عصر ایران - نجفقلی حبیبی، رئیس پیشین دانشگاه علامه طباطبایی و فعال سیاسی اصلاحطلب، معتقد است مخالفان هر گونه ترمیم رابطه ایران و آمریکا، با سوء استفاده از جوانان انقلابی، نگران منافع خودشان هستند نه منافع ملی. وی همچنین با دفاع از هاشمی رفسنجانی، اتهام نقل قول خلاف واقع از بنیانگذار جمهوری اسلامی را، برچسبی میداند که به هاشمی نمیچسبد. متن زیر گفتگوی عصر ایران است با نجفقلی حبیبی درباره پیامدهای چشمانداز جدید در رابطه تهران و واشنگتن. ***
*در هفتهای که گذشت، ائمه جمعه از سیاست دولت روحانی در قبال آمریکا، قاطعانه حمایت کردند. شما درباره این تغییر محسوس در سیاست خارجی نظام چه نظری دارید؟
من امیدوارم هر چه پیش می آید، برای ملت ما و اسلام خیر باشد. جرقههای این تغییر از همان ایام انتخابات و فضای ناشی از آن جمله مقام معظم رهبری درباره "حق الناس بودن رای مردم" خورد. مردم هم آمدند رای دادند و درخواست تغییر کردند. یکی از مصادیق این تغییر، تغییر در روابط بین المللی ایران به ویژه درباره کشور قدرتمند آمریکا بود که نقشآفرین اصلی تحریمهاست. بنابراین رای مردم، که مورد حمایت نظام قرار گرفت، رای به تغییر بود.
کشمکشهای چند سال اخیر در حوزه سیاست خارجی نیز زمینه پارهای از تغییرات را فراهم کرده بود. ملت و نظام ما در برابر فشارهای خارجی مقاومت کرده است و دنیا هم عوض شده است. آمریکا دیگر آن آمریکای سابق نیست و معادلات جهانی دیگر آن معادلات اول انقلاب نیست.
به هر حال خیلی چیزها نسبت به سالهای نخست انقلاب، در سطح بین المللی و داخلی، عوض شده است و به همین دلیل، عقلای نظام تصمیم گرفتند تغییراتی در سیاست خارجی ایجاد کنند. آقای روحانی هم در سازمان ملل بر پایه عزت و عقلانیت و غرور ملی سخن گفت و همین شیوه طرح مباحث از سوی آقای روحانی، در داخل و خارج کشور بیش و کم اعتمادسازی کرد.
در هر صورت، این سیاست در داخل کشور پذیرفته شده است و مردم و مسئولان به شدت مراقبند که این سیاست در جهت مصالح ملی و با عقلانیتی شایسته ملت و نظام سیاسی ایران پیش برود.
*اگر سعید جلیلی رئیس جمهور شده بود، این خط در سیاست خارجی دنبال نمیشد.
بله، مسلم است که در این صورت نظام به سمت مذاکره با آمریکا نمیرفت.
*همین امر نشانه تاثیر قابل توجه رای مردم در جهتگیری سیاست خارجی نظام در شرایط کنونی نیست؟بله، همین طور است. انتخابات و رای مردم زمینهساز این تحول شد.
*پس چرا پس از دوم خرداد 76 چنین شرایطی پدیدار نشد؟ آن سال هم مردم قاطعانه به خاتمی رای دادند و خاتمی مایل بود که با آمریکا رابطه داشته باشیم. تجربه هشت سال حضور جریان آقای احمدینژاد، خیلی چیزها را به مردم و مسئولان آموخت. روشهای دولت احمدینژاد، ملت را دچار دردسر و رنج زیادی کرد. در دولت احمدینژاد، علاوه بر سیاست خارجی، اداره امور داخلی هم با مشکلات فراوان مواجه شده بود. اقتصاد ما دچار از هم پاشیدگی شد و وابستگی اقتصادی ما به خارج افزایش یافت. این تجربه، به خیلیها خیلی درسها داد.
الان همه متوجه شدهاند که روشها و عملکرد آقای خاتمی چه در سیاست داخلی و چه در سیاست خارجی، بسیار مناسبتر از احمدینژاد بوده است و به همین دلیل نوعی بازگشت به آن دوران صورت گرفته است.
متاسفانه، ما برای دریافتن این نکته، هشت سال هزینه دادیم. به هر حال، الان دیگر دنیا فهمیده است که ایران برای خودش قدرتی است و خود ما هم فهمیدهایم که باید روشهای جدیدی را اتخاذ کنیم. در دوران خاتمی، هر 9 روز یک بحران درست میکردند. الان معلوم شده است که چنین شیوه برخوردی درست نبوده.
*فکر میکنید رهبری در رویکرد کنونی سیاست خارجی، فقط در صدد رفع تحریمها هستند یا اینکه به حل مشکل تاریخی رابطه ایران و آمریکا هم نظر دارند؟
من در این باره نمیتوانم اظهار نظر کنم چون هیچ اطلاعی ندارم. آن چه در جریان است، نشان میدهد که تمایلی برای حل این مشکلات و بهبود بخشیدن به تعامل ایران با دنیا وجود دارد. مساله فعالیتهای هستهای ایران و تحریمهای جهان غرب، مقعطی است. آنچه که در نگاهی درازمدت اهمیت اساسی دارد، اصلاح روابط ایران با جهان خارج است که رئیس جمهور محترم هم به آن اشاره کردهاند. اگر چنین رویهای اتخاذ شود، ممکن است رابطه ایران و آمریکا هم ترمیم شود. البته این کار زمانبر است.
سی و چند سال رابطه نامطلوب بعد از انقلاب به علاوه خاطره بد ما ایرانیها از دولت آمریکا در دوران قبل از انقلاب، کار را مشکل کرده است اما امکان بهبود رابطه منتفی نیست. نیاز به حل مساله فعالیت هستهای ایران برای تهران و واشنگتن، میتواند زمینهساز ترمیم رابطه ایران و آمریکا هم بشود.
*در نماز جمعه این هفته، عدهای با شعار "مرگ بر دروغگو"، آقای هاشمی را به نقل قول نادرست از امام، درباره رابطه ایران و آمریکا، متهم کردند. نظر شما درباره این اختلاف چیست؟
آقای هاشمی گفتگوی خودش و امام را نقل کرده است. ما یا باید آقای هاشمی را متهم به کذبگویی کنیم یا اینکه بگوییم امام در آن زمان مصلحت نمیدید مشکل ایران و آمریکا را حل کند.
*آقای هاشمی گفتهاند امام به طور کلی معتقد بود رابطه ایران و آمریکا برقرار شود ولی جامعه الان آمادگی آن را ندارد. مطابق وصیتنامه امام، به چنین نقل قولهایی نباید اطمینان کرد. در این موارد، واقعاً چه باید کرد؟بله، این موضوع در نوشتههای امام نیست. آقای هاشمی هم که نگفته است این موضعگیری رسمی امام بوده است که شعار مرگ بر آمریکا باید حذف شود و رابطه دو کشور باید ترمیم شود. گفتگویی بین آقای هاشمی و امام بوده و هاشمی هم آن را نقل کرده است.
آقای هاشمی که نگفته امام چنین چیزی را جایی نوشته است. اما مساله فعلی ما این نیست. الان مسئولیت نظام با مقام معظم رهبری است و اگر ایشان به دولت اجازه دهند رابطه ایران و آمریکا را احیاء کند، دیگر این آقایان معترض نمیتوانند کفش پرتاب کنند! البته میتوانند انتقاد کنند ولی کفش پرت کردن، دور از شان ملت ماست.
رهبری به رئیس جمهوری که منتخب اکثریت ملت است، اختیار تام دادهاند که در سفر به نیویورک، به سود مصالح کشور سخن بگوید و عمل کند. دیگر این رفتارهای غیرمدنی چهار نفر اقلیت چیست؟
*شما خودتان نقل قول هاشمی را قبول دارید؟
من هیچ وقت نمیتوانم آقای هاشمی را تکذیب کنم. دلیلی برای تکذیب این حرف ندارم. البته برای تایید آن هم دلیلی ندارم ولی من به آقای هاشمی اعتماد دارم؛ بنابراین نمیتوانم بگویم ایشان دروغ میگویند.
*آقای خاتمی نسبت به وقوع ترور هشدار دادند و اصولگرایان تندرو هم به شدت از این حرف برآشفتند. شما هشدار خاتمی را تا چه حد شایسته جدی گرفتن میدانید؟من این هشدار را جدی میبینم. عدهای در کشور ما از فقدان رابطه ایران و آمریکا و همچنین از سیاستهای اتخاذ شده در دوران احمدینژاد، منافع زیادی کسب کردهاند. اینها چهار نفر جوان متدین و ساده را سازماندهی میکنند و جلو میاندازند تا منافع آنها را تامین کنند.
منافع این افراد به آنها اجازه نمیدهد که خیلی راحت کنار بکشند. اینها ابتدا با این خشونتها کارشان را شروع میکنند و به تدریج که حریم رای مردم را شکستند، اقدامات بدتری انجام میدهند.
این افراد در بحرانهای اقتصادی سالهای اخیر، خیلی ثروت اندوختند. حالا چطور میتوانند کنار بایستند و تماشا کنند که رای مردم قدرت و ثروت آنها را به خطر بیندازد؟ من از این جوانان ساده و متدین، خواهش میکنم که آلت دست این افراد پیچیده پشت پرده نشوند.
*این افراد پیچیده، چه کسانیاند دقیقاً ؟
ما که اینها را به اسم و رسم نمیشناسیم. ولی هر که باشند، متعلق به جریانی هستند که پول و قدرت را با هم میخواهد و در سالهای اخیر، خیلی هم استفاده کرده و منفعت برده است.
اینها یاد گرفتهاند که مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل و زنده باد امام زمان بگویند و بعد هر کاری که کردند، کردند! نانشان با همین شعارها توی روغن است! اینکه ما دائماً از امام زمان حرف بزنیم، هیچ ربطی به اداره امور مطابق خواست امام زمان ندارد.
*شما فکر میکنید نظام این بار جلوی این نیروهای خودسر یا شبه خودسر را میگیرد یا باز باید شاهد وقایع پس از دوم خرداد باشیم؟
ظاهر امر این است که نظام این بار نمیخواهد چنین وقایعی در کشور حادث شود. اما اینکه چطور این افراد برخورد کند، نمیدانم. البته ما هم نمیخواهیم نظام به منتقدین سیاست خارجی دولت روحانی، تودهنی بزند.
منتقد باید بتواند حرفش را بزند و جریان انتقادی همیشه باید وجود داشته باشد. انتقاد کردن آزاد است اما کارشکنی عملی، نباید آزاد باشد. با چنین کارشکنانی باید برخورد شود. مخالفان در بیان استدلالی مخالفتشان باید آزاد باشند اما نباید لنگهکفش پرتاب کنند.
این افراد این همه سایت و روزنامه دارند. میتوانند در نشریاتشان آزادانه سیاست دولت را نقد کنند. آقای روحانی به آمریکاییها گفته است ما امیدواریم یک صدا از آمریکا به گوش برسد. بنابراین بدیهی است که از ایران هم، در عرصه سیاست رسمی، باید یک صدا به گوش برسد.