«ملک تخلیه بوده و قابل تحویل است»، «بنای "تاریخی" کوچه پیرنیا یکم» بهصورت نقد و اقساط بلندمدت در مزایدهای واگذار میشود.
به گزارش ایسنا، در اطلاعیهای که بین مغازهداران منطقه لالهزار پخش و در چند روزنامه نیز چاپ شده است، خبر به مزایده گذاشتن این بنای تاریخی دست به دست میچرخد.
«فروش مالکیت دو باب عمارت به استثنا منافع سرقفلیهای موجود در ملک طی
مزایده» آگهی مزایدهای که مجوز کاربری جدید آن توسط بنیاد فرمان امام (ره)
گرفته شده و قیمت پایه برای خرید بنا، با مساحت عرصهی یکهزار و 883 متر،
12میلیارد و 250میلیون تومان در نظر گرفته شده است.
از بیرون خانه بهراحتی میتوان فهمید که این خانه دیگر نای ایستادن ندارد، چه برسد به وقتی که از مغازهداران منطقه بشنوی، برای زودتر خراب شدناش، تیشه به ریشهاش زده و برخی ستونهای خانه را به زانو درآوردهاند.
وارد خانه که میشوی، انگار به جنگلی نیمهسوخته پا میگذاری. در همهی خانه، علفهای هرز قد کشیدهاند و درختان نیمهخشک باغچهها، دیگر حد و مرز میان خاک و موزاییکهای کف حیاط را تشخیص نمیدهند.
باور نمیکنی که چند قدمی این مخروبهی قاجاری، خانهی «مشیرالدولهی پیرنیا» است، جایی که حالا با کاربری موسسهی «مطالعات تاریخ پزشکی، طب اسلامی و مکمل دانشگاه علوم پزشکی ایران» که سالها پیش به آن دادهاند، همچنان سر پا و سالم نفس میکشد، ولی تفاوت از زمین تا آسمان را میتوان با فاصلهی تنها چند متر بین این دو خانه دید.
مرگ از سر و روی «بنای تاریخی کوچه پیرنیا یکم» میبارد، زمین زیر پای شرکتکنندگان در مزایده بیشتر فرو میرود، زمینی که باید روی آن، راهت را در میان علفزاری از هرزههای خشک و زبالههای قدمتدار پیدا کنی. زیبایی نمای خانه از حیاط نیمهمخروبه، قدمها را برای تند حرکت کردن، سست میکند؛ اما چه فایده با نگاه به ایوان خانه، به جای برق خوشحالی از زیبایی و معماری خاص بنا، باید آه به لب نشاند. پنج قاب تابلوی نقاشی قرارگرفته در بالای ورودی اتاقها و پنجرهها که دری روبه ایوان دارند، حالا فقط میزبان گچهای نیمهریخته و تختهچوبهای فرسودهاند.
وای به حال اتاقهایی که بر هر ستوناش، کلنگی فرود آمده است تا زودتر خانه را سست و نابود کند. سقف بیشتر اتاقها ریختهاند. بالای شومینهی هر اتاق یک قاب گچبری یا نقاشی خودنمایی میکند، که بهجز یک نقاشی و یک گچبری، بقیهی اتاقها فقط میزبان قاب خالیاند.
البته در سال 1388 محمد عبدلی - یکی از کارشناسان میراث فرهنگی - با کمک تیمی به بررسی محدودهی لالهزار پرداخت و توانست، با شناسایی این خانه، پروندهی ثبتی آن را تهیه کند و برای ملی شدن، پرونده را به ادارهی میراث فرهنگی تهران ارائه کرد تا این بنای قاجای نیز شاید چند صباحی بیشتر بتواند سرپا بماند؛ اما پس از آن مشخص نشد که این بنای در فهرست آثار ملی به ثبت رسید یا خیر، چون کارشناسان میراث فرهنگی حالا تنها راه رسیدن به این جواب را بررسی همهی پروندههای ثبتی میدانند.
مسوول تهیه پرونده ثبتی این بنای قاجاری درباره این خانه تاریخی اظهار کرد: این بنا که اکنون در وضعیت نیمهسالم قرار دارد، جزو خانههای سنتی - بومی این منطقه از تهران است که تا کنون هیچ مطالعه، بررسی، گمانهزنی و حفاری رسمی روی آن انجام نشده است.
عبدلی افزود: این بنا نمایی خاص از نمودهای خالص و اصیل خانههای دورهی قاجار از نظر بصری دارد. این خانه یک طبقه با پلان مستطیلشکل شرقی - غربی و یک محوطه در جبههی جنوبی اعیانی دارد.
روزگار سالها پیش برای پیرنیا و خانهاش چرخید، ولی این روزها چرخشاش شرکتکنندهای را به مزایدهی «بنای تاریخی کوچه پیرنیا یکم» کشاند که دلش به حال آن بنا سوخت و تصمیم گرفت به جای تخریب خانه، کاری برای نجاتش انجام دهد.
و حالا نوبت متولیان، دوستداران و مسوولان شهری است تا این بنا را نجات دهند. بنا بر اطلاعیههای پخششده در روزنامهها و میان مغازهداران منطقهی لالهزار، تاریخ شروع مزایدهی این خانهی قاجاری 26 مردادماه و تاریخ پایان آن ششم شهریورماه امسال است، روزی که آخرین چکش برای کاربری جدید و چه بسا تخریب «بنای تاریخی کوچه پیرنیا یکم» بالا میرود. باید امیدوار بود که مسوولان شهری یا متولیان میراث فرهنگی اینبار نگذارند این چکش پایین بیاید یا دست کم آن را برای دادن یک کاربری مناسب بدون دادن مجوز تخریب پایین بیاورند، تا مزایده تمام شود.