۰۳ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۳ دی ۱۴۰۳ - ۱۶:۱۸
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۱۱۷۹۷
تاریخ انتشار: ۱۲:۳۳ - ۰۷-۱۰-۱۳۹۲
کد ۳۱۱۷۹۷
انتشار: ۱۲:۳۳ - ۰۷-۱۰-۱۳۹۲

خاطرات هاشمی از 9 دی 60 تا 69

رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در بخشی از روزشمار خاطرات 9 دی سال 60 تا 69 خود به نکات جالبی اشاره کرده است.

 به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی،در روزشمار خاطرات «9دی» وی به نکات جالبی اشاره شده است که در متن خاطرات منتشر شده آمده است:

9دی60

جریمه 21 تومانی هاشمی در مجلس!

پس از نماز و جواب مراجعات و نوشتن چهار روز خاطرات عقب افتاده ، عازم مجلس شدم . راننده دیر آمد، با کمی تأخیر به مجلس رسیدم . کمیسیون آئین نامه داشتیم . بیست ویک تومان ، بابت هفت دقیقه ، جریمه شدم . عصر جلسه هیأت رییسه داشتیم . برنامه هفته آینده را منظم کردیم . برای تأمین امنیت نمایندگان ازشر تروریست ها تصویب کردیم که اتومبیل ضد گلوله ازمنابع داخلی و خارجی برای مجلس تهیه کنیم ، کارهای اداری را انجام دادیم .

نامه ای از فرمانده نیروی زمینی رسید، اطلاع می داد که امشب نیروهای ما درخاک عراق حمله ای دارند. طرح کربلای 1 اجرا می شود.



** احمدآقا خبر نامه آیت ‏الله خامنه‏ ای به امام را داد که در آنها از حمایت امام از یک جریان گله شده و خواستار توجه به جناح جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و... شده‏ بود.



** اول شب ، از دفتر مشاورت و دبیرخانه شورای دفاع آمدند و گزارشهایی داشتند. اطلاع دادند که هیأتی فنی اعلام آمادگی کرده که رادارهایی که در انبارداریم و با رفتن کارشناسان آمریکائی عملیاتی نشده ، عملیاتی کنند و نیاز نداشته باشیم که رادار از انگلستان بخریم . گزارشی بود که از مصر چند هزار سرباز به کمک سربازان عراقی به عراق وارد شده اند و چیزهای دیگر.


شب ، با حضور آقای [عبدالرحیم ] ربانی شیرازی ، در دفتر رئیس جمهورجلسه ای داشتیم .آقای ربانی از نهادهای انقلابی ناراضی اند و سفارش به کنترل آنها می کنند و به طور کلی روحیه احتیاط و میانه روی در امور اقتصادی ، سیاسی و اداری دارند. از آینده وضع موجود نگرانند. بحث های طولانی با ایشان داشتیم و در اینکه به طرف قانون و ثبات باید برویم ، متفق بودیم . شام را مهمان آقای خامنه ای بودیم . برای خواب به مجلس رفتم و تا ساعت دوازده شب کار کردم .


9 دی 61

نخستین دانشجویان دانشگاه آزاد چند نفر بودند؟

در خانه بودم . بیشتر مطالعه کردم و به کارهای جاری با تلفن پرداختم . عصر به مجلس رفتم .آقای دکتر [عبدالله ]جاسبی برای گرفتن امضای اعلامیه دانشگاه آزاد [اسلامی ] و امضای چک برای مخارج دانشگاه آمد. قرار شد سه هزار نفر را در نه واحد بپذیریم .جلسه هیأت رئیسه داشتیم . امور اداری و کارکنان و ترمیم حقوق و برنامه هفتگی مورد بحث بود.



شب در دفتر رییس جمهوری برای رسیدگی به اختلافات رؤسای نیروی زمینی و سیاسی ایدئولوژی [ارتش ]جلسه داشتیم . اعتراضات و گله های خود را مطرح کردند. خیلی مهم و ریشه دارنبود، تفاهم نسبی پیش آمد. قرار شد همکاری کنند. برای شام و خواب به مجلس رفتم .



9 دی 62

عصر جمعه با خاطره نویسی و پیاده روی

اقامه نماز جمعه را به آقای امامی کاشانی محول نمودم . چند روز نوشتن خاطرات ، عقب افتاده بود؛ جبران کردم . مقداری پیاده روی و استراحت داشتم .



9 دی 63

تظاهرات حزب الله علیه امام جمعه دورود!

در جلسه علنی ، یک لایحه را تصویب کردیم . بعد از وقت تنفس به دفترم آمدم . بخشی از فیلم مراسم عیدخاص ، در مدرسه مجتهدی تهران را که توسط جمعی برگزار شده بود، دیدم ؛ عمل مضر وتفرقه افکنانه ای است ؛ معلوم شد تحت تعقیبند.



نماینده دورود از تظاهرات حزب اللهی های دورود،علیه آقای محمودی ، امام جمعه درود ـ که از نزدیکان آیت الله گلپایگانی است ـ خبر داد. افرادی هم به اتهام کارگردانی تظاهرات ، بازداشت شده اند.

ظهر، در دفترم آقایان [غلامرضا] سلطانی و [حسین ] سبحانی نیا نمایندگان کرج و نیشابور آمدندو درباره اختلافات در حزب [جمهوری اسلامی ] و مجلس [شورای اسلامی ] و... صحبت کردند؛تأکید برلزوم بیداری و بی طرفی من و آقای خامنه ای داشتند.



آقای لطیف صفری ، نماینده اسلام آبادغرب آمد و از آقای موحدی قمی امام جمعه و حاکم شرع آن شهر، شکایت داشت و از وجود دو خط در روحانیت گفت و چاره جوئی داشت .



عصر، در جلسه شورای [مرکزی ] حزب شرکت کردم . بیشتر وقت جلسه را مسئله شهر درود وراه چاره اینگونه مسائل در ارتباط با حزب و اختلافات وزارت بازرگانی با اعضای هیأت مؤتلفه ـ کمیته صنفی ـ گرفت .



با آقایان خامنه ای و [واعظ] طبسی جلسه داشتیم . درباره بنیاد تدوین تاریخ و خط سه و گروه قهدریجان [ـ سید مهدی هاشمی ـ] و هم درباره لزوم کم کردن حضور زیاد روحانیون در تلویزیون مذاکره شد.



دیر وقت به منزل آمدم . گزارشهائی را آوردند که عراق ، چند حمله هوائی به شهر بستان و اطراف سوسنگرد داشته و [در این حادثه ] عده ای شهید و زخمی شده اند.



9 دی 64

خبر حاج احمد آقا از نامه گلایه آمیز آیت الله خامنه ای به امام

طرف صبح احمدآقا آمد. مدتی است که برای استراحت به توصیه پزشکان بیشتر در سفر است. راجع به مسائل جاری کشور و جنگ مذاکره کردیم. آقایان عروج و اقبالی آمدند و توصیه‏ هایی در مورد حفاظت داشتند.عصر خانم شهید مطهری آمد. اتومبیلی برای خودشان می‏ خواست و نگران یک تلفن تهدید آمیز بود.

آقای سراج [الدین موسوی] رئیس جدید کمیته‏ ها آمد. گزارشی از وضع کمیته‏ ها داد و برای محل جدید کمیته مرکزی استمداد کرد. گزارش‏ها را از مجلس آوردند. تازه مهمی نداشت.



احمدآقا خبر دو نامه از آیت‏ الله خامنه ‏ای و آقای [جلال‏ الدین] فارسی به امام را داد که در آنها از حمایت امام از یک جریان گله شده و خواستار توجه به جناح جامعه مدرسین [حوزه علمیه قم] و... شده‏ اند.



9 دی 65

تهدید صدام برای بمباران شیمیایی باختران!

از منزل به قصد رفتن به جبهه، خداحافظی کردم. یاسر هم بنا بود بیاید. اما وقتی فهمید کار من در قرارگاه هاست و به جلو نمی روم، نیامد.برای اعلان حضورم در تهران در جلسه علنی مجلس تا هنگام نطق های قبل از دستور و قرائت تذکرات ماندم. قرار بود ساعت نه صبح حرکت کنیم.



به خاطر رفتن برق، ماشین ها نتوانستند بنزین بگیرند و تا ساعت یازده معطل شدیم. در این فاصله در دفترم کار کردم. نمایندگان باختران آمدند و از شایعه تهدید یمباران شیمیایی امروز باختران نگران بودند.آقای رفیق دوست آمد. گزارش کیفیت انفجار انبار مواد منفجره در پادگان شهید بهشتی1 را داد و دستور گرفتن ارز برای خریدهای نظامی از بانک مرکزی گرفت.



ساعت یازده همراه دکتر روحانی و سرهنگ ترابی و محافظان، با چند اتومبیل به طرف خوزستان حرکت کردیم. بیرون تهران، لباس نظامی پوشیدم. ناهار را به طور ناشناس در قهوه خانه ای بین قم و اراک خوردیم. یک جا هم بنزین زدیم و چای خوردیم و ساعت شش و نیم شب وارد خرم آباد شدیم. در مهمانسرای نیروی زمینی مستقر شدیم. من را نشناختند.

خیلی زود شام خوردیم. بنا نبود من شناخته شوم. گفته شده بود فرمانده نیروی زمینی می آید. نمی دانم مسئول مهمانسرا که با مهمانان ناشناخته، همراه با محافظان مسلح زیاد مواجه می شد، چه فکری داشته است؟ تلفنی رسیدنمان را به تهران اطلاع دادیم. برق قطع شد و اخبار تلویزیون نیمه کاره ماند. ما هم رفتیم خوابیدیم.



1- سازمان مجاهیدن خلق (منافقین) مسئولیت حادثه تروریستی انفجار در پادگان شهید بهشتی را بر عهده گرفت.

2- در این روز ژنرال عدنان خیرالله وزیر دفاع عراق در یک کنفرانس مطبوعاتی اظهار داشت:«چنانچه ایرانی ها به گلوله باران بصره (جنوب عراق) و بخش های مرزی ادامه دهند از این مساله تعجب نکنید که دسته هایی متشکل از صد هواپیمای عراقی، هم زمان شهرهای ایرانی را بمباران کنند».

وی در جریان این کنفرانس مطبوعاتی که به آخرین تهاجم ایران در جنوب جبهه اختصاص داشت افزود که صبر عراق حدی دارد و نمیتواند تا ابد شاهد کشتار ملت خود باشد.

وزیر دفاع عراق آنگاه در تشریح نتایج آخرین تهاجم ایران در جنوب جبهه اظهار داشت که هدف ایران تصرف شهر بصره بوده و هست و سپس با لحنی طنزآلود گفت:«اما اگر ایرانی ها یک بخش دیگر زا جبهه را انتخاب کنند ما به آنها خوشامد می گوئیم». وی در همین حال مجدداً تاکید کرد که عراق قادر است هرگونه تهاجم ایران را دفع کند.



9 دی 66

جلسه هاشمی با فرماندهان نظامی در باختران

تا ساعت دو و نیم بعد از ظهر در منزل بودم. کارها را از مجلس آورده بودم. وقت حرکت مشخص نبود. به [فرودگاه] مهرآباد آمدیم. با هواپیمای شاهین به سوی همدان حرکت کردیم. ارتفاعات در مسیر پوشیده از برف بود. پس از نیم ساعت پرواز، در پایگاه هوایی همدان فرود آمدیم. فقط سرهنگ پردیس فرمانده پایگاه و جانشین او مطلع بودند. معلوم شد ماشین هایمان نرسیده اند. آنها را به تبریز فرستاده بودیم. برنامه عوض شد. گفتم بیایند همدان که در گردنه آوج به خاطر برف گیر کرده بودند. از طریق دفتر تهران مطلع شدیم.



با اتومبیل های پایگاه، به سوی باختران حرکت کردیم. در گردنه اسدآباد، جاده ها برف داشت و یخ زده بود؛ با احتیاط رفتیم و ساعت هفت بعد از ظهر به باختران [= کرمانشاه] رسیدیم.

در قرارگاه سپاه مستقر شدیم. آقای رضایی و فرماندهان دیگر منتظرمان بودند. علت تاخیر عملیات را گفتند1: بارش برف، بسته شدن جاده و خراب شدن پل ها. تلفنی با منزل صحبت کردم و خبر سلامتی دادم. خسته بودم؛ دیر وقت خوابیدیم.



1- امروز آقای هاشمی فرمانده جنگ، وارد باختران شد. هدف ایشان از این سفر، آگاهی از اوضاع جبهه های غرب و شمال و نیز بررسی طرح های عملیاتی سپاه برای جبهه شمال، است. آقای رضایی فرمانده سپاه، پس از جلسه با فرماندهان نیروی زمینی و قرارگاه های نجف و قدس، به منظور مطلع کردن آقای هاشمی از اوضاع و تصمیمات اتخاذ شده، از بانه به باختران آمد. جلسه در قرارگاه رمضان با حضور افراد دیگری از جمله آقایان غلامعلی رشید، ابراهیم حاج محمد زاده، احمد وحیدی ، مصطفی ایزدی و حجج اسلام حسن روحانی و برهانی تشکیل شد.آقای محسن رضایی دلایل تعویق زمان عملیات را به تفصیل بازگو کرد.



ایشان در این باره به آقای هاشمی گفت که براثر بارش باران و افزایش آب رودخانه، پل و بخش هایی از جاده تخریب شده است.همچنین به یخ بندان جاده ها و تأثیر منفی آن بر ارتباط عقبه با خط مقدم اشاره کرد و افزود به دلیل اوضاع نامناسب و غافلگیری در برابر آن، زمان عملیات به 20/10/1366 تغییر یافت.به گفته آقای محسن رضایی، باز شدن جاده ماؤوت، احداث جاده ژاژیله و نصب پل در میان تنگه نیز برای شروع عملیات لازم ا ست.

در این میان، باز شدن جاده ماؤوت شرط شروع عملیات اعلام شد.آقای رضایی این عملیات را تجربه جدید جنگ نامید و افزود:« ما یک سری مشکلات داریم که چه اکنون آفند کنیم، چه در آینده، برای غلبه بر جو، به توان مهندسی نیازمندیم.» ایشان همچنین گفت که نباید عملیات را با تعجیل آغاز کرد.



آقای هاشمی نیز تعویق زمان عملیات را عاقلانه دانست و گفت: « اگر عملیات انجام می شد، بچه ها می رفتند داخل و تدارکات به آنها نمی رسید.» ایشان همچنین تأکید کرد که عملیات شمال، قبل از عملیات فاو در جنوب انجام شود. نگرانی این است که اگر عملیات جنوب اول انجام شود، در فاو فشار زیادی به نیروها وارد شود و هم اینکه برای انجام عملیات در شمال، دشمن می فهمد که کار ما در جنوب انجام شده و توان شما را می فهمد و نیروهای خود را می آورد اینجا، ولی اگر اول عملیات شمال انجام شود، دشمن نسبت به جنوب تردید خواهد داشت و خرده خرده نیرویش را می آورد[به شمال] و ضربه می بیند.»



آقای هاشمی و آقای رضایی درباره لزوم فاصله زمانی میان عملیات شمال و جنوب به مدت چهار و پنج روز و تقدم عملیات جبهه شمال، اشتراک نظر داشتند.آقای هاشمی تصمیم دارد برای آگاهی بیشتر از جبهه های شمال، فردا به بانه برود. دلیل این تصمیم آن است که آمد و رفت فرماندهان برای تشکیل جلسه با ایشان، حدود دو روز وقت آنها را می گیرد و بدین ترتیب روند پیشرفت کارها مختل خواهد شد.

در عین حال ، نگرانی از امنیت آقای هاشمی نیز مطرح است، به خصوص آنکه آقای رضایی فاش شدن حضور آقای هاشمی فرمانده جنگ در آن منطقه را خیلی خطرناک می داند. *



مأخذ: روزشمار جنگ ایران و عراق، کتاب پنجاه و دوم، حسین اردستانی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران.



9 دی 67

هدیه پسته کاران رفسنجانی به هاشمی

در منزل بودم. کار زیادی نداشتم. بیشتر به استراحت و مطالعه کتاب درباره مسائل بعد از جنگ جهانی دوم گذشت.کوفتگی و نقاهت کمردرد و کسالت دو سه روز گذشته باقی است. آقای [عبدالمجید] معادیخواه آمد و گزارش کار بنیاد تاریخ را داد.همشیره زاده محمد و دامادش آمدند. اخیراً مرضیه ازدواج کرده؛ داماد فارغ التحصیل رشته علوم سیاسی از دانشگاه امام صادق(ع) است. عفت هدیه ای داد.



شب آشیخ حسین هاشمیان و جمعی از بستگان آمدند. بیشتر مذاکره درباره مشکلات شرکت تعاونی [تولیدکنندگان و صادرکنندگان] پسته رفسنجان بود. محسن و رضا [هاشمیان] عموزاده ها از کویت برگشته و یک ماشین حساب سخنگو به عنوان هدیه آورده اند و خواستند در تحسین روابط بکوشیم. مدعی اند شرکت تعاونی پسته ضرر می دهد؛ تسهیلات بیشتر می خواهند. با اینکه من عضو شرکت نیستم، معمولاً خیال و شایعه می شود که با نفوذ من استفاده زیادی به شرکت می رسد. چون متعلق به ده ها هزار کشاورز است، برای رفع مشکلات آنها کمک می کنم. شرکت تعاونی، نمونه خوبی از همکاری کشاورزان با هم برای رفع مشکلات است.



9 دی 68

واکنش ایران به حوادث آذربایجان شوروی

فاطی با مادرش صحبت کرد. دکتر یک هفته دیگر اقامت را تمدید کرده است. آقای [قدرت الله] علیخانی آمد. مراتب ناراحتی خط 3 را از اظهارات رهبری اطلاع داد و تحلیل های آنها را گفت. توقع کمک من برای خلاص کردن آنها را دارند. موج حمایت های مراکز روحانی و فرهنگی از بیانات رهبری و حمایت از دولت ادامه دارد.

[آقای عبدالله نوری] وزیر کشور برای امور جاری کشور آمد و همان مضامین مطالب آقای علیخانی را گفت.مهندس [مهدی] چمران آمد. از مدیریت دانشکده هنرهای زیبا و طرد نیروهای مخلص شکایت کرد.آقای کامروا [مسئول ستاد معین تهران] آمد. امکانات ستاد معین [برای بازسازی نوسازی] خرمشهر و برنامه های بازسازی را گفت؛ تأکید بر سرعت عمل نمودم.عصر دکتر هاشمی [گلپایگانی] برای برنامه شورای عالی انقلاب فرهنگی آمد. چهار نفر از نمایندگان مجلس که برای سیاحت و مطالعه کتابخانه ها عازم شوروی هستند، برای مشورت و خداحافظی آمدند.



اول شب با وزرای اطلاعات، کشور و امور خارجه درباره مسائل و حوادث آذربایجان شوروی جلسه داشتیم. تحلیل این است که خود مردم باکو تمایل به انقلاب اسلامی دارند و شعار وحدت می دهند، ولی عوامل حکومت شوروی و توده ای ها نفوذ کرده اند و شعارهای انحرافی هم از قبیل استقلال آذربایجان و .... داده می شود.



قرار شد هیأتی برای مذاکره با روس ها به مسکو اعزام بشود و هیأتی برای کشف بیشتر حقیقت به باکو بروند و کمیسیونی در تهران و تبریز، مسائل را زیر نظر داشته باشد. شب در دفترم ماندم و کارها را انجام دادم.



9 دی 69

پیغام آمریکایی ها به هاشمی چه بود؟

ساعت هفت و نیم به دفتر رسیدم. کارهای مانده از دیروز را تا ساعت نُه صبح انجام دادم. در گزارش ها، مسأله بحران خلیج فارس، رو به تشدید دیده می شود. آقای مختار کلانتری فرمانده کمیته[های انقلاب اسلامی]آمد. از طرح آقای [عبدالله]نوری، وزیرکشور، برای ادغام نیروهای انتظامی انتقاد داشت. او گفت، واسطه ای از طرف آمریکایی ها، گفته است، به عنوان نشانه حُسن نیت، حاضرند یک میلیارد دلار از اموال ما را آزاد کنند و یکی از ایرانیان را که علیه ما به عنوان تبعه آمریکا[ تابعیت مضاعف]، به عنوان جاعل سند، [در دادگاه لاهه]، اقامه دعوی نموده است، وادار به صرف نظر کنند.



با [آقای علی فلاحیان]، وزیر اطلاعات، درباره حفاظت صحبت کردم.آقای [سیدمحمدباقر] مُهری، [رهبر شیعیان کویت] آمد. وضع کویتی ها را گفت و درباره سیاست برخورد با حکومت آل صباح پرسید و کمک مالی گرفت. آقای [سیدغلامرضا]شیرازیان، [مجری ساخت فرودگاه امام] و همکارانش آمدند. گزارش وضع طرح ساخت فرودگاه امام خمینی را دادند و از اینکه [آقای محمد سعیدی کیا]، وزیر راه و ترابری، او را برکنار کرده است، انتقاد داشت و حمل بر اختلاف نظر سیاسی می کرد.


[آقای ایرج فاضل]، وزیر بهداشت، همراه با معاونان آمدند و گزارش کار دادند؛ به خاطر استیضاح ناراحت به نظر می رسیدند؛ تقویت روحی شان کردم. عصر آقای [بیژن نامدار]زنگنه [وزیر نیرو] آمد و گزارش پیشرفت کار تعمیر سد سفید رود را داد؛ راضی است. او همچنین اطلس آب های ایران را آورد. در جلسه هیأت دولت شرکت کردم.

شب با آیت الله خامنه ای جلسه داشتیم. درباره سفر ایشان به استان ایلام، دادستانی تهران، استیضاح دکتر فاضل و مسئولیتی برای احمدآقا و مسایل اقتصادی، سیاسی و قضایی و همچنین تعیین سخنگو برای دولت، مذاکره و تصمیم گیری شد. به خانه آمدم.
ارسال به دوستان