فقط معلوم نیست چطور قرار است هر دو به دیدار هم بروند؟! چون اینطور ممکن است هر کدام در راه منزل آن یکی باشد و به دیدار هم نائل نشوند و تاریخ ادبیات نتواند دیداری را همپای دیدار شمس و مولانا به خود ببیند!
ایسنا- طنز روز - اعضای هیأتمدیرهی خانهی شاعران نشستی گذاشتند برای پاسخ به اتهامهایی که علیرضا قزوه به آنها وارد کرده بود و آنجا، او را به محمود احمدینژاد تشبیه کردند. آقای قزوه هم در راستای همین موضوع، خانهی شاعرانیها را به مناظره دعوت کرده؛ همان کاری که دکتر چند وقت پیش انجام داد. حالا من ماندهام یعنی اگر کسی را به کسی تشبیه کردند، طرف باید همهی کارهای او را انجام دهد؟! آن وقت بد اوضاعی میشودها! البته از آوردن مثال در این زمینه معذوریم. لطفا اصرار نکنید، حتا شما دوست عزیز.
البته آقای قزوه در عین حال که مثل آقای احمدینژاد میگوید، اسنادی دارد، با او تفاوتهایی هم دارد و خوب است خانهی شاعران چشمش را روی حقیقت نبندد. آقای قزوه حرفش را دربارهی بحث عوض کردن زنها و خانهها پس گرفته و حتا عذرخواهی هم کرده؛ در حالیکه تاریخ معاصر دربارهی این بخش از عملکرد دکتر چیز دیگری میگوید و باعث ایجاد اختلالهایی در «مشبه» و «مشبه به» میشود.
از طرفی، آقای قزوه گفته، مِن باب تنها نبودن و توازن، یکی از دوستان شاعرش مثلا امیری اسفندقه را هم با خودش برای مناظره بیاورد. داشتم فکر میکردم اگر دکتر هم برای مناظره بخواهد کسی را همراهش بیاورد، چه کسی را میآورد؟ آنجاست که با خودش میگوید، یه دل دارم، دو دلبر، و میماند از بین رحیممشایی و دکتر رحیمی کدام را انتخاب کند؟!
حالا خدا را چه دیدید، شاید مناظره برگزار شد و دوستان آشتی کردند و بعد هم آنطور که ساعد باقری از تماس تلفنی علیرضا قزوه نقل کرده، همان شد که آقای قزوه خواسته، یعنی فردا همهی روزنامهها در تیتر اولشان بنویسند ساعد باقری و علیرضا قزوه با یک دسته گل به دیدار هم رفتند! فقط معلوم نیست چطور قرار است هر دو به دیدار هم بروند؟! چون اینطور ممکن است هر کدام در راه منزل آن یکی باشد و به دیدار هم نائل نشوند و تاریخ ادبیات نتواند دیداری را همپای دیدار شمس و مولانا به خود ببیند!