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ۰۷:۲۵
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۱۶۲۲۴
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۰ - ۰۵-۱۱-۱۳۹۲
کد ۳۱۶۲۲۴
انتشار: ۱۰:۳۰ - ۰۵-۱۱-۱۳۹۲

پیدا شدن جعبه سیاه آتش سوزی خیابان جمهوری!

الف. راستگو

متاسفانه دو نفر از شهروندان در حادثه آتش سوزی خیابان جمهوری کشته شدند. در همین رابطه نظر چند به اصطلاح مسئول(!) را جویا شدیم، که به این شرح می باشد:

 

نفر اول: این یک حادثه نبود؟! از شما هم می خوام که دیگه لفظ حادثه رو برای این موضوع بکار نبرید! این یک اقدام از پیش طراحی شده بود برای تخریب آتش نشانی!

آیا ذوق زدگی بی بی سی و صدای امریکا رو بعد از این جریان ندیدید؟! آیا ندیدید در شبکه های اجتماعی چطور بصورت هماهنگ عکس های این حادثه به اشتراک گذاشته شد؟! اسنادش موجوده! می تونید فیلم هاش رو ببینید! همکارهای ما هی میگفتن نپر! و اونها پریدن! همه این ها چه معنی ای می تونه داشته باشه؟!


نفر دوم: آتش سوزی؟! کدوم آتش سوزی؟! این حرف ها همه هجمه هایی هست که این روزها علیه شهرداری و آتش نشانی صورت گرفته! من خودم اونجا بودم! بعله! یکم دود بود! اما آتش سوزی نبود! یکی دو نفری داشتن سیگار می کشیدن! همین!

اون دو نفر هم از بالا به پایین خودشون رو ننداختن! بلکه یک نفر اونها رو از پایین به بالا پرت کرد! ما در حال حاضر دنبال جعبه سیاه حادثه هستیم و داریم پیگیری می کنیم و از اونجا که دانستن حق مردم است و مسئولین باید پاسخگو باشند، مقصرین حادثه رو پیدا می کنیم و بعد لپشون رو می کشیم!

البته مطمئن باشید هر چند می دونیم مقصر خلبان هست، اما باز هم زوایای پنهان این حادثه رو بررسی می کنیم ... آقای خبرنگار! ببخشید! فکر کنم اشتباهی چند جمله آخر رو از روی برگه "توجیه سقوط هواپیما" خوندم! واستا برگه "توجیه سقوط از ساختمان" رو پیدا کنم!


نفر سوم: اینها همه تقصیر امریکاست! اگر تحریم های ناجوانمردانه امریکا علیه مردم عزیزمون نبود که این اتفاق نمی افتاد! وقتی اجازه واردات نردبون به ما نمی دن همین میشه دیگه! این نردبونمون رو هم یک خواهر و برادر در آشپزخانه منزلشان اختراع کردند! وگرنه همین رو هم نداشتیم!

چی؟! تشک؟! چرا تشک پهن نکردیم؟! ... شما واقعا خبرنگاری؟! وای به حال "عصرایران" با خبرنگارهای بی سوادی همچون شما! آخه با تشک چطوری میشه آدم ها رو نجات داد؟! تشک واسه خوابیدنه! نکنه توقع داشتین آتش نشان های ما بیخیال بگیرند در خیابان بخوابند!


نفر چهارم: ما این نردبون رو چندصد میلیون دفعه تست زده بودیم! هر دفعه داشت درست عمل می کرد! اصلا ما یک نفر رو استخدام کردیم مخصوص تست کردن این نردبون!

کارش این هست که از 8 صبح میاد تا ساعت  4بعدازظهر، هر 10 ثانیه یکبار این دکمه نردبون رو میزنه! بنده خدا خیلی زحمت میکشه! انگشتش زخمی شده اینقدر دکمه این نردبون رو زده!

باور کنین هر دفعه هم دکمه اش رو می زد نردبون عمل می کرد! اصلا فکر کنم ما اینقدر این نردبون رو تست کردیم که خراب شد! تست زیادی این چیزها رو هم داره دیگه!


نفر پنجم: چی؟! معذرت خواهی؟! من معذرت خواهی کنم؟! همه جای کهکشان راه شیری از این اتفاق های می افته! حتی توی کهکشان راه دوغی(!) هم توی آتیش افراد جون خودشون رو از دست میدن! بالاخره مشیت الهی بوده دیگه، ما بی تقصیریم!

ارسال به دوستان