۰۴ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۴ دی ۱۴۰۳ - ۰۴:۳۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۰۸۲۴۹
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۸ - ۲۰-۰۹-۱۳۹۲
کد ۳۰۸۲۴۹
انتشار: ۱۰:۳۸ - ۲۰-۰۹-۱۳۹۲
رئیس کمیته بازنگری قراردادهای نفتی در گفتگو با عصر ایران:

باید از لابی های نفتی برای رفع کامل تحریم ها استفاده کرد

هیچ کشوری با سرمایه‌های داخلی خودش به توسعه صنعت نفتش مبادرت نمی‌ورزد؛ بلکه با استفاده از شرکت‌های نفتی بزرگ دنیا، میادین نفتی خودشان را توسعه می‌دهند بدون اینکه بودجه کشور خودشان را صرف توسعه میادین نفتی‌شان کرده باشند.
عصر ایران؛ هومان دوراندیش - مهدی حسینی، رئیس کمیته بازنگری قراردادهای نفتی در وزارت نفت، پیش‌بینی می‌کند که تحریم‌های نفتی ایران دیر یا زود لغو خواهند شد.

وی معتقد است شرکت‌های نفتی بین المللی معتبر، می‌توانند مهمترین لابی ایران برای فشار بر دولت‌های غربی و نرمش 1+5 در مذاکرات آتی با دولت جمهوری اسلامی ایران باشند. حسینی که از مدیران رده‌بالای وزارت نفت محسوب می‌شود، در دوره‌ وزارت غلامرضا آقازاده معاون وزیر نفت در امور پتروشیمی و در سال‌های 1377 تا 1379 معاون بین المللی بیژن زنگنه در وزارت نفت و دو سال هم مدیرعامل شرکت کالای نفت لندن (81-1379) بوده است.

او از سال 1384 بازنشسته شده و پس از روی کار آمدن دولت روحانی، به دعوت بیژن زنگنه وزیر نفت، ریاست کمیته بازنگری قراردادهای نفتی را بر عهده گرفته است. متن زیر گفتگوی عصر ایران است با مهدی حسینی درباره پیامدهای احتمالی توافق ژنو برای صادرات نفت ایران.

***

*با توجه به توافق ایران و 1+5، ارزیابی شما از فروش نفت ایران در شش ماه آینده چیست؟

آنچه که از این توافق برمی‌‌آید این است که فضای عمومی روابط بین المللی ایران بهبود محسوسی پیدا کرده و حرکتی رو به جلو شکل گرفته است. اگر چه این توافق برای یک دوره آزمایشی شش‌ماهه است ولی به نظر من، این توافق برگشت‌پذیر نیست و باید مسیر طبیعی خودش را، که لغو کامل تحریم‌هاست، طی کند. مسلماً مسیر رسیدن به این هدف، خیلی هموار نیست و گروه دیپلماسی ایران باید زحمت زیادی متحمل شود.

به نظر من، تیم دیپلماسی کشورمان باید بیش از پیش خودش را تقویت کند. این کار با عطف نظر به زوایای دیگری از کار امکان‌پذیر است. نفت می‌تواند یکی از همین زوایا باشد؛ چرا که نفت محور اقتصاد ماست و بیشترین فشار در ماجرای تحریم‌ها متوجه نفت ما بوده است. استفاده از لابی‌های نفتی، که لابی‌های قدرتمندی هستند، می‌تواند در حل مسائل آتی موثر باشد. بنابراین من فکر می‌کنم مذاکرات منجر به رفع تحریم‌ها خواهد شد؛ هر چند که زمان تحقق آن می‌تواند جلو یا عقب بیفتد.

*چرا مطمئنید همه تحریم‌ها لغو خواهند شد؟

برای اینکه دنیای امروز نگران عرضه نفت و انرژی است؛ چرا که تقاضا برای عرضه نفت و انرژی روند ثابتی را طی می‌کند و پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد که در دو دهه آینده، مصرف نفت در سطح جهان بالغ بر 110 میلیون بشکه می‌شود. الان مصرف نفت در سطح جهان، 85 میلیون بشکه است. این افزایش 25 میلیون بشکه‌ای به هر حال باید از جایی تامین شود. سهم مصرف گاز در سبد انرژی جهانی، از 24 درصد فعلی به 30 درصد می‌رسد. بنابراین جهان به سمت مصرف بسیار بالای نفت و گاز می‌رود. سهم انرژی‌های آلاینده‌ای مثل زغال‌سنگ هم کاهش می‌یابد. اگر امیدی هم به انرژی‌های تجدیدپذیر باشد، این سهم نمی‌تواند بیشتر از 10 درصد باشد. بنابراین دنیا نگران عرضه انرژی است. سوال این است که این انرژی از کجا باید تامین شود؟

 رفتار بین المللی نشان می‌دهد که کشورهای جهان در حال تن‌دادن به سرمایه‌گذاری‌های بسیار سنگینی برای رفع این نیاز خودشان هستند. مثلاً الان در آب‌های عمیق غرب آفریقا، دریای شمال، آلاسکا، سیبری و یا مناطقی با نفت غیر عادی و فوق سنگین، که بیشتر ذخایرش در ونزوئلا وجود دارد، برای استحصال هر بشکه نفت، بالای 50 دلار هزینه می‌شود. این رفتار نشان می‌دهد که دنیا نگران عرضه نفت در آینده نزدیک است.



اخیراً استرالیا برای اکتشاف گاز در آب‌های بسیار عمیق بیش از 3000 متر، در فاصله 1000 کیلومتری ساحل این کشور حدود 130 میلیارد دلار قرارداد بست. یعنی کارهای بسیار سنگین و عجیبی در دنیا صورت می‌گیرد و همه این اقدامات نشان‌‌دهنده نگرانی کشورهای جهان در قبال مساله عرضه نفت در آینده‌ای نه چندان دور است یا در قزاقستان، الان منبع نفتی کاشگان با هزینه سرسام‌آوری در حال توسعه است. برآورد شده برای تولید 1 میلیون بشکه نفت، باید 130 میلیارد دلار هزینه شود. یعنی برای ظرفیت هر بشکه نفت، باید حدود 110 هزار دلار هزینه شود؛ در حالی که اگر آن رقم در ایران هزینه شود، برای ظرفیت هر بشکه نفت باید چیزی حدود 20 هزار دلار هزینه شود.

وقتی دنیا این همه خودش را به در و دیوار می‌کوبد تا نفت تولید کند، معلوم است که نفت چیز بسیار ارزشمندی است و آنها نگران از دست رفتن این منبع انرژی هستند. پس دنیا تشنه نفت است و تشنه‌تر هم می‌شود. در چنین شرایطی، وقتی به کشوری مثل ایران، که بزرگترین ذخیره گاز دنیا و سومین یا چهارمین ذخیره نفت دنیا را دارد، بگویید نفت و گاز تولید نکن، این کار درست برخلاف جریانی طبیعی است که مورد نیاز دنیاست.

در واقع می‌توان گفت که تحریم نفت ایران، به گونه‌ای تحریم بازار انرژی دنیاست؛ چرا که ما در دنیا، اولاً این ذخایر شناخته‌شده و عظیم انرژی را داریم، ثانیاً هزینه‌های استفاده از منابع انرژی موجود در ایران، بسیار پایین است. شما در ایران با 4 تا 6 دلار، می‌توانید یک بشکه نفت تولید کنید. یعنی برای تولید یک بشکه نفت، دیگر به آن پنجاه دلاری که در آلاسکا و سیبری هزینه می‌شود نیازی نیست.

علاوه بر این، ما در بخش اکتشاف‌مان پتانسیلی بسیار بالا با شانس موفقیت بالا داریم. حدود 1 میلیون کیلومتر مربع سرزمین ما، یعنی دوسوم ایران، از لایه‌های رسوبی پوشیده شده است و در لایه‌های رسوبی شانس پیدا کردن نفت وجود دارد. الان شاید حدود 30 درصد این گستره جغرافیایی، مورد پوشش اکتشافی قرار گرفته است.

بنابراین، با چنین پتانسیلی، ایران بهشت کسانی است که می‌خواهند در زمینه اکتشاف نفت سرمایه‌گذاری کرده و به بهبود وضع انرژی در دنیا کمک کنند. حالا جهان غرب این سرمایه‌گذاری را انجام نمی‌دهد و به کسی هم اجازه نمی‌دهد چنین کاری بکند. این کار در حقیقت تحریم دنیاست نه تحریم ما. درست است که صنعت نفت، که موتور محرکه اقتصادی کشور ماست، ما از این تحریم آسیب می‌بیند و به تبع آن اقتصاد ما هم آسیب می‌بیند و کشور ما گرفتار رکود اقتصادی و کاهش اشتغال می‌شود، اما این تحریم برای دنیا هم زیانبار است. بنابراین، اگر کشورهایی مثل اسرائیل و عربستان را کنار بگذاریم، سایر کشورهای دنیا قطعاً از رفع تحریم‌های کنونی علیه ایران استقبال خواهند کرد.

*شما بیشتر درباره آینده بلند‌مدت توضیح دادید ولی سوال اول من درباره وضعیت فروش نفت ایران در آینده کوتاه‌مدت بود. یعنی در همین شش ماه آتی، ایران موفق می‌شود نفت بیشتری بفروشد؟

ظاهراً صادرات نفتی ما در شش ماه آینده را در همین سطح فعلی نگه داشته‌اند اما تفاوتش با گذشته این است که پول همین میزان صادرات به ایران برمی‌گردد. الان پول‌های همین میزان صادرات نفتی هم به دست ما نمی‌رسد. اگر این پول‌ها به ایران بیاید، قطعاً کمک بسیار زیادی به توسعه صنعت و اقتصاد ما می‌کند و آثار زیادی خواهد داشت. حالا اینکه آیا با توجه به مثبت شدن فضای سیاسی بین المللی و کاهش فشارها به سیستم بانکی و تجاری دنیا، ما می‌توانیم نفت بیشتری بفروشیم یا نه، تا حد زیادی منوط به آینده تحولات و هنر ما در بازاریابی بیشتر است. 

*  1+5 متعهد شده است تلاش‌های بیشتر برای کاهش فروش نفت خام ایران را متوقف کنند. اگر این توافق و تعهد بدست نمی‌آمد، میزان فروش نفت ایران در یک سال آینده، از همین حد فعلی هم کمتر می‌شد؟

وقتی کنگره آمریکا اعلام کرد در صدد وضع تحریم‌های جدید علیه ایران است، یکی از بحث‌های نمایندگان کنگره این بود که فروش نفت ایران از همین حد فعلی هم کمتر شود. یعنی مثلاً اگر کره جنوبی 250 هزار بشکه نفت از ایران می‌خرد، این کشور را تحت فشار بگذارند که همین میزان خرید را نیز کاهش دهد. اما الان این توافقنامه مانع از ادامه تلاش جهان غرب برای کاهش صادرات نفت ایران می‌شود. البته در بند دیگری از توافقنامه آمده است که اجازه نمی‌دهند میزان فعلی فروش نفت ایران افزایش یابد. اما هنر ما می‌تواند این باشد که از فضای مثبت موجود استفاده کنیم. قطعاً دستگاه دیپلماسی ما به این موضوع فکر می‌کند. بسیاری از کشورها، مثل ژاپن و چین و کره جنوبی متقاضی خرید نفت از ایران و یا خرید بیشتر نفت از ایرانند. به نظر من، با توجه به فضای بین المللی مثبت پدیدآمده، می‌توان از این کشورها بخواهیم مجوز خرید بیشتر را بگیرند. به این مجوز، ویبر گفته می‌شود. یعنی آنها از مجازات بابت افزایش خریدشان مستثنا می‌شوند.

*الان به غیر از چین و هند، کدام کشورها مهمترین خریداران نفت ایران هستند؟

تا جایی که من در گزارش‌ها دیده ام، کره جنوبی و ژاپن و سنگاپور هم علاوه بر چین و هند بزرگترین خریداران نفت ما هستند.

*در متن توافقنامه، یکی از تعهدات 1+5 فراهم‌آوردن شرایطی قید شده است که "مشتری‌های کنونی ایران حجم متوسط خرید نفت خام خود از ایران را از سر گیرند." این جمله دقیقاً یعنی چه؟ "حجم متوسط" یعنی مقدار نفتی که قبل از تحریم‌ها خریداری می‌شد یا همین مقدار فعلی؟

من هم به این موضوع فکر کردم که این عبارت اگر به معنای احیای متوسط خرید قبلی این کشورها باشد، ممکن است با سقف فروش فعلی در تضاد باشد. چون 1+5 گفته است سقف فروش فعلی نفت ایران را حفظ می‌کند. به نظر من، این جمله در توافقنامه، از جملاتی است که حداکثر استفاده را می‌توان از آن کرد. یعنی ما می‌توانیم به مشتریان کنونی خودمان بگوییم مطابق این جمله از توافقنامه ژنو، شما می‌توانید متوسط قبلی خرید خودتان را احیا کنید. معلوم نیست که این جمله درباره متوسط خرید سال 2012 است یا متوسط خرید سال 2011. خلاصه این جمله "باز" است و ما می‌توانیم در مذاکرات نفتی با کشورهایی که خریدار نفت ما هستند، از آن استفاده کنیم برای افزایش فروش نفت‌مان به این کشورها.

اگر شرکت‌هایی که الان از ایران نفت می‌خرند، متوسط خرید سابقشان را داشته باشد، یعنی متوسط خرید قبل از وضع تحریم‌ها، میزان فروش نفت ما، که الان حداکثر حول و حوش 1 میلیون بشکه در روز است، به نحو قابل توجهی افزایش می‌یابد. اما اگر بحث سقف فروش نفت ایران مد نظر باشد و به کشورها و شرکت‌های خریدار نفت ایران فشار وارد شود که مبادا خریدشان سقف فروش نفت ایران را بالاتر ببرد، شاید راه حل مشکل این باشد که ما از این کشورها بخواهیم ویبر بگیرند تا بتوانند خریدشان را افزایش دهند.

*اگر تحریم‌ها با شدت قبلی ادامه پیدا می‌کرد، در آینده نزدیک کدام کشورها از بازار نفت ایران خارج می‌شدند؟

به نظر من، در بین مشتریان تاریخی نفت ما، هیچ کشوری به طور کامل از بازار نفت ما خارج نمی‌شد؛ بلکه ما فقط سهمی از بازارمان را به نفع رقبا از دست می‌دادیم؛ کما اینکه تا به حال هم از دست داده‌ایم. اینکه کشورهای دیگری جایگزین کشور ما در بازار نفت شوند، بسیار خطرناک است زیرا وقتی خریداران نفت به تامین‌کنندگان جدید عادت می‌کنند، بازگشت به وضعیت قبلی بازار نفت، به طور طبیعی کار آسانی نیست. اما از آنجایی که در دنیا تقاضا برای نفت وجود دارد، من معتقدم که نگرانی ما نباید خیلی بالا باشد؛ زیرا ما هر وقت بتوانیم به سطح صادرات قبلی‌مان برسیم، بالاخره متقاضیانی وجود دارند که نفت ما را خواهند خرید. فقط ممکن است کمی جابجایی در بازار نفت رخ دهد و کشورهای تازه‌ای جایگزین خریداران سابق نفت ما شوند.  

*در پاسخ به سوال اول به لابی‌های نفتی اشاره کردید. لابی‌های نفتی دقیقاً چه عناصر و نیروهایی هستند؟

من معتقدم شرکت‌های نفتی بین المللی، بسیار علاقه‌مندند که دوباره در ایران فعال شوند. در این زمینه، قبلاً حتی رقابت‌هایی بین اروپا و آمریکا وجود داشت. زمانی که دولت آمریکا ایران را تحریم کرده بود ولی اروپا در ایران فعالیت نفتی داشت، شرکت‌های آمریکایی بسیار ناراضی بودند که دیگر نمی‌توانند در ایران فعال باشند و بازار نفت ایران را به شرکت‌های اروپایی واگذار کرده‌اند ...

*زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی؟

بله. به هر حال من معتقدم شرکت‌های نفتی متقاضی فعالیت در ایران، لابی‌های خوبی برای ما در مذاکره با غرب هستند. تا قبل از تحریم‌های یکجانبه آمریکا در زمان بیل کلینتون، یعنی تا سال 1996، شرکت‌های آمریکایی تا سقف 800هزار بشکه در روز از ما نفت می‌خریدند. علاوه بر شرکت‌های نفتی، بانک‌ها و شرکت‌های خدماتی و موسسات حقوقی هم از بیزینس نفتی بهره‌مند می‌شوند. تمامی این شرکت‌ها و بانک‌ها و موسسات، از اینکه کشور بزرگی مثل ایران - که کشوری محوری در صنعت انرژی جهانی است - تحریم شود، ناراضی‌ و متضررند. این نهادها همگی برای تامین منافع خودشان خواستار رفع تحریم ایران هستند و ما می‌توانیم از این خواسته اساسی آنها برای تامین منافع خودمان استفاده کنیم.

*یعنی این شرکت‌ها و موسسات و ... در نهایت باید به نفع ایران به دولت‌های غربی فشار بیاورند؟

این کار سابقه دارد. آنها در گذشته هم این کار را انجام می‌دادند.

*در شرایط فعلی، این کار برای ما فایده‌ای هم می‌تواند داشته باشد؟  

حتماً. من خیلی امیدوارم به این فشار.

*این فشار صرفاً ممکن است به افزایش نسبی فروش نفت ما منجر شود یا اینکه می‌توانیم امیدوار باشیم رژیم تحریم‌ها را هم تغییر دهد؟

من معتقدم فشار این شرکت‌ها به دولت‌های غربی می‌تواند به ما کمک کند که ما در مذاکرات آینده، موفق‌تر عمل کنیم. به هر حال هر چه فشار بر تحریم‌کنندگان بیشتر باشد و این فشار از درون کشورهای آنها اعمال شود، به سود ماست. ما باید از این امکان استفاده کنیم.

*با توجه به افزایش تولید نفت عربستان و عراق پس از تحریم نفتی ایران، امکان بازگشت ما به قلب بازار نفت جهانی چقدر است؟

هر چند که تقاضای نفت به طور کلی در دنیا وجود دارد ولی رقابت هم در بازار نفت وجود دارد. با این حال من معتقدم درباره توان عربستان و عراق خیلی بزرگنمایی شده است. من فکر نمی‌کنم این کشورها آن قدرها بزرگ باشند که بتوانند جای ما را در بازار نفت کاملاً پر کنند. بحث درباره افزایش صادرات نفت عراق به 12 میلیون بشکه در روز، به لحاظ تکنیکی بحث درستی نیست.

 من با توجه به مجموعه اطلاعاتی که جمع‌آوری کرده‌ام و با نیز با توجه به گفتگوهایم با کارشناسان عراقی، فکر نمی‌کنم عراق در بهترین حالت بتواند بیش از 4 یا 5 میلیون بشکه نفت تولید کند. درباره عربستان هم، از وقتی که من به یاد دارم، همیشه گفته‌اند 10 تا 12 میلیون بشکه ظرفیت تولید دارد. هیچ وقت هم ندیده‌ام که عربستان از این رقم بالاتر برود در حالی که از پتانسیل تولید 20 تا 25 میلیون بشکه نفت از سوی عربستان، سخنانی گفته می‌شود. من اعتقاد ندارم عراق و عربستان به این سرعت می‌توانند به چنین ارقامی برسند.

 ما نباید این کشورها را چنان بزرگ کنیم که این تصور عمومی ایجاد شود که این‌ها می‌توانند ما را از صحنه انرژی کاملاً حذف کنند. ما می توانیم ظرفیت تولیدمان را خیلی بیشتر از حد فعلی ارتقا دهیم. روسیه نصف ظرفیت نفتی ما را دارد ولی روزی 9 میلیون بشکه نفت تولید می‌کند.

*ما برای فعال‌کردن ظرفیت تولیدمان مشکل فنی و تکنیکی داریم؟

ما در سه زمینه دچار مشکل هستیم. اول، فقدان توافق ملی درباره نحوه اداره غیرسیاسی صادرات نفت. ما در دوره‌‌های گوناگون اختلاف نظرهایی در این زمینه داشته‌ایم که موجب کندشدن روند تولید نفت ما شده است. توافق ملی بر روی چارچوب و مدل سرمایه‌گذاری در حوزه نفت، اهمیت اساسی دارد. صنعت نفت صنعتی توام با ریسک است و شرکت‌های بزرگ نفتی با خطر کردن به قدرت کنونی‌شان در سطح دنیا رسیده‌اند.

 قاعده بازی در کشورهای نفتی دنیا این است که هیچ کشوری با سرمایه‌های داخلی خودش به توسعه صنعت نفتش مبادرت نمی‌ورزد؛ بلکه با استفاده از شرکت‌های نفتی بزرگ دنیا، که ریسک‌پذیری بالا دارند، میادین نفتی خودشان را توسعه می‌دهند و متناسب با سرمایه‌گذاری و ریسک شرکت‌های نفتی، ارقامی را بابت اکتشاف و توسعه میادین نفتی به آنها پرداخت می‌کنند؛ ولی پس از آن برای سی تا چهل سال، نود درصد تولیدشان را مهیا کرده‌اند؛ بدون اینکه بودجه کشور خودشان را صرف توسعه میادین نفتی‌شان کرده باشند. این قاعده بازی است ولی من خودم در بحث قراردادهای نفتی شاهد این بودم که عده‌ای اصلاً با اصل سرمایه‌گذاری خارجی مساله داشتند. یعنی می‌گفتند نفت گران شده است و ما این همه پول داریم و دیگر چه نیازی داریم که در صنعت نفت‌مان سرمایه خارجی جذب کنیم؟

همین که این موضوع پذیرفته شود که ما پول خودمان را در بخش‌هایی از اقتصادمان سرمایه‌گذاری کنیم که شانس بالایی برای جذب سرمایه خارجی ندارند، گام مهمی به پیش برداشته‌ایم. مثلاً کشاورزی ما شانس کمی برای جذب سرمایه خارجی دارد. بودجه ما باید صرف توسعه کشاورزی‌مان شود ولی صنعت نفت که جاذبه بالایی برای سرمایه‌گذاران خارجی دارد، نباید با بودجه داخلی توسعه یابد.

*مشکل اول را فرمودید. دو مشکل دیگر چیست؟

مشکل دوم، مشکل تکنولوژیک است. البته صنعت نفت ما در بخش مدیریت و بویژه در بخش مهندسی و ساخت تاسیسات نفتی، رشد بسیار خوبی داشته است. یکی از مزایای قراردادهای نفتی، همین بحث انتقال تکنولوژی است. ما امروز پیمانکارانی داریم که تایید صلاحیت می‌شوند برای کار در سطح بین المللی. یعنی شرکت‌های نفتی بین المللی، مشتاق به کار گیری آنها هستند. ما این رشد را بیست سال پیش نداشتیم یا ما الان شرکت‌هایی داریم که سازه‌های دریایی می‌سازند. ما قبلاً سازه دریایی نمی‌توانستیم بسازیم؛ ولی امروز سازه دریایی مثل موم در دست ما نرم شده است. شاید امروز ما در زمینه‌ لوله‌گذاری در کف دریا، بهترین کشور در منطقه باشیم. کشتی‌های متعدد لوله‌گذاری داریم که با سرعت‌های بالا لوله‌گذاری‌های سنگین در کف دریا انجام می‌دهند؛ لوله‌گذاری‌هایی که ما قبلاً حتی یک مترش را هم نمی‌توانستیم انجام دهیم. این رشد تکنیکی ناشی از پروژه‌های نفتی ما در یکی دو دهه گذشته بود؛ پروژه‌هایی که به انتقال تکنولوژی جدید به صعنت نفت ما منتهی شد.

 ولی با وجود همه این پیشرفت‌ها، ما هنوز از تکنولوژی بین المللی عقب هستیم. زمانی که من مدیر اکتشاف وزارت نفت بودم، لرزه‌نگاری ما دوبعدی بود ولی بسیاری از کشورهای دیگر، لزره‌‌نگاری سه‌بعدی می‌کردند. ما الان لرزه‌نگاری سه‌بعدی انجام می‌دهیم ولی دنیا به لرزه‌نگاری چهاربعدی رسیده است یا حدود 20 سال پیش، حفاری ما عمودی بود ولی کشورهای پیشرفته دنیا حفاری افقی می‌کردند.

 من یادم است که در همان زمان انگلیسی‌ها در خلیج فارس نزدیک 11 کیلومتر حفاری افقی کرده بودند. الان که ما به تکنولوژی لازم برای حفاری افقی رسیده‌ایم (که البته هنوز هم قادر نیستیم  بیش از دو سه کیلومتر حفاری افقی انجام دهیم)، خیلی از کشورها به "حفاری هوشمند" رسیده‌اند؛ چیزی که ما از آن محرومیم. در سایر حوزه‌ها هم چنین عقب‌ماندگی‌های تکنیکی‌ای داریم. واقعیت این است که جنگ و اختلاف نظرهای داخلی در اداره صنعت نفت و نیز تحریم‌های خارجی، موجب عقب‌افتادن ما از تکنولوژی روز دنیا در صنعت نفت شده است.

*مشکل سوم چیست؟

مشکل سوم، بحث تکنولوژی مدیریت است. همه کشورهایی که نفت دارند، توانسته‌اند شرکت‌هایی نفتی با ویژگی‌های شرکت‌های نفتی بین المللی ایجاد کنند. شرکت‌های نفتی برزیل و آررژانتین و مالزی با کارایی بالایی در سر تا سر دنیا مشغول فعالیت‌اند. مهمترین شرکت‌ نفتی مالزی، الان به جد در قاره آفریقا فعال است. اسپانیا و کویت هم در این زمینه موفق بوده‌اند؛ ولی ما که 110 سال از تاسیس صنعت نفت در کشورمان می‌گذرد، هنوز یک شرکت نفتی بین المللی با کارآمدی بالا نداریم. بنابراین مدیریت ما مشکل دارد.

*بعد از کودتای 28 مرداد، ایران برای بازگشت به بازار جهانی نفت مشکل داشت. بر فرض که تحریم‌های فعلی ایران لغو شود، بازگشت ما به جایگاه قبلی‌مان در بازار جهانی نفت چقدر طول می‌کشد؟

این امر بستگی به سیاستگذاری‌ها و روش کار ما دارد. ما می‌توانیم به سرعت به قلب بازار جهانی نفت برگردیم چون پتانسیل آن را داریم. اگر مبادله انرژی را با کشورهای همسایه‌مان توسعه دهیم، یعنی به کشورهای همسایه صادرات گاز و برق داشته باشیم و جاده‌ها و راه‌آهن‌مان را به آنها متصل کنیم، می‌توانیم به قدرت برتر انرژی منطقه تبدیل شویم. جایگاه استراتژیک جغرافیایی ما به گونه‌ای‌ست که می‌توانیم به چنین جایگاهی برسیم.

پانزده کشور در اطراف ایران هستند که هر کدامشان به نوعی به ایران نیازمندند. همسایه‌های جنوبی ما، تشنه گاز ما هستند. منهای قطر و بحرین که گاز دارند، کویت و عمان و امارات و دیگر  کشورهای خلیج فارس به گاز ما نیاز دارند. عراق و پاکستان هم. کشورهای شمال ایران هم برای صادرات تولیدات انرژی‌شان به ایران نیاز دارند. بحث سوآپ به همین دلیل مطرح شد ولی چنانکه باید پیگیری نشد و بعدها هم اصلاً رها شد.

ما می‌توانیم آلترناتیو مسیرهایی باشیم که کشورهای شمالی ایران برای رساندن انرژی خودشان به دریای سیاه و دریای مدیترانه، در پیش گرفته‌اند. استفاده از این پتانسیل‌ها، ما را به قلب انرژی منطقه بدل می‌کند. پس همه چیز برمی‌گردد به خودمان که چگونه این هدف را محقق کنیم. یعنی با کدام یکدلی ملی و تکنولوژی روز و مدیریت کارآمد؟

*نفت ایران کی تمام می‌شود؟

با توجه به بخش‌های اکتشافی گسترده‌ای که ما در اختیار داریم و هنوز به آنها نپرداخته‌ایم. یک روش استاندارد در این زمینه وجود دارد که به آن می‌گویند ضریب .R/P یعنی عمر میدان نفتی بر اساس سال به ازای تولید امروز شما. بر این اساس، ما حدود 157 میلیارد بشکه نفت شناخته‌شده قابل استحصال داریم. اگر صادرات ما در حد روزی 4 میلیون بشکه هم باشد، با تقسیم 157 میلیارد بر 4 میلیون، تقریباً می‌توانیم بگوییم ما تا چهل سال دیگر نفت داریم. اما واقعیت امر چیز دیگری است.

در دهه 1960 میلادی، پیش‌بینی می‌شد که نفت کل دنیا تا چهل سال بعد تمام می‌شود. در آن زمان نفت شناخته‌شده دنیا حدود 300 میلیارد بشکه بود و با توجه به میزان مصرف نفت در سراسر جهان، پیش‌بینی می‌شد که نفت دنیا در سال 2000 به پایان می‌رسد. اما امروز که ما در سال 2013 هستیم، نه فقط دنیا تمام نشده بلکه آن ذخیره 300 میلیاردی هم چهار برابر و یا کمی هم بیشتر شده است. بنابراین کسی نمی‌تواند بگوید نفت کی تمام می‌شود؛ چرا که مرتبا اکتشافاتی صورت می‌گیرد و این اکتشافات به ذخایر نفت دنیا اضافه می‌کند.

*شما الان در کمیته بازنگری قراردادهای نفتی، دقیقاً چه کاری انجام می‌دهید؟

تجربه ایران در زمینه قراردادهای نفتی در بیست سال گذشته، نشان می‌دهد با وجود نقاط قوت صنعت نفت ما در این زمینه، نقص‌هایی هم در این حوزه داریم که ممکن است مشکلاتی در زمینه جذب سرمایه‌ها و شرکت‌های خارجی در صنعت نفت ما ایجاد کند.

 این امور نیازمند بازنگری بودند و به همین دلیل آقای زنگنه پس از منصوب شدن به وزارت، کمیته‌ای متشکل از افراد باتجربه و اهل فن تشکیل دادند که در قراردادهای نفتی خودمان و نیز تجارب دیگران بازنگری و تاملی صورت گیرد. اگر قرار باشد عراق و سایر همسایگان ما در زمینه صنعت نفت جذب سرمایه کنند و با شرکت‌های خارجی قرارداد ببندند و همکاری کنند ولی ما ندانیم که آنها چه کار می‌کنند و چگونه کار می‌کنند، این عدم اطلاع مثل حرکت کردن با چشم بسته است.

 بنابراین ما قرار است به چارچوب‌هایی برسیم که قراردادهای نفتی ما را مطلوب‌تر و سودمندتر کند ولی محور اصلی کار ما، حفظ منافع ملی و رعایت قوانین داخلی کشور- از جمله قوانین بازرسی – است. در این چارچوب کلی، ما باید اصلاحات لازم را انجام دهیم و کمیته بازنگری قراردادهای نفتی هم الان مشغول همین کار است.

*کمیته بازنگری قراردادهای نفتی، قبلاً هم وجود داشت یا نوتاسیس است؟

نه، تازه تاسیس شده است و این امر به دستور آقای زنگنه بوده است.

*تاسیس این کمیته تا حدی ناشی از اختلاف روحانی و زنگنه در زمان وزارت آقای زنگنه در دولت خاتمی نیست؟

نه، کار ما مربوط به قراردادهای بالادستی است. این یک کار عام است و ربطی به یک قرارداد خاص ندارد.  

ارسال به دوستان