روزنامه آرمان - دورهای دیگر در راه است. هفته آتی 31 صندلی جدید در شورای شهر تهران میزبان جمع جدیدی از اعضا میشود تا برای چهارمین بار شورای بزرگترین شهر کشور را تشکیل دهند. همزمان قرار است در نخستین جلسات شورای چهارم رایزنیهای انتخاب شهردار هم خاتمه یابد و مدیر جدید پایتخت معرفی شود.
گفته میشود اصلاحطلبان به اجماع نهایی برای تعیین رئیس شورا رسیدهاند، گزینه مورد نظر آقای مسجد جامعی است و ورزشكاران شورا نیز تمایل خود را برای رای دادن به این گزینه اعلام كردهاند. به نوعی گفته شده ورزشكاران شورا نیز به اجماع با اصلاحطلبان رسیدهاند. آیا شما این اتفاقات اخیر را تایید میكنید؟ مشخصا جنابعالی دراین لیست هستید؟
هنوز چیزی نهایی نشده، مذاكرات در جریان است و در خصوص انتخاب رئیس شورا هم بحث میان آقایان چمران و مسجدجامعی دور میزند. اما اینكه موضوع نهایی شده باشد و خاتمه یافته، صحیح نیست. تاكید میكنم كه انتخاب رئیس شورا منوط به انتخاب گزینه شهرداری پایتخت است. تا وقتی گروهها درخصوص شخص شهردار به جمعبندی نرسیده باشند، نمیتوانند برای ریاست شورا تصمیم قطعی بگیرند.
همانطور که میدانید در جریان رایگیری برای وزارت آموزش و پرورش و آقای نجفی در مجلس مسائلی درباره حضور آقای نجفی و یكی از اعضای شورا در جمع خانوادههای آسیبدیدگان حوادث پس از انتخابات 88 مطرح شد كه براساس مصوبه شورا بود و شما یكی از اعضایی بودید كه برای پیگیری این مصوبه تعیین شدید و همچنین نامگذاری میدان حق شناس. کمی درباره پیگیری این مصوبه و اتفاقات آن دوره بفرمایید.
بله، در ذیل هر دو مصوبه نام من بود. چه در بحث نامگذاری میدان حقشناس و چه در بحث دلجویی از آسیبدیدگان وقایع پس از انتخابات. در همان مقطع هم حرف ما این بود كه مردم، كشور و نظام نباید از ناحیه 2 جریان تندرو آسیب ببینند. بر همین اساس تلاش میكردیم آسیبدیدگان، اقدامات تندروانه را به حساب نظام و حاكمیت نگذارند. توجه داشته باشید كه به هرحال از دو طرف ماجرا افرادی بودند كه بر آتش اختلاف هیزم میریختند و در دو طرف هم بودند كسانی كه این آتش دامنگیرشان شده بود. هر 2 مصوبهای كه من پیگیر تصویبشان و امضاكنندهشان بودم به گمانم مصوبههایی بودند كه نهایتا به آرامش و استقرار امنیت در شهر كمك میكردند.
در برخوردهای اولیه بین گروههای منتسب به اصلاحطلبها و اصولگراهای شورا چه گذشته؟ سبك یا سنگین بودن وزنه اعضای گروهها چقدر قابل مشاهده است؟
من واقعا این طور به ماجرا نگاه نمیكنم. به اعتقاد من اینكه اصولگرایان بیشتر هستند یا اصلاحطلبها مساله ما نیست. مردم به ما رای دادهاند تا گزینه اصلح را معرفی كنیم این فرد هم حتما و لزوما نباید هم حزبی ما باشد. باید قویترین را انتخاب كنیم. این مطالبه و حق شرعی مردم از ماست. شاید خیلیها آن طور فكر میكنند اما من، نه. برای من مهمترین عامل گزینش قویترین مدیر است. اما اینكه كدام جناح بیشترند و كدام كمترند نسبت به شخص مشخص خواهد شد. یعنی ممكن است شخص انتخاب شده برای شهرداری تمایل داشته باشد كه از رای اصلاحطلبها استفاده كند و یا تمایل دارد سمت اصولگراها باشد. میخواهم بگویم كمتر یا بیشتر بودن گزینه اصلاحطلب یا اصولگرا را توانمندی و شخصیت خود آن فرد مشخص میكند. به عبارت دیگر همین فرد است كه چگونگی بازی را مشخص میكند. نكته دیگر خود رئیس شوراست تهران تنها شهری است كه انتخاب شهردار آن، رئیس شورا را تعیین میكند در حالیكه طبق قانون شما اول باید رئیس شورا را انتخاب كنید اما اینجا قبل از انتخاب رئیس به جمعبندی نهایی درباره گزینه شهردار میرسند و بعد رئیس شورا تعیین میشود.
یعنی یاركشی میشود؟
نمیدانم این تعبیر درستی است یا نه، مثلا میگویند فلانی به ریاست شدن این آقا رای دهید و او هم در جواب میگوید كه شما به گزینه من در شهرداری رای بدهید تا من هم به رئیس شدن آقای x رای دهم. تهران این طور است. همه از تجربه سال 85 به خوبی درس گرفتهاند و دیگر حرفهای عمل میكنند. واقعا در تهران این طور است كه انتخاب شهردار تعیین میكند كه رئیس شورا چه كسی باشد.
این همان بازی سیاسی است كه از مدتها پیش شروع شده و همه بهرغم اینكه میگویند شورا نباید سیاسی شود اما خودشان بازی سیاسی را اول از همه شروع میكنند.
من از اولین روز ثبتنام این موضوع را میدیدم. میگفتند افراد سیاسی نیایند و ثبتنام نكنند. تعجبآور این بود كه چهرههای سیاسی میآمدند و میگفتند: افراد سیاسی نباید وارد شورا شوند. هیچكس نمیگفت شما كه خودتان سیاسی هستید چرا برای ثبتنام آمدهاید؟ بله متاسفانه به سمت سیاسی شدن شورا رفتهایم. اما من باز هم میگویم كه باید به قویترین مدیر برای اداره شهر رای داد.
شما میگوئید قویترین و در عین حال میگویید گزینه شما آقای قالیباف است و او قویترین است. با این موضع صریح چه كسی میتواند برای شما قویتر از قالیباف باشد؟
این شخص را باید به من معرفی كنند. به هرحال نظر من آقای قالیباف است و این انتخاب را نظرسنجیها هم تایید كردهاند. نظرسنجیها نشان داد كه اكثر مردم آقای قالیباف را برای این سمت میخواهند. جالب است بدانید كه حتی ما یك نظرسنجی انجام دادیم از كسانی كه به آقای روحانی به عنوان رئیسجمهور رای دادند و از آنها پرسیدیم كه دوست دارید شهردار تهران چه كسی باشد؟ همانها گفتهاند، قالیباف. از میان کسانی كه به آقای روحانی برای ریاستجمهوری رای دادند مشخصا 66 درصدشان گفتند كه ما آقای قالیباف را برای شهرداری تهران میخواهیم.
و البته همانها میگفتند كه آقای قالیباف برای ریاستجمهوری نه.
البته ایشان 7 میلیون رای غیرسیاسی داشت بیشترین رای هم از نظر درصد كه 26 درصد بود از تهران داشت. در حالیكه میانگین رایشان در نقاط دیگر كشور 16 درصد بود. اما توجه داشته باشید كه رای به آقای قالیباف رای به عملكردش بود. تندروهای دو طرف به ایشان رای ندادند. اما جدای از این مباحث حرف من این است كه جنس كار و متعاقب آن رای در شهرداری با ریاستجمهوری فرق دارد. ریاستجمهوری یك جایگاه صد در صد سیاسی است اما شهردار یك مقام و جایگاه سیاسی – اجرایی است. یعنی شما باید نهایتا یك نفر كه در اجرا قوی است را انتخاب كنید و اگر این كار را نكنید مردم منتقد رفتارتان خواهند بود.
ولی همین مردم عملا نمیتوانند وارد رایزنیهای اعضای شورا شوند و بگویند كه فلان شخص سیاسی یا اجرایی را بگذارید یا نگذارید؟
به نوعی بله، به نظر من ما در این برهه یك اشتباه تاكتیكی كردیم. در این شرایط و با این سطح ادراك جایگاه مدیریت شهری نباید اعضای شورا 31 نفره میشدند، این كار نباید با این سرعت انجام میشد. به تعبیر دیگر این پارلمان پرتعداد برای تهران هنوز زود بود. هنوز تازه 14 سال از عمر شوراها گذشته و ما كماكان در حال تمرین هستیم با این اوصاف به نظر من ایده 31 نفره شدن اعضای شوراها زود بود.
فكر میكنید از این شلوغی شورا ضرر میبیند؟
من فكر میكنم این 31 نفره شدن اعضا باید در طی یك فرآیندی صورت میپذیرفت. مثلاً ابتدا 21 نفر، دوره بعد 25 نفر و سپس 31 نفره میشدند به تعبیری شاید 12 سال دیگر باید اعضا 31 نفره میشدند.
چرا؟
چون ما واقعاً در حال تمرین هستیم و باید مراقب باشیم كه همه چیز یكباره خراب نشود. تمرین اداره شهر براساس خردجمعی، نظارت بر اجرا از جایگاه یك پارلمان فعال و از همه مهمتر تمرین دخالت ندادن امور سیاسی و حزبی در امور مربوط به زندگی و رفاه مردم.
اما به دلیل اینكه شوراها با یك وقفه طولانی آغاز به كار كردند، این انتظار وجود دارد كه با سرعت بیشتری این رشد و تكامل انجام شود.
به هر حال باید اجازه بدهیم كه در وهله نخست ادراك لازم بین نخبگان پدید بیاید. فهم مشترك پارلمان شهری شكل بگیرد. این گپ تاریخی نباید با اقدامات عجولانه پر شود. برخی اوقات تند رفتن هم كار درستی نیست، ممكن است با سرعت زیاد به در و دیوار هم برخورد كنیم.
یعنی فكر میكنید با تند شدن منحنی افزایش اعضا ممكن است شورا به مشكل بربخورد و اختلاف پیش بیاید؟
بله، بدون تعارف باید همین را گفت. احتمال هر اتفاقی هست. همانطور كه احتمال میدهیم كه با هم خوب كار كنند احتمال اینكه اعضا با هم درگیر شوند و برخورد پیش آید هم هست. ببینید همه جای دنیا در حال پیشرفت است. كشورهایی وجود دارد كه اعضای شورای شهرشان 61 نفر است. و بر اساس تئوری و عدد و رقم اگر تهران هم 61 عضو شورا داشته باشد باز هم كم است ولی در صورتیكه اولاً شهردار را هم به صورت مستقیم انتخاب كنند و دوما تمام افراد، به این جمعبندی رسیده باشند كه نباید «سیاست» مجرای تصمیمشان باشد.
با این وصف انتخاب شهردار توسط مردم هم معنادار و موثر میشود. مثل همه جای دنیا، مثل انتخاب رئیسجمهور و مجلس. شهردار هم قدرتش را از مردم بگیرد. شهرداری كه شورای شهر بتواند او را استیضاح كند. اما همین موضوع هم پیش شرطهایی دارد. اینكه اختیارات شهرداری و شوراها بیشتر شود.
پس به نظر شما حالا كه تعداد اعضا بیشتر شده و تضارب آرا هم بالا رفته مناسبتر این است كه مردم شهردار را انتخاب كنند؟
در اکثر کلانشهرهای مطرح دنیا انتخاب شهردار مستقیما توسط مردم صورت میگیرد. تهران هم حتما روزی به این روش میرسد. البته من امیدوارم شورای چهارم در كنار هم خوب كار كند اما اگر شوراها در تمام كشور درگیری پیدا كنند و نتوانند به جمعبندی برسند، فكر میكنم مجلس به سمت اجرایی كردن انتخاب شهردار از سوی مردم برود. به این معنا كه حداقل در كلانشهرها مردم مستقیما شهردار را انتخاب كنند.
پس ممكن است برای انتخاب شهردار در تهران هم اختلافاتی بین اعضا پیش بیاید؟
اگر الان هم پیش نیاید بعید نیست به مرور زمان پیش نیاید. این موضوع را همان فرد منتخب مشخص خواهد كرد. من روی این موضوع به شدت تاكید دارم كه انتخاب شهردار بسیاری از اتفاقات را رقم خواهد زد.
به این ترتیب الان شورای شهر تهران اول شهردارش را باید انتخاب كند و بعد رئیس را؟
نه طبق قانون اول باید رئیس انتخاب شود اما درتهران طی ادوار گذشته به صورت پشت پرده این اتفاق افتاده هرچند كه ابتدا مراسم تعیین رئیس شورا انجام میشود اما در پشت صحنه همه میدانند كه شهردار كیست. این دو انتخاب به شدت به هم وابسته و مربوط است، مگر اینكه كسی خیلی ساده بخواهد به این جریانات نگاه كند.
و این همان چیزی است كه مردم نمیببیند.
بله، همین است. من با مردم صادقانه حرف میزنم. مردم باید بدانند كه انتخابات داخلی شورای شهر به نوعی تبعیت از انتخاب شهردار است و اینكه بخواهیم بگوییم نه ما جلساتمان درباره شوراست و فعلا انتخاب شهردار در دستور كار نیست، صرفاً حرف است. مردم باید همه چیز را بدانند.
پس اینجا گرایش شهردار به جناحی كه قرار است ریاست شورا را در دست بگیرد اهمیت بیشتری پیدا میكند تا موضوع كار اجرایی؟
میتوان این طور هم گفت اما این موضوع برای تكتك اعضای شورا یك مساله شخصی هم هست. چون خودمان كه به هر حال میدانیم چه كسی قویتر است. به نظر من اینجاست كه آدم آزمایش میشود. من خودم را وامدار هیچ گروهی نمیدانم. بالاخره یكسری افراد هستند كه به واسطه اقبال مردم به خودشان رای میآورند نه به واسطه حضورشان در یك جناح یا حزب. در دو انتخابات قبلی هم دوستان اصلاحطلب با من صحبت كردند و هم اصولگرا اما این دلیل نمیشود كه من بخواهم آخرتم را بدهم. اگر یك درصد هم آقای قالیباف نیاید من حتماً به قویترین گزینه رای میدهم.
چقدر شخص آقای قالیباف تمایل دارد که بازهم در شهرداری تهران ادامه کار دهد، آیا قطعیتی در آمدن ایشان هست؟
بله، به اعتقاد من حتما با قدرت به میدان میآیند.
شما میگویید اگر هم به آقای قالیباف رای ندهید به شخصی که قویتر باشد رای میدهید. شاخص مدیر قویتر برای شما چیست؟
مدیری كه در اجرا قوی باشد. كار را خوب بشناسد و تعامل خوبی هم با شورا داشته باشد.
در سالهایی كه آقای قالیباف شهردار بود شما جزو كسانی بودید كه كمترین انتقاد را به ایشان داشتید و در لیست حامیان آقای قالیباف هم بودید. در حالی كه اصل بر این است كه عضو شورا باید مستقل باشد.
نه این درست نیست. بیایید اینطور بگوییم علیرضا دبیر به صورت نمایشی و دائمی در صحن علنی نیامده داد بزند و ایراد بگیرد.
این هم جای سوال دارد؟ چرا در صحن علنی نه و همه چیز پشت درهای بسته؟
اینطور نیست. من یك خصوصیتی كه دارم این است كه ایراد كسی را ببینم حتما به او خواهم گفت. این وظیفه من است. جالب است بدانید همین چند وقت پیش ایراداتی به چند نفر از نیروهای آقای قالیباف داشتم و خیلی صادقانه رفتم و به ایشان گفتم. همیشه هم گفتهام. در موارد دیگری هم حتی با سند و مدرك همه چیز را ثابت كردهام. اما قطعا من آدمی نیستم كه در صحن علنی داد و بیداد كنم اعتقادم این است كه با ایجاد تنش در صحن شورا و انتقال آن از طریق رسانهها به مردم، مشكلاتشان حل نمیشود. به گمان من اتفاقا با ایجاد آرامش روانی در جامعه است كه اوضاع و روند در مسیر اصولیاش قرار میگیرد.
خیلی از مواقع در صحن علنی در دفاع از آقای شهردار داد و بیداد كردید. مثلا با مخالفان و به عنوان مثال با خانم احمدینژاد وارد چالش شدید.
البته به داد و دعوا نرسید(خنده) اما ایستادگی بر موضعی كه حق میدانستم را تایید میكنم. بله، در اجرا وقتی ببینم به كسی ظلمی میشود حتما حرفم را میزنم. وقتی میبینم موضوع دارد سیاسی میشود، حرف میزنم. از این طرف هم خیلی جاها هم سكوت كردم و حتی به طرح و ایده شهرداری رای ندادهام.
چند مورد بود؟ میشود مثال بزنید؟
اتفاقا خیلی زیاد، مثلا طرحهای تفصیلی، مشکلات در منطقه 5 و زمینهای ایران ایر، هوانیروز یا باغهای ونك، طرح میدان ونک و خیلی موردهای دیگر. طیف منتقد كه همیشه تند صحبت میكرد. اما من، این اخلاق را ندارم كه داد و بیداد كنم. این را هم قطعا به شما میگویم كه شهردار بعدی هر كسی باشد به شرطی كه كار سیاسی نكند من حتما با همین سبك و سیاق به او کمک میكنم.
یعنی الان معتقدید كه آقای قالیباف كار سیاسی نكرده یا نمیكند؟
مگر ممكن است كسی در سطح شهردار تهران كار سیاسی نكرده باشد. یا اینكه فعال سیاسی نبوده باشد. مساله این است كه آیا شهر را هم براساس سیاسیكاری و سیاسیبازی اداره كرده یا خیر؟ كار و توان اجرایی آقای قالیباف خیلی قوی است و به خاطر همین ایشان گزینه اول من است. اما در عین حال به شما میگویم اصلاحطلبان و اصولگراها هر كدام قویترین آدمشان را معرفی كنند اگر واقعا از آقای قالیباف قویتر باشد، حتما رای میدهم.
چطور به شما ثابت میشود؟
عیارها معلوم است. اینكه فرد قبلا كجا كار كرده چه دستاوردها و آثاری داشته و... هر چه باشد من به عنوان یك آدم مستقل به او رای میدهم. خودم به عنوان یك فرد مستقل وارد شورا شدم و آقای قالیباف توانست رای مرا بهدست آورد پس مشخص است كه ایشان كار كرده است. در حالیكه دید سیاسی به كارهایشان نداشتم. وقتی ببینم كسی دارد كار انجام میدهد حتما از او دفاع میكنم. اعتقاد دارم در تاریخ شهرداری و در 8 سال گذشته تلاشهای آقای قالیباف بیسابقه بود. حتما ایراد هم وجود داشته است.
یكی از ایرادات این بود كه آقای قالیباف به كمیت زندگی شهری اهمیت داد اما به كیفیت توجهی نشد؟
مشخصا چه مصداقی برای این تعبیر دارید؟
شلوغیهای شهری یا همین مترو و بی آرتی كه مردم هنوز هم از شلوغی رنج میبرند. تا كسی مجبور نباشد سمت استفاده از آنها نمیرود.
نه، این بیانصافی است، آقای قالیباف كارش مترو ساختن است اما برای خرید تجهیزاتش دولت باید پول بدهد كه نمیدهد. همان بحثی كه درباره هزار میلیارد تومان كه مطرح شد اتفاقا بحث خوبی است.
هزار میلیارد تومان فاقد اسناد؟
این پول از نظر من فاقد نیست. اشتباه نكنید. یکی از روشهای جابهجایی قانونی است. این پولی است كه دولت سهمش را برای ارتقای حمل و نقل عمومی نداده و آقای قالیباف از جای دیگری برداشته و در حمل و نقل عمومی خرج كرده به نظر شما، ایشان آیا میتوانست مترو را تعطیل كند؟ دوره پیش از آقای قالیباف، به طور میانگین فقط 2 كیلومتر مترو در سال ساخته شد اما در دوره ایشان رسید به 15 كیلومتر. اما بهرهبرداری مناسب از این مسیر ساخته شده، قطار، واگن و لوكوموتیو میخواهد. شما میگویید ازدحام مردم. همین الان متروهای ما این توانایی را دارد كه دو برابر بیشتر مسافر جابهجا كند اما واگن بیشتر میخواهد.
وقتی پولش را نمیدهند باید این منابع دیگر مثل هزینههای عمرانی بردارد و در حمل و نقل عمومی خرج كند. شورا میگوید قرار نبود این پول را اینجا خرج كنی. آقای قالیباف هم میگویدكه بله اما من نمیتوانستم مترو را موقع مدرسه یا هر وقت دیگری تعطیل كنم. این كار یك اصلاحیه میخواهد كه انجام شده. اینكه 3 سال است اتوبوس ندادهاند، را چه باید كرد؟ این درست است كه شهرداری در برخی مواقع اشتباه كرده. اما مگر در دولت تخلف نشده؟ در دولتهای قلبی تخلف نشده؟
میخواهیم بگوییم اگر اجرا به عنوان قابلیت مثبت ایشان عنوان میشود، كیفیت هم به عنوان انتقاد از ایشان مطرح است. افزایش مجوز دادن برای طبقات اضافی كه با اصطلاح شهر فروشی باب شده یكی از جدیترین انتقادات شهرداری در این دوره بود.
شهر امروز طرح تفصیلی دارد. طرح جامع دارد، شورای عالی شهرسازی و کمیسیون ماده 5 دارد.شهرداری با هر بخش دیگری اگر از این نهادها تاییده نداشته باشد تخلف کرده اما اگر در آن چارچوب عمل کرده باشد مشکلی نیست. اما اگر منظور شما طرح تفصیلی است باید بگویم به عنوان مثال ما یك مصوبه داشتیم به عنوان ممنوعیت ساخت و ساز در بوستانها، من پیشنهاد دادم كه هر شهرداری كه در این محدودهها ساخت و ساز كرد، شهردار منطقه معرفی شود و شورا شهردار مورد نظر را برای بازخواست فرا بخواند اتفاقا این طرح هم رای آورد.
چقدر اجرا شده؟ چند نفر از شهرداران بازخواست شدند؟ اصلا شهرداری چقدر خودش این شهرداران را معرفی كرد؟
اگر سقفی برای آن متصور باشیم و به آن سقف نرسیدیم به گمان من این اشكال از نظارت ماست. نظارت ما ضعیف است. اگر ما مطلع شویم كه شهرداری در بوستانها ساخت و ساز میكند باید او را فرابخوانیم و به دادگاه معرفیاش كنیم. این نیست كه داد و بیداد كنیم. من به یكی از دوستان میگفتم كه چرا همیشه و روزهای سهشنبه و جلوی خبرنگاران اعتراض میكنید؟ چرا روزهای یكشنبه كه شهردار و معاونانشان هستند، نمیگویید؟ اگر جلویشان بگویید مشكل را خودشان حل میكنند.
حتما قبلا صحبت شده و نتیجه نگرفتند؟
نه، ببینید اخلاق من این است كه وقتی به یك جمعبندی برسم میروم و كارم را انجام میدهم. تعارف ندارم. مگر دورههای قبلی خلاف نمیشده؟ حتما میشده، الان هم همینطور است. مجلس در سال 1362 از دولت خواست كه نظامنامه مالی شهرداریها را تعریف كند. از آن سال تاكنون قرار شده این نظامنامه تهیه شود. خودتان بگویید چند سال است كه گذشته؟ 30 سال گذشته و شهر وضعش این شده. من به شما با قاطعیت میگویم تا این كار درست نشود و دولت نخواهد مستمری دائم به شهرداریها بدهد، باز هم این تخلفات را خواهید دید.
هیچكس نمیتواند ادعا كند در دوره من تخلف نمیشود. ولی یكی از افتخارات شورا و شهرداری است كه میگوید من طرح جامع و تفصیلی را نوشتم. یادمان نرود در شورای عالی شهرسازی دولت میخواست مجوز 10 طبقه بدهد با فشار شورا، به 5 تا 6 طبقه رسید. اما همین عملكرد هم نسبی است. نمیشود نقد نباشد. اینكه میبینید 5 طبقهها شده 6 یا 7 طبقه، مگر شورا طرح تفصیلی را اجرا نكرد؟ اینجا دیگر باید به اتاق كمیسیون ماده 5 بروید و ببینید برای طرح آنجا چه اتفاقی افتاده؟ طرح در شورا به یك گونه تعریف شده و ماده 5 به دلخواه خود تغییراتی دادند. این ابهام برای خود ما هم هست كه چرا آنچا كه ما تعریف كردیم، نشده؟ در حالیكه شورای عالی معماری و شهرسازی مرجع اصلی است.